حفاظت، صیانت و اطفای حریق جنگلها وظیفه¬ی دولت است
سریال پایانناپذیر آتشسوزی جنگل¬های زاگروس، بهویژه کوردستان همچنان ادامه دارد و تا لحظه آماده کردن این متن یک مورد اتفاق افتاده است. اتفاقی که علاوه بر برهم زدن چرخه¬ی طبیعی زیستی، گونههای متنوع گیاهی و جانوری را نابود میکند و آلودگی آبها، طوفان، سیل، هجوم ریز گردها و … از دیگر پیامدهای آن است.
کمکاری، سهلانگاری و عدم مدیریت
اما آنچه در این میان مهم و برجسته مینماید کماهمیت بودن حفاظت از جنگلها و مراتع از سوی ارگان و نهادهای دولتی میباشد درحالیکه بر طبق ماده 2 قانون ملی شدن جنگلهای کشور مصوب 27/10/1341،” حفظ، احیا، توسعه و بهره بردای کلیه جنگلها و مراتع و بیشههای طبیعی و اراضی جنگلی کشور بر عهدهی سازمان جنگلبانی ایران است ” اما بلاشک در مواقع ضروری و بحران این وظیفه بهتمامی ارگانها دولتی و بهویژه نهادهای نظامی، امنیتی و قضایی نیز تسری پیدا میکند؛ اما متأسفانه این موضوع از سوی ارگان و نهادها، آنچنانکه باید جدی گرفته نشده و اقداماتی قابلتوجه و درخور برای کاهش چشمگیر این آتشسوزیها که هرساله باعث نابودی و خسارت به بخش عظیمی از جنگلها و مراتع ایران میشود؛ شاهد نبودهایم.
اگر نگاهی کلی به وضعیت زمینخواری و آتشسوزهای سریالی چند سال اخیر در کوردستان و بهویژه شهرستانهای مریوان و سروآباد بیندازیم، بهوضوح به کمکاری، سهلانگاری و عدم مدیریت بر بحران ارگانهای دولتی پی میبریم. چون در بیشتر موارد به هنگام اوج فاجعه، باعجله و بیشتر به خاطر اقناع و آرام نمودن افکار عمومی اقدام به تشکیل جلسه ستاد بحران – بعضاً بدون حضور سازمانهای مردمنهاد فعال زیستمحیطی- نموده که عملاً مدیریتی وجود نداشته و آشفتهبازار است (نمونه¬ی موردی آتشسوزی کوه آبیدر سنندج در تابستان سال94).
سدسازی جنگلهای زاگروس را نابود میکند
بهطورقطع و یقین اگر حضور فوری و بهموقع سازمانهای مردمنهاد، مردم و بهویژه اعضای انجمن سبز چیای مریوان نبود اکنون وضعیت جنگلهای کوردستان و بهویژه شهرستانهای مریوان و سروآباد بسیار وخیمتر از وضع کنونی بود که متأسفانه این حضور گاها باعث به وجود آمدن این ذهنیت شده که اطفای حریق جنگل، وظیفهی انجمنهای مردمنهاد و یا چیا میباشد و آنها را بدهکار میکنند! درحالیکه غیر از جانب اخلاقی و انسانی وظیفهای متوجه این عزیزان نیست. چراکه در کشوری که سدهای ویرانگرش هرروز بخش عظیمی از محیطزیست و منابع طبیعیاش را ویران میکند مردم چه محلی از اعرابدارند؟! درحالیکه با صرف هزینههای چند هزار میلیارد تومانی به نابودی طبیعت این دیار مبادرت مینمایند و تمام امکانات برایشان آماده میشود اما دریغ از چند هزار تومان برای حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی اطراف این سدها. مگر نه این است که سدسازان یکی از اهداف و توجیهات خود برای این غولهای بتنی را تأمین منابع آب اعلام میکنند؟ پس چرا جنگلهای کشور و بهویژه زاگروس که بیش از 50% آب شیرین ایران را تأمین میکند برای سدسازی نابود کرده و بودجه و امکاناتی قابلقبول برای حفاظت و اطفای این جنگلها صورت نمیگیرد؟ یا باید مافیای سدسازی توجیهات دهن پرکنتری داشته باشد.
ارگانهای مسئول به وظایف خود عمل کنند
بدون شک ترجمانهایی مانند منابع طبیعی باید بسیار بیشتر وجدیتر از وضع موجود به حفاظت و صیانت از منابع طبیعی این کشور بپردازد چون آتشسوزیهای چند صد هکتاری با 10-12 نفر و ابتداییترین وسایل اطفای حریق مانند بیل و آتش کوب و … مهار شدنی نیست بلکه باید با اقدامات ترویجی، فرهنگی و آموزشی، تقویت یگان حفاظت، استقرار برجهای مراقبتی و دیدهبانی، تجهیز و آموزش بهروز نیروی انسانی خود، استفاده از بالگرد ویژه اطفای حریق، انعقاد قراردادهای منطقهای و جهانی برای همکاری و تبادل تجربیات و اطلاعات به حفاظت از این موهبتهای خدادادی بپردازد و ارگانها و نهادهای نظامی و امنیتی نیز باید به عرصههای منابع طبیعی بهعنوان منافع ملی نگریسته و مانع این اقدامات ضد امنیتی شوند و دستگاه قضا نیز با جدیت و تشکیل دادگاه ویژه محیطزیست و منابع طبیعی اقدام به پروندهسازی و صدور حکم برای عاملان، آمران و متجاوزان به عرصههای ملی بنمایند – این مهم در شهرستان مریوان باوجود حجم و تعداد بسیار زیاد آتشسوزی جنگلها که بهطور مثال در سال 1389 قریب به 900 مورد بود، از انگشتان دست تجاوز نمیکرد.
نبود امکانات و تجهیزات، مدیریت بحران و عدم همکاری بین یخشی، حلقه مفقوده حفاظت، صیانت و اطفای حریق جنگلها میباشد و تأسفبارتر اینکه بعضاً خود این ارگان و نهادهای دولتی عامل اصلی حریق و وقوع بحران میباشند.
این مطلب در شمارە هشتم ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.








ثبت دیدگاه