نقش موثر نهاده بر تولید پایدار محصولات کشاورزی طی یکصد سال گذشته به عنوان موضوعی اثبات شده در کلیه نظام های تولید مورد پذیرش قرار گرفته است. ” مطالعات 40 ساله سازمان خوار و بار و کشاورزی ملل متحد موید آن است که 33 الی 55 درصد افزایش عملکرد محصولات کشاورزی در کشورهای مختلف مرهون مصرف کودهای شیمیایی بوده و سازمان و اتحادیه بین المللی کود (IFA)، از کود شیمیایی به عنوان کلید امنیت غذایی نام برده اند.
مصرف کود دامی نیز از دیر باز با فرایند تولید در بخش کشاورزی در هم آمیخته بوده و بشر قرن هاست که به تاثیر این نهاده مهم که البته در تولید آن نیز از استقلال نسبی برخوردار بوده پی برده، چرا که کشاورزی در گذشته همیشه با دام داری همراه بوده است. لذا با مصرف کود دامی تولیدی، حفظ حاصلخیزی خاک های زراعی تضمین می گردید.
مصرف کود شیمیایی در کشاورزی، تاریخی کمتر از یکصد سال و در کشور ما کمتر از شصت سال را داراست. ” برای نخستین بار در سال 1324 مقدار 11 تن انواع کود شیمیایی وارد کشور شد”و علی رغم مقاومت های صورت گرفته از سوی کشاورزان سنتی، امروزه مصرف این نوع نهاده به گونه ای نهادینه شده و واقعیت امر آن است که با توجه به حاصلخیزی پایین اغلب خاک های کشور بویژه در فلات مرکزی، برای تولید مطلوب و کافی، مصرف این نوع از کودها کاملا ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد.
هر چند طی سال های اخیر برخی مصرف این نوع کودها را نفی کرند و با شعار حرکت به سمت کشاورزی اُرگانیک سعی در منع کشاورزان از مصرف این نوع نهاده ها داشته اند ولی حقیقت امر به لحاظ فنی آن است که تحقق کشاورزی اُرگانیک با “محوریت جایگزینی کودهای دامی و انواع کودهای آلی دیگر به جای انواع کودهای شیمیایی” در ساختار کشاورزی کشوری مانند ایران، به هیچ عنوان امکان پذیر نیست چرا که درصد عناصر غذایی موجود در کود های دامی نسبت به کود های شیمیایی بسیار پایین تر است، یعنی کود آلی به تنهایی قادر به تامین عناصر غذایی مورد نیاز برای تولید متراکم و پایدار جمعیت رو به رشد نیست.
قیمت تمام شده انواع کود آلی نسبت به کودهای شیمیایی و همچنین هزینه های توزیع یکنواخت این نوع کود در سطح مزرعه و اختلاط کامل آن با عمق مشخصی از خاک زراعی نیز بسیار بیشتر از مصرف انواع کودهای شیمیایی می باشد. البته این موضوع به هیچ عنوان نباید به این معنی تحلیل گردد که مصرف کودهای آلی بیهوده و بی فایده است، چرا که افزودن مواد آلی به خاک بویژه در مناطق خشک و نیمه خشک رمز زنده نگاه داشتن و تداوم حاصلخیزی خاک محسوب می گردد. هدف اصلی از ارایه مطالب فوق آن است که دیدگاه موجود نسبت به مصرف کودهای دامی از ترکیبی که تنها باید مواد غذایی مورد نیاز گیاه را تامیین نماید به ” ترکیبی که باید خصوصیات فیزیکی خاک را اصلاح نماید” تغییر یابد. بنا براین مصرف انواع کود شیمیایی در تداوم تولید پایدار امری ضروریست و نگاه به کشاورزی اُرگانیک باید به سمت کاهش مصرف انواع سموم و آفت کش ها و کاربرد کافی و درست منابع کود شیمیایی متمرکز گردد نه حذف کامل آنها، چرا که با فرض حذف کودهای شیمیایی و جایگزینی آن با انواع کودهای اُرگانیک، به طور حتم گروه بیشتری از مردم دچار فقر و نا امنی غذایی خواهند شد، بویژه که طی دهه های اخیر به مدد پیشرفت های صورت گرفته در دانش ژنتیک و تولید ارقام با عملکرد بالا، ضریب وابستگی محصول به عناصر غذایی خارج از محیط طبیعی خاک به شدت افزایش یافته و برای دست یابی به پتانسیل نهایی بذرهای اصلاح نژاد شده برای تامین غذای جمعیت روبه رشد، مجبور به کاربرد قطعی کودهای شیمیایی هستیم. به عبارت دیگر یا باید برای حذف کودهای شیمیایی از چرخه تولید، دوباره به ارقام محلی و بومی با عملکرد حداکثر 1 الی 2 تن در هکتار رو بیاوریم و یا اگر سودای تولید بیش از 8 تن گندم در هکتار را در سر داریم، کود های شیمیایی را درست و بجا و بر اساس نیاز واقعی خاک مصرف نماییم.
اما نکته ای که در مصرف کودهای شیمیایی همیشه از آن غافل بوده ایم، مصرف نا متعادل انواع این کودها بوده است. به بیان دیگر اغلب کشاورزان در ایران، این که چه نوع کود شیمیایی را به چه مقدار، در چه زمانی و به چه شیوه ای استفاده نمایند نمی دانند. متولیان امر در بخش دولتی و خصوصی نیز تا کنون توفیقی برای آگاهی رسانی در این مورد نداشته اند. بر اساس سنت رایج، اکثر کشاورزان، هر نوع کودی را که در بسته بندی های موجود در بازار تحت عنوان کود شیمیایی و با هر کیفیتی بیابند بدون توجه به نوع و مقدار عناصر غذایی موجود در آن و البته بدون در نظر گرفتن نیاز خاک و محصولی که کشت نموده اند مصرف می نماید.
نتیجه این شیوه ی مصرف، تحمیل هزینه های گزاف تامین کود بر گرده نظام اقتصادی کشور و البته خود مصرف کننده کود، کاهش مواد آلی و فرسایش پذیری خاک، آلودگی منابع آب و تجمع بیش از اندازه برخی عناصر سمی در محصول تولید شده، تداخل در جذب عناصر غذایی ضروری و در نهایت حتی کاهش عملکرد می باشد. این در حالیست که در همه جای دنیا امروزه مصرف انواع کودهای شیمیایی و حتی کود های آلی منوط به انجام آزمون خاک، بررسی غلظت عناصر غذایی موجود در خاک، نوع محصول و نیاز آن به عناصر غذایی و ده ها فاکتور دیگر می باشد. متاسفانه هنوز این نکته که کارکرد کود شیمیایی در خاک همانند کارکرد دارو در بدن انسان است مورد پذیرش بهره برداران و حتی بسیاری از کارشناسان و متولیان امر قرار نگرفته است.
الگوی فعلی و رایج مصرف انواع کودهای شیمیایی در ایران، نظام حاکم بر ساختار سلامت و بهداشت ما را که بخش عمده ای از آن بر بنیان خود درمانی و مراجعه مستقیم به داروخانه ها برای تامین دارویی که خود تجویز نموده ایم را به یاد می آورد در حالیکه در دنیای پیشرفته چنین شیوه ای دهه هاست که ممنوع و منسوخ گردیده است.
فرمول کودی مناسب برای خاک های ایران بر اساس تحقیقات صورت گرفته در موسسه تحقیقات خاک و آب 30 – 40 – 100 بوده در حالیکه این ارقام در سال های اخیر به 6/0 – 55 – 100 تغییر یافت. یعنی سهم عنصر پتاسیم از 30 به 6/0 کاهش یافت و در مقابل سهم فسفر از 40 به 55 افزایش یافت و این یعنی عدم تعادل در مصرف کودهای شیمیایی. در واقع سالانه بخش عمده ای از فسفر که در قالب کودهای شیمیایی وارد خاک های زراعی کشور می گردد، به دلیل بالا بودن آهک در این خاک ها تثبیت شده و برای گیاه غیر قابل استفاده می گردد.
جدای از صرف هزینه های گزاف برای واردات این نوع کود شیمیایی که به صورت عمده از کشورهای آفریقایی تامیین می گردد، ورود مقادیر بالای فسفر در خاک، جذب عناصر غذایی دیگر نظیر روی وآهن را دچار اختلال نموده و حتی موجب تجمع بیش از اندازه کادمیم در خاک های زراعی می گردد که عنصری به شدت سرطان زا محسوب می شود. همچنین کاهش مصرف پتاسیم و عدم توجه به این عنصر غذایی بسیار مهم موجب کاهش اثر بخشی نیتروژن شده که آثار خود را در کاهش کیفیت و کمیت محصول نمایان می سازد.
جدای از روند رو به رشد مصرف نا متعادل انواع کودهای شیمیایی که راندمان و ضریب تاثیر این نهاده را به شدت کاهش می دهد، طی سال های اخیر شاهد افزایش مصرف سایر نهاده ها بویژه سموم و انواع آفت کش ها نیز بوده ایم. بر اساس آمار وزارت جهاد کشاورزی، متوسط مصرف علف کش، حشره کش و انواع قارچ کش طی سال های 87 – 1379 در شش محصول استراتژیک گندم، جو، ذرت، آفتابگردان، چغندر قند و سیب زمینی به ترتیب از رشدی معادل 41/1برابر، 22/2 برابر و 7/43 برابر برخوردار بوده است. هر چند مصرف انواع سم در چرخه تولید محصول امری اجتناب ناپذیر می باشد چرا که انواع آفات، بیماری ها و علف های هرز خود را در بهره برداری از محصولی که کشت می کنیم با ما شریک می دانند اما روند مصرف در این بخش نیز متاسفانه از قانون و شیوه علمی پیروی نمی نماید تا جایی که اخیرا سازمان خواروبار جهانی طی گزارشی اعلام داشت که؛ “هر ایرانی سالانه 250 گرم سم به همراه مواد غذایی خود مصرف می نماید”
این موضوع در کنار مصرف نا متعادل و بی رویه انواع کود شیمیایی، آلودگی محیط زیست و سلامت جامعه را در دراز مدت هدف قرار داده است. تجمع کادمیم در شالی زارهای شمال کشور تا 5/3 برابر حد مجاز و آلودگی اغلب سبزیجات و سایر محصولات تولیدی با نیترات، کادمیم و سرب، رهاورد مصرف نا متوازن و اغلب خود سرانه انواع کودهای شیمیایی در کشور بوده که می رود تا به تهدیدی جدی برای سلامت شهروندان تبدیل گردد.
برای مثال بر اساس آمار منتشر شده از سوی وزارت بهداشت، ایران رتبه نخست ابتلا به سرطان دستگاه گوارش را در بین کشورهای جهان به خود اختصاص داده است. همانطور که اشاره شد، آلوده بودن اغلب محصولات کشاورزی به فلزات سنگین نظیر سرب و کادمیم و تجمع بیش از اندازه نیترات در این محصولات که ناشی از مصرف بی رویه و نامتعادل انواع نهاده ها در این بخش می باشد، مهمترین و موثر ترین عامل در شیوع این بیماری مهلک درسطح جامعه بوده و در این بین نیترات تجمع یافته در محصولات کشاورزی از جایگاه بسیار مهمی برخوردار می باشد. در اثر مصرف بی رویه انواع کود های شیمیایی محتوی نیتروژن و کاهش مصرف کودهای محتوی پتاسیم، نیتروژن نیتراتی در محصولات کشاورزی تجمع یافته و به انواع اسید های آمینه و پروتئین تبدیل نمی گردد.
نیترات تجمع یافته در محصول کشاورزی پس از مصرف در محیط دستگاه گوارش به دلیل حاکم بودن شرایط بی هوازی به یون نیتریت و سپس نیتروز آمین که ترکیب اصلی ایجاد کننده سرطان در دستگاه گوارش می باشد تبدیل می گردد. بیماری که متاسفانه به راحتی علاج پذیر نیست و علاوه بر ضایعات انسانی و احساسی ناشی از آن، سالانه میلیون ها دلار هزینه درمان بر گرده دولت و البته خانواده ها تحمیل می نماید. اینجاست که ارتباط بین “کشاورزی دانش بنیان” با “اقتصاد کلان ملی” و البته تاثیر گذاری “امنیت غذایی” بر مقوله “امنیت ملی” بیش از پیش رخ می نماید.
می بینیم که مقوله کشاورزی واقعا به آن سادگی که ما تصور می کنیم نیست و تولید غذای سالم و کافی در زمره یکی از پیچیده ترین دست آوردهای بشر قرار دارد. اگرساختار حاکم بر مصرف نهاده های کشاورزی در کشور را در کوتاه ترین زمان ممکن که البته کاملا امکان پذیر نیز می باشد اصلاح نکنیم، تولید محصولات کشاورزی نه تنها به سیر کردن شکم ها و به کار افتادن اندیشه ها کمکی نخواهد کرد، بلکه طی فرایندی خاموش و آرام، تیشه به ریشه محیط زیست، شادابی و زندگی افراد جامعه خواهد زد. تهدیدی که این بار به شکلی کاملا استثنایی، همه افراد جامعه را بدون در نظر گرفت شغل، موقعیت اجتماعی، سرمایه، سواد و … به یک اندازه و کاملا عادلانه هدف قرار خواهد داد.
حنیف رضاگلزار









ثبت دیدگاه