عرفان حسینی
مهمترین هدف در ارتقای فرهنگ زیستمحیطی جامعه، ایجاد شناخت در مورد اهمیت تعامل انسان با محیطزیست و تأثیر عملکرد آن بهصورت منفی یا مثبت بر محیط است. رکن اصلی در آموزش افراد، ایجاد توانمندی در آنان برای تصمیمگیری صحیح، تغییر رفتار، عملکرد و استفادهی بهینه از منابع است. هرچه آگاهی مردم جامعه در مورد محیطزیست بیشتر باشد، اجرای قوانین و رضایتمندی آنان نیز افزایش مییابد. در جهان در حال تغییر کنونی، آموزش و پژوهش در سازمانها و نهادها به دلایل فراوان، بهعنوان ضرورتی انکارناپذیر پذیرفتهشده است و بالطبع یکی از پایههای اصلی سازمانهای مردمنهاد نیز آموزش میباشد. انجمن سبز چیا هم بهعنوان یکی از فعالترین” NGO ” های ایران، با درک این واقعیت و ضرورت اتکا به آموزش، پایه و بنیان کار خود را بر آموزش بنیان نهاد و آموزش همراه باکار میدانی را بهعنوان دو بال اصلی برای پرواز انتخاب نمود. بهویژه بعد از آتشسوزی فاجعهبار جنگلها در سال 1389 که بهجرئت میتوان گفت در طول تاریخ این دیار بیسابقه بود. – بیش از 900 مورد فقط در محدودهی جغرافیای شهرستانهای مریوان و سروآباد – انجمن سبز چیا عزم خود را جزم کرده و با بستن قراردادی با صندوق توسعهی کمکهای کوچک سازمان ملل متحد ( SJP-UNDP (اقدام به آموزش بیش از 60 روستای جنگل نشین مریوان و سروآباد نمود و در اکثر قریب بهاتفاق آنها علاوه بر آموزش اهمیت جنگلها، اقدام به تشکیل گروه اطفای حریق در روستاها نمود. ازآنپس هنگام آتشسوزی در جنگل این روستاها، خود روستانشینان با کمک انجمن سبز چیا، در کمترین زمان اقدام به اطفای حریق مینمودند. بهطور یکه در سال 1390 بعد از آموزشهای چهره به چهره روستانشینان ( زنان، کودکان، مردان) شاهد کاهش بسیار چشمگیر آتشسوزیها از بیش از 900 مورد در سال 89 به کمتر از 200 مورد در سال 1390 هستیم.
پس از تحقیق و پژوهش توسط انجمن سبز چیا و طبق اخبار رسیده به این انجمن، وضعیت شکار در زاگروس و بهویژه شهرستانهای مریوان و سروآباد در وضعیت بسیار اسفناکی بود و به همین خاطر این انجمن پس از مشاهدهی تأثیرات عینی و فراوان آموزش در امر مبارزه با آتشسوزی جنگلها، عزم خود را صدچندان نموده و با برگزاری چندین جلسه و تربیت مربیان آموزشی، باروحیهای عالی و هزینهی شخصی، از طریق چاپ دهها هزار پوستر، تراکت آموزشی، بروشور، بنر، فیلم و … اقدام به آموزش گستردهی روستایان در امر اهمیت حیاتوحش و ضرورت مبارزه با شکار در بیش از یکصد روستای مریوان و سروآباد نمود.
هرچند درافتادن با قضیهی شکار و از بین بردن عادات غلطی که در ذهن و زندگی مردم بهشدت رسوخ کرده بود، در سرزمینی که طی هزاران سال، شکار بهعنوان گذران زندگی و بهعنوان بخشی از دلاوری مردانش تلقی میشد به این راحتی نبوده و تفنگ و شکار آنچنان با زندگی مردم این دیار عجین گشته است که خیلی وقتها در تشخیص اینکه بخشی از فرهنگ اصلی ساکنان این دیار بوده است یا خیر، با مشکل مواجه میشوی چراکه در بسیاری از خانهها اسلحهی شکاری یافت میشود، میتوان گفت که انجمن سبز چیا در این راه واقعاً کار بسیار بزرگی انجام داد و با سختیها و نامهربانیهای زیادی روبرو شد؛ اما عشق به میهن و ضرورت حفظ زیستبومش، اعضای انجمن را بر آن داشت تا باایمانی پولادین به امر آموزش و مبارزه با شکار اقدام نمایند. پس از ورود گروه آموزشی انجمن سبز چیا به روستای “ده رهکی” در تاریخ 15 بهمنماه سال 1392 و آموزش و پخش تراکت و بنر و پوستر و … در این روستا، سرانجام ثمرهی اینهمه زحمت و تلاش خستگیناپذیر در 25 بهمنماه همان سال یعنی ده روز پس از آموزشهای انجمن سبز چیا به بار نشست. احمد عزیزی شکارچیای که پس از 20 سال شکار، با دعوت از انجمن سبز چیا اعلام نمود که خواستار شکستن تفنگش است و پس از برگزاری مراسمی بسیار باشکوه در روز جمعه در وسط روستای” دهرهکی” توسط انجمن سبز چیا، با کوبیدن سنگبر لولهی تفنگش، جنبشی ضد شکار را در تمامی ایران و حتی اقلیم کوردستان – عراق راه انداخت و نقطه عطفی در تاریخ محیطزیست شد؛ و ازاینپس بایسته است روز” 25 بهمن” در تاریخ محیطزیست ایران بهعنوان روز ملی ضد شکار نامگذاری شود.
چندی نگذشت که شهرت و آوازهی انجمن سبز چیا و قصهی کاک احمد عزیزی و تفنگ کشتنش نقل همهی محافل شد و دیری نپایید که در اسفند همان سال پانزده شکارچی کامیارانی با قرائت سوگندنامهای برای همیشه شکار را کنار گذاشته و به جمع طبیعت دوستان شتافتند. سپس کاک علی زند کریمی از “نایسهر” سنندج در 25 اسفند همان سال با رها کردن 17 قطعه کبک به دامان طبیعت به این جنبش پیوست و در روستای “دهل” و شهر “نودشه” نیز شکارچیان با شکستن تفنگ و ادوات شکار، به سونامی تفنگکشی لبیک گفته و به خیل عظیم جنبش ضد شکار پیوستند. سپس در روستاهای “تهنگیسهر”، “بالک”، “باینگان”، “شارانی” شکارچیان با کنار گذاشتن شکار و رها کردن کبکها و سوزاندن قفسهایشان آتش فروزان نه وزوز را شعلهورتر نموده و ادامهدهندهی جنبشی شدند که علاوه بر بانه، بوکان، ایلام، کرماشان و …این موج را که از اورامانات شروعشده بود به کرمان رساند و تهران را درنوردید، چهارمحال بختیاری را با خود همراه کرد، کهگیلویه و بویر احمد را وارد کارزار کرد، سیستان و بلوچستان و گلستان نیز پشتیبانیاش نمودند و به فارس و اقلیم کوردستان عراق رسید و آقایان دارا دیودار و صلاح سعید پور (جانباز 70 درصد) از اعضای انجمن سبز چیا، ماراتن پیادهروی از میدان باوهرهشی مریوان تا روستای “دهرهکی” زادگاه کاک احمد عزیزی را طی نمودند تا این جنبش همچنان ادامهدار باشد. موجی که باعث ساخت دهها برنامه تلویزیونی ماهوارهای با حضور انجمن سبز چیا و کاک احمد عزیزی شد و بنابر گفتههای محمد درویش – مدیرکل ترویج و آموزش مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست ایران- تاکنون 1300 شکارچی در تمام ایران تفنگهای خود را شکسته و یا به محیطزیست تحویل دادهاند و بالغبر 3500 کبک، سنجاب و … به دامان طبیعت برگردانده شدهاند و هزاران قفس نیز شکسته یا سوخته شدهاند.
این سونامی تفنگکشی از این منظر حائز اهمیت است که خانم معصومه ابتکار ریس سازمان حفاظت محیطزیست ایران، در شهر سنندج اعلام میدارند که “ما بهعنوان متولیان محیطزیست در ایران با همهی امکانات و صرف میلیاردها تومان هزینه قادر به قانع کردن حتی یک شکارچی برای کنار گذاشتن شکار نشدیم، اما انجمنی مردمی مانند سبز چیا، با دستخالی این کار انجام میدهد و شکارچی اسلحهاش را هم میشکند. من این تجربهی بسیار باارزش را بهعنوان سوغات مردم این دیار به اجلاس جهانی محیطزیست در کشور کنیا خواهم برد” این سونامی باعث شد که انجمن سبز چیا بهعنوان بانی این جنبش و به خاطر سایر اقدامات زیستمحیطیاش، رتبهی اول نهمین دورهی جایزهی ملی محیطزیست را در سال 93 از رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست ایران دریافت نماید.
در ایران تعداد اسلحهی شکاری در دست مردم از تعداد حیاتوحش موجود بیشتر است و متأسفانه ارگانهای صادرکنندهی مجوز اسلحه و مهمات شکاری، بدون توجه به وضعیت اسفناک حیاتوحش ایران، اقدام به صدور مجوز مینمایند و بعضاً با استفاده از سلاحهای خودکار هم اقدام به کشتن جانداران میشود و ارگانهای ذیربط باید به این وضعیت خطرناک رسیدگی نمایند. انجمن سبز چیا ادعا نمیکند که شکار در کوردستان و ایران تمامشده است اما میتوان ادعا نمود که اکنون شکار در بیشتر شهرها و روستاهای کوردستان بهعنوان عملی مذموم و قبیح به شمارمیآید و مردم بانیان این کار را سرزنش میکنند.
بنابراین پیشنهاد مینمایم که انجمن سبز چیا با کمک و همراهی مردم و سایر سازمانهای مردمنهاد کوردستان و ایران تلاش نماید تا این نهضت ضد شکار را به سرانجام رسانده و کوردستان را بهعنوان سرزمین بدون شکار به جهانیان معرفی نمایند و نمایندگان مجلس و سازمان حفاظت محیطزیست ایران را مجاب نمایند که برای حداقل یک دهه شکار در کل ایران و بهویژه زاگروس ممنوع و از صدور هرگونه مجوز اسلحه و شکار جلوگیری شود، چون ایران و علیالخصوص زاگروس دیگر ظرفیت شکار ندارد و به قول کاک احمد عزیزی” با کشتن هر جانداری بخشی از انسانیت ماهم میمیرد”.






ثبت دیدگاه