سازمانهای مردمنهاد یا Non-governmental Organization بهاختصار N G O) ) ها، نهادهایی هستند که خارج از حیطه و اقتدار دولت با ویژگیهایی چون داوطلبانه بودن، غیردولتی بودن، غیرانتفاعی بودن و… فعالیت میکنند.
نقش حیاتی سازمانهای غیردولتی، در تحقق و شکلدهی دمکراسی مشارکتی
تحرک سازمانهای غیردولتی در سطوح محلی، ملی و بینالمللی از ویژگیهای دوران جدید است. این تشکلهای داوطلبانه مردمی که با تنوع در شکل، سطح، تخصص و … بهصورت مستقل فعالیت میکنند، بهعنوان پاسخی مسئولانه از طرف مردم با مشارکت در عرصههای حیات اجتماعی، به تحرک در زمینههای مختلف دامن میزنند. سازمانهای غیردولتی، در تحقق و شکلدهی دمکراسی مشارکتی، نقش حیاتی بر عهدهدارند. این سازمانها به جهت آزاد بودن از قیدوبندها، زمینههای بسیار مساعدی برای مشارکت در مناظره توسعه پایدار یافتهاند. این سازمانهای مردمی که در همه سطوح بینالمللی، ملی و محلی فعالیت میکنند، قادرند در شبکهای گسترده ارتباط وسیع و متنوع خود را سامان دهند.
سازمانهای مردمنهاد باید؛ مستقل، غیرانتفاعی، بیطرف و خودجوش باشند
اعتقاد بر این است که اولین نهادهای مردمنهاد (NGO) در سال 1839 بر ضد بردهداری تشکیل شد. با اینحال منشا اصلی NGO ها را به سال 1945 و در منشور سازمان ملل متحد برای تمایزشان با حقوق و عملکرد نهادهای بینالمللی دولتی[1] و خصوصی میدانند. بعد جنگ جهانی دوم و شروع عصر سرد، نیاز قدرتهای بزرگ به نفوذ در سایر کشورها (Potapkina,2009, 11) و به دنبال آن نقش سازمانهای مردمنهاد در همبستگی سیاسی مردم در تحولات لهستان در سال 1980، تأثیر فعالان محیطزیست در سال 1992 در اجلاس ریو و شکلگیری نهادهای مردمی دفاع از کارگران، ضد جهانیشدن و دفاع از حقوق زنان بهعنوان نقاط عطف رشد و پویایی سازمانهای مردمنهاد محسوب میشوند (223)، بهمنظور اینکه نهادی از سوی سازمان ملل بهعنوان نهادی مردمنهاد شناخته شود، میبایست دارای چند ویژگی باشد: اول: استقلال: مستقل و خارج از نظارت مستقیم دولتها و منابع قدرت باشند، دوم: غیرانتفاعی بودن: هدف از فعالیت به دست آوردن سود و منافع تجاری و تقسیم آن بین اعضا نباشد، سوم بیطرفی و سیاسی نبودن: یکنهاد مردمنهاد سیاسی نبوده و جناحی عمل نمیکند، چهارم: خودجوش و داوطلبانه بودن: نهادهای مردمنهاد با توجه به شرایط موجود با شور اشتیاق اعضا و بر اساس اصل آزادی اشخاص و سازمانها شکل میگیرند (Thomas,2005,4, Willetts,2010,). بهطورکلی با توجه به مؤلفههای مطرحشده برای سازمانهای غیردولتی میتوان گفت که آنها سازمانهای رسمی، متشکل از گروههای داوطلب، با تشکیلات و ساختار سازمانی متنوع هستند که با اهداف بشردوستانه در راستای رفع نیاز بخش یا گروهی از افراد جامعه خارج از سازمان میکوشند و به سود حاصل از فعالیت خود نمیاندیشند.
سازمانهای مردم نهاد؛ اجراکننده، شتابدهنده و شریک و همکار دولت و سازمانهای خصوصی هستند
این سازمانها اساساً در اهداف و تصمیمگیریهای سازمانی مستقل از دولت و منابع قدرت عمل میکنند (نظری، 6). ریشههای شکلگیری سازمانهای غیردولتی با توجه به بافت جغرافیایی و تاریخی متفاوت است (lekorwe,2007,5) برای نمونه در آسیا عواملی مانند افزایش مبلغان مذهبی، رشد طبقه متوسط اصلاحطلب و گسترش ایدههای گاندی و در آمریکای لاتین جنبشهای دهقانی جهت اصلاح مالکیت زمین، زمینهساز شکلگیری و گسترش سازمانهای مردمنهاد بودهاند (LEWIS,2010, 5).
سازمانهای مردمنهاد عاملی در راستای دستیابی کشورها به توسعه پایدار و بهتبع آن پایداری و حفاظت از محیطزیست بهعنوان یکی از ابعاد مهم توسعه پایدار هستند (Werker,2007, 17) در راستای این امر، این سازمانها دارای سه نقش اجراکننده (ارائه خدمات و فعالیتهای به افراد و عرصههایی که نیاز است)، شتابدهنده (بسیج تودههای مردم با اصلاح دید و نگرش آنها) و شریک و همکار (فعالیت مشترک با دولت و سازمانهای خصوصی جهت افزایش ظرفیتها) هستند (LEWIS,2010,2).
درواقع امروز در رابطه با توسعه پایدار در میان عواملی که توسعه پایدار را میباید پیگیری کنند: دولتها، سازمانهای بینالمللی و سازمانهای غیردولتی، سازمانهای غیردولتی به جهت توانمندی بالقوه و بالفعل خود و نیز به دلیل پویایی، وسعت و گوناگونی مباحث و مسائل مطرح در توسعه پایدار، اعتبار و منزلت ممتازی یافتهاند. به نظر میرسد عرصه پویای توسعه پایدار، به دلیل ابتکارات و امکانات گستردهای که این گروهها خلق کردهاند به ظرفیت جدیدی دستیافته است.










ثبت دیدگاه