گیرم که در باورتان به خاک نشستهام
و ساقههای جوانم از ضربههای تبرهایتان زخم دار است
با ریشه چه میکنید؟
با رویش ناگزیر جوانهها چه میکنید؟
آخرین روزهای اسفند 94 ، شاهد فعالیت بسیار زیاد دوستداران محیطزیست بودیم و هرروز خبری تازه از نهالکاری، پاکسازی، سوزاندن قفس، آزادی پرندگان و … از گوشه و کنار به گوش میخورد. اما انجمنسبزچیا در این ایام، باکم مهری و برخوردهای عجیب و تنگنظرانهی برخی از مسئولین رده پایین روبرو بوده و اجازهی فعالیتهای عمومی آن، مشروط به شروطی شده است که استقلال ذاتی وی را نشانه رفته است. باری، مدیران چیا حاضر بودند فعالیتی صورت نپذیرد تا زیر بار اعمالنظرهای سوگیرانه، قالبی و غیراصولی بروند. انجمنسبزچیا، مسیرش را بر بنیان فکری مردم بنیاد نهاده و دیگر هیچکس و هیچ جبری یارای مقابله با نهال عشقورزی به طبیعت نخواهد بود. ادارات با اعمال شروط غیرقانونی، به گمان خود راه را بر چیایی بودن گرفتهاند اما این پرچم حفاظت و عشق بود که در راه طبیعت، خود را مینمایاند.
فعالیت مردم در گوشه و کنار، مؤید دستاوردی بزرگ بود که مدیران انجمنسبزچیا و اعضای دلسوز و پر شوق این انجمن را حداقل خسته نباشیدی گفته باشد. انجمنها، ورزشکاران، معلمان، دانش آموزان، فعالین فرهنگی و اجتماعی، روستاییان و بسیاری دیگر از اقشار اجتماع، امسال درنهایت فهم و خلاقیت، راهی را پیمودند که سرانجامش آشتی با طبیعت و سرزنده نگهداشتن طبیعت بود. هرچند تمامی این اقدامات کاملاً مستقل انجام پذیرفت اما روح چیا، گویی به بهترین شکل ممکن در تکتک آنها دمیده شده بود. مگر انجمنسبزچیا، غیر از احساس مسئولیت همگانی در برابر مفاهیم طبیعت و هنر عشقورزی بهتمامی هستی، چیزی دیگر از مردم مطالبه کرده است؟
اخبار نهتنها از گوشه و کنار مریوان بلکه از تمامی شهرهای کوردستان حاکی از شور و شوقی نیکو برای پیشواز نوروز بود. چه بسیار پرندههایی که بازهم طعم وصفناپذیر آزادی را از دستان مردم چشیدند و چه بسیار قفسهای شرمندهای که آتش را بر بودن و ماندن ترجیح دادند تا با نثار خود به همه بگویند اینجا سرزمین ققنوس بوده و خواهد ماند.
با تمام بیمهریها و ناملایمات در برخوردهای سلیقهای با انجمن سبز چیا، باید این نکته را یادآور شد که این انجمن هیچگاه بالش زیر سرش از پر قو نبوده تا با اندک تکانی بیتاب شود. اعضای انجمن سبز چیا امتحان خود را در کوههای این سرزمین و در جدال با آتش در تابستانهای گرم و سوزان پس دادهاند و مردم نیز از آنها نهفقط کلام، بلکه لباسهای سیاه از دود، دستهای خاکی از نهالکاری، کمرهای خمیده برای برداشتن زباله، حفاظت از زریبار و پرندگانش وایمانی راستین به برآمدن خورشید دیدهاند و دیگر هیچکس نخواهد توانست جلوی سیل عظیم عاشقان حیات این سرزمین را بر راهی که چیا هموار کرده است را بگیرد. گیرم که جلوی نصب بنری را گرفتید، گیرم که نهالکاری چیا را رخصت ندادید، بارویش ناگزیر جوانه چه میکنید.
این مطلب تحت عنوان “سخن چیا” در صفحە دوم شمارە 6 ماهنامە چیا، چاپ گردیدە است.
ثبت دیدگاه