بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند تا آیندگان ندانند بیعرضگان این برهه از تاریخ ما بودهایم (گلسرخی)
سالیانه با صرف هزینههایی گزاف در پیکاری نمایشی بانام هفته درختکاری ادعای کاشت میلیون نهالی در سال را بر آمارهای عجیب صفحات میبینیم و آن سرزمینی که میبایست درنتیجهی کاشت این نهالها الآن گلستانی بود را هرساله ویران و بیابانتر میبینیم. آمارهای ضدونقیض از کاهش سطح جنگلها در 60 ساله اخیر نیز گرزی شده است برای جواب بر سر آنان که میپرسند و میخواهند بدانند. خوشبینی مسئولین و محکوم کردن منتقدان زیستمحیطی به بدبینی و اجحاف در طرح مسائل از نوشتارهای مرسوم امروز است.
اعلام صریح آمادگی برای روبرو بودن با هر پیش آمد و بحرانی را گویی فقط برای محکمتر شنیدن تشویقها و تمجیدها بر زبان جاری میکنند و در عمل، عملاً فقط آمارهای مشکوک از میزان خسارات و نه پیشگیری و جلوگیری از آن را میبینیم. اینها از دلایل سردرگمی دوستدارانی است که شاید دیگر تنها خواستشان ماندن وضعیت موجود و بدتر نشدن اوضاع است. گویی سرنوشت این سرزمین همان است که بر کاغذ میآید و همین نوشتهها یعنی مدیریت منابع. ردوبدل شدن لیوانهای آب بر سر میز جلسات چگونگی مقابله با آتشسوزی جنگلها و ستاد بحرانی که اگر تشکیل شود تاکنون نتوانسته جلوی تاختن بیامان آتش در جنگلها و مراتع را گرفته و گرمای خانمانسوز آن را حتی برای لحظهای سرد کند. تسلسل اتلاف منابع و دور بر دیگری نهادن بار مسئولیت در ایران تاکنون نتیجهای جز از بین بردن بیتالمال و پر کردن صفحات رسانهها و صورتجلسات نداشته و قربانی همیشگی یعنی طبیعت هنوز چشمبهراه چارهای است که زخمهایش را تیمار و سوا لاتش را پاسخ دهد.
در زمانهای که هرروز درد و دغدغهای تازه برای طبیعت رقم میخورد، اینیکی را به سرانجام نرسانده دیگری و دهها مسئله دیگر نیز بر آن اضافه میشود. سدسازیها و توجیهاتی که هیچکسی را بالاخره قانع نکرده و در آخر نیز فقط ارقام بسیار بالای صرف شده و نتایج فاجعه باری چون سد گتوند که از منابع بیتالمال بدونِ محاکمهی هیچکس یا گروهی سرپوش گذاشته میشود. هزاران میلیون تومان این نا بهجا صرف شدهها را ایکاش برای کاناد ایر (وسیله اطفای حریق هوایی) و سایر تجهیزات کنترل آتشسوزیها صرف میکردند و اندکی و نه بسیار نیز در فکر پیداکرده عامل و عاملان این فجایع بودند.
باری در این زمانه که دولتیان و صاحبان قدرت برای به اتمام رساندن این بلای مشکوک و پیدا نمودن و محاکمه و جریمه عاملان، عملاً کاری از پیش نبردهاند، دوستداران و حامیان واقعی طبیعت را “سیزیف” وار بالباسهایی سیاه شده بر تن و قلمهایی شرمسار بر کاغذ و دوربینهایی لرزان بر لحظه را باید دید که اگرچه اتمامی برای سریال آتشسوزی جنگل نباشند اما حداقل مرهمی برای تن زخمی سرزمین خود و اندک روزنهای برای توجیه آیندگان از کردار مردمان این عصر باشند.
این مطلب در شمار نهم ماهنامه چیا، تحت عنوان سخن چیا بە چاپ رسیدە است.








بسیار زیبا و تاثیر گذار بود . قلمی بسیار کوبنده و گفتاری سلیس دارید که هر خواننده ای ضمن آگاه شدن از عمق فضاحت موضوع ، بر کرانه دلنواز نگارش شما حضیض لذت میشود.
مانا باشید