امید باتو – کارشناس محیطزیست
در بحث توسعه جامعه میتوان گفت توسعه پایدار بر روی پنجپایه یا محور اصلی استوار است که عبارتاند از توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، توسعه اقتصادی، توسعه فرهنگی و توسعه محیطزیست. در جوامع توسعهنیافته و نیز جوامع درحالتوسعه، موضوع توسعه محیطزیست از دید جامعه مغفول مانده است. البته این عدم توجه خود ناشی از مسائلی همچون جنگ، فقر، مشکلات اقتصادی، ساختار قدرت، بافت اجتماعی و … میباشد.
محیطزیست؛ اولویت یا قالبی لوکس و فانتزی
واضح است در جامعه¬ایی که افراد آن لنگ مسائل معیشتی بوده و نان مهمترین دغدغه زندگیشان است نهتنها به محیطزیست خودشان که اتفاقاً بستر به دست آوردن همان نان نیز میباشد توجهی ندارند بلکه بیراه نرفتهایم اگر بگوییم محیطزیست برایشان قالبی لوکس و فانتزی به خود میگیرد. جامعه ما هم از این حیث از این قاعده مستثنا نیست و میتوان ادعا کرد جامعه ما هنوز به آن سطح از آگاهی نرسیده است که محیطزیست یکی از اولویتها و خواستهای مهم زندگی اجتماعیشان باشد. محیطزیست صفرتا صد آحاد جامعه را دربرمیگیرد و لازم است که همین صفرتا صد آحاد جامعه برای حفظ محیطزیست خویش همت گماشته و تلاش نمایند. نگاه به محیطزیست دارای دو جنبه است 1- نگاه ارزشی 2- نگاه (داوری) فنی
نگاه ارزشی به محیطزیست
بیشتر افراد جامعه – ربطی به تحصیل و تخصص هم ندارد- دارای قضاوت ارزشی هستند. مثلاً وقتی در یک مستند حیاتوحش میبینند که یک گرگ به طرز وحشیانه¬ایی آهو، خرگوشی و … را شکار میکند یا پلنگی کل/بز، قوچ/میش یا حیوان دیگری را میخورد دلشان به حال طعمه میسوزد و دوست ندارند لحظههای شکار را ببینند. شاید این موضوع ناشی از همراهی ضمیر ناخودآگاه انسانها با مظلومین باشد و اینگونه حداقل با احساسات قلبی خویش، انسان یا موجودات ضعیف را همراهی نمایند این همان نگاه ارزشی است؛ اما علاوه بر این نوع بینش بایستی بهصورت فنی و کارشناسی نیز به موضوع نگریست. چراکه تنوع زیستی بر روی زنجیرههای غذایی استوار است و اگر گرگ یا پلنگ حیوانات دیگر را شکار نکنند خود از گرسنگی تلف خواهند شد. اتفاقاً با این کار طبیعت هم به یک نوع تعادل میرسد یعنی بهصورت طبیعی در هر زیستگاهی باید بهاندازه ظرفیت برد همان زیستگاه گونههای جانوری و گیاهی وجود داشته و حضور بیشتر گونهها از میزان طبیعی، خود میتواند بهعنوان عاملی تهدیدکننده، ثبات و پایداری زیستگاه را به چالش بکشد. مثلاً اگر صیاد صید را شکار نکند تعدادشان زیاد شده و پس از مدتی منابع موجود در زیستگاه رو به کمی گذاشته و رقابت بین گونهها بر سر کسب منابع شدت میگیرد که همین عامل میتواند موجودیت زیستگاه را بهصورت جدی تهدید کند.
آموزش و فرهنگسازی اثربخشی بیشتری دارد
بنابراین لازم است که جامعه ما علاوه بر داوری ارزشی یک نوع نگاه فنی نیز به قضایای محیطزیست داشته باشند چراکه در موضوع مدیریت محیطزیست نگاه ارزشی به محیطزیست میتواند زمینهساز برخوردی تکبعدی و غیراصولی با آن شده و همین برخورد غیر صحیح از توسعه زیستمحیطی جامعه جلوگیری نماید در این صورت مسلماً توسعه پایدار اتفاق نخواهد افتاد. ذکر این نکته ضروری است که هرگونه هزینه کرد برای توسعه محیطزیست درواقع سرمایهگذاری برای توسعه کل بخشهای جامعه است. بهعنوانمثال هرچقدر آلودگیهای زیستمحیطی را کنترل کرده و یا از مقدار آنها بکاهیم یقیناً هزینههای بخش درمان را کاهش دادهایم چراکه یکی از تبعات آلودگی ایجاد انواع بیماریها میباشد. درصورتیکه افراد جامعه واقعیتها، قوانین و اصول حاکم بر طبیعت را بشناسند و علاوه بر داوری ارزشی یک رویکرد فنی نیز دنبال نمایند قطعاً آموزشها و فرهنگسازی در سطح جامعه نیز فراگیر بوده و مقبولیت بیشتری داشته درنتیجه اثربخشی بیشتری نیز به دنبال خواهد داشت. این رویکرد میتواند منجر به حل بسیاری از مسائل و مشکلات محیطزیست شده که این دسته از مشکلات خود مانع اصلی و بسیار جدی بر سر راه توسعه هر منطقهایی هستند.
این مطلب در شماره نهم ماهنامه چیا به چاپ رسیده است.




ثبت دیدگاه