دکتر عبدالله امینی
از زمان ظهور «زیباشناسی محیطزیست»(environment aesthetics)، بهمثابه یکی از شاخههای جدید زیباشناسی، مدت زیادی نمیگذرد. سرآغاز و مبنای تاریخی زیباشناسی محیطزیست بهنحوی به زیباشناسی سدهی هیجدهم، بهویژه به زیباشناسی کانت، بازمیگردد. نزد کانت زیبایی طبیعی به جهت عنصر «بیواسطگی» (عاری بودن از هرگونه علاقه و سود و زیان) به نسبت زیبایی هنری مقام برتری دارد. اما پس از اعلام «مرگ» یا پایان هنر از سوی هگل و تقلیل یافتن زیباشناسی به فلسفهی هنر (که عمدتاً بر زیبایی هنری تمرکز دارد) از سوی همعصران او از جمله شلینگ، شوپنهاور، نیچه و رمانتیکها (بهرغم تأکید بر طبیعت اصیل و بکر)، دیگر زیبایی طبیعی به حاشیه رفت و بُعد هنری زیبایی طبیعی چندان محل اعتنا نگرفت.
اما نباید از یاد برد که زیباشناسی محیطزیست دقیقاً با زیباشناسی کانتی که بیشتر بر زیبایی طبیعی تأکید دارد، منطبق نیست. چراکه در زیباشناسی محیطزیست، چارچوب موضوع زیباشناسی از امری کاملاً «طبیعی» فراتر میرود و «جهان» یا «محیط» به گستردهترین معنای ممکن را میتوان موضوع اصلی تمرکز زیباشناسی محیطزیست قلمداد کرد.
بدیهی است که امروزه اصطلاح «محیطزیست» صرفاً ناظر به طبیعت غیربشری و بکر نیست، بلکه میتوان بهعنوان نمونهی تمامی پارکها، تفرجگاهها، شهربازیها، مراکز خرید، بازارها و بهطور کلی شهرها و روستاها (که همگی محصول دخالت انسان هستند)، ذیل چارچوب محیطزیست قرار داد. آشکار است که امروزه به دلیل گسترش سرسامآور تکنولوژی (بهمثابه برایند بیواسطهی علوم تجربی نوین) و نیز درنتیجهی نگاه اومانیستی، «طبیعت» تقریباً در همهی عرصهها رنگ و بوی بشری به خود گرفته و هیچ بُعدی از آن را نمیتوان یافت که از تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم انسان به دور مانده باشد. بدین ترتیب، ما دیگر با طبیعتی بکر و دستنخورده مواجه نمیشویم.
بر این اساس، میتوان زیباشناسی محیطزیست را بدین شیوه تعریف کنیم: زیباشناسی محیطزیست عبارت از مجموعهای از نگرشها و تحلیلهای فلسفی است که ناظر به درک زیباشناسانهی محیط بهمثابه امری کلی و در عین حال بشری است.به همین جهت، برخی از تحلیلگران این عرصه (از قبیل کارلسون) بر این واقعیت تأکید میورزند که «زیباشناسی محیطزیست همان زیباشناسی زندگی روزمره است».
اما در اینجا میبایست به شیوهای کانتی بر منظری «غیرابزاری» نسبت به طبیعت و محیطزیست تأکید ورزیم- بهویژه که امروزه انسان بر اساس نظریهی تکامل داروین دیگر ارباب و سرور طبیعت نیست، بلکه او تنها بخشی جزئی از آن است.
این مطلب در شماره یک ماهنامه چیا به چاپ رسیده است.




ثبت دیدگاه