آرمان غفوری
درختان سبز زاگروس، تاﺑﻠﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﺳﺖ ﺭﺍ بر سینه ﺳﺒﺰ ﻭ ﻭﺳﯿﻌﺶ ﻧﻘﺎﺷﯽ کردهاند، ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ بیشمار ﺑﻠﻮﻁ ﺗﺎ زالزالک، ﭘﺴﺘﻪ ﻭﺣﺸﯽ ﺗﺎ ﺑﺎﻝ ﺯﺩﻥ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﭘﺮﻧﺪﮔﺎﻥ خوش آوایش ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ، ﻭﺟﻮﺩ قشنگترین سنجابهای ﺯﺍﮔﺮوﺱ ﮐﻪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ تنهی بلوطهایش ﻻﻧﻪ ساختهاند.
ﺯﺍﮔﺮوﺱ ﻳﻚ ﻗﺮﺑﺎنی ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻭ ﭘﻮﺷﺶ ﮔﻴﺎهی ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻣﺎ بهجایش هیچ چیز ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ. بهرهبرداری ﺍﺯ ﻣﻌﺎﺩﻥ، تاجبری ﻭ ﻗﻄﻊ سرشاخهها، ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺍﺭﺍضی جنگلی ﺑﻪ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺩﻳﻢ، جمعآوری ﺑﺬﺭ ﺑﺮﺍی ﺧﻮﺭﺍﻙ ﺩﺍﻡ، خشکسالیهای پشت سرهم، ﻛﻮﺑﻴﺪگی ﺧﺎﻙ، ریز گرد، ﻃﻐﻴﺎﻥ ﺁﻓﺎﺕ ﻭ ﺍﻣﺮﺍﺽ، ﺗﺼﺮﻑ ﺍﺭﺍضی، ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩی ﻭ ﺍﺟﺘﻤﺎعی، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﻧﻈﺎمی، ﻫﻤﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻘﺎی ﺯﺍﮔﺮوﺱ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ میکند؛ ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺩ ﺑﺰﺭﮒ ﺯﺍﮔﺮوﺱ ﭼﻴﺰی ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ حرفها ﺍﺳﺖ.
ﺁﻣﺎﺭﻫﺎی انجمن سبز چیا ﻧﺸﺎﻥ میدهد ﺩﺭ سال 1389 نزدیک به 900 مور آتشسوزی اتفاق افتاده است این در حالی است که سالهای قبل و بعدازآن هم شاهد سریال آتش سوزیهای زاگروس در دید مردمان و مسئولان به نمایش گذاشته میشود؛ اما نظارهگر هستند.
در حقیقت ﻭقتی ﺟﻨﮕﻞ ﺁﺗﺶ میگیرد ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﭼﻄﻮﺭ درختها ﻃﻌﻤﻪ ﺁﺗﺶ میشوند ﻭ ﭼﻄﻮﺭ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﺍﻣﺪﺍﺩی مردمی ﭘﺮﺍﻛﻨﺪﻩ ﺩﺭ عرصههای ﻭﺳﻴﻊ جنگلی ﺩﻧﺒﺎﻝ زبانههای ﺁﺗﺶ میدوند ﻭ ﺑﺎ شاخههای ﭘﺮﺑﺮﮒ ﻭ خیسیده، ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭی ﺁﺗﺶ میکوبند و سعی ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ شعلهها ﺑﺮﻭﻧﺪ. آتشبر ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﭘﺎ، ﺧﺎﻙ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺭﻭی شعلهها ﺑﺎ ﺩﺳﺖ و…
ﺑﻴﺸﺘﺮ آتشسوزیهای جنگلی ﺑﻪ ﻟﻄﻒ دستان گرم انجمنهای مردمنهاد ﺧﺎﻣﻮﺵ میشوند ﺍﻟﺒﺘﻪ نمیشود ﻧﻘﺶ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﺍﻣﺪﺍﺩی مردمی که ﺑﺮﺍی خاموش کردن شعلهها ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﺎﻳﻪ میگذارند ﺭﺍ ﻧﺎﺩﻳﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭلی با این شرایط کماکان ﺑﺎ ﺩﺳﺖ گرمشان معجزهگر بوده اند.
واقعاً ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮﺳﺒﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺎ آدمها ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ جنگلها ﺩﺭ زندگیمان ﺑﺘﺮﺳﯿﻢ! ﭼﻨﺪ ﺍﺻﻠﻪ ﺑﺎﺩﺍﻡ ﻭ بنه ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻤﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺍﺻﻠﻪ ﺑﻠﻮﻁ باید دود ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﻭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﮐﻨﯿﻢ! چقدر لاکپشت، سنجاب، بز کوهی و انواع و اقسام حشرات و پرندگان بیگناه تاوان پس بدهند؟
تابستان ﺍﺳﺖ ﻭ “مناطق زاگروس ” بهسادگی، ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺳﺒﺰ ﻧﯿﺴﺖ. ﺧﺎﮎ ﻭ خاکستری است ﮐﻪ درختهایش ﺩﺭ جهل ﻣﺎ گمشدهاند، هرازگاهی میهمانهایش وقتی پا به عرصه این دیار میزارند با چهرهی سیاه و غمگین بلوطها روبهرو میشوند که ﻫﺮﭼﻪ نزدیکتر میشوند ﺑﻮﯼ بلوطهای ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺩ ﺟﻨﮕﻞ ﻭﺳﯿﻊ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺣﺲ میکنند و حالا همینجاست ﺑﻪ ﻣﺘﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ میرسیم. ﺗﺎ ﭼﺸﻢ ﮐﺎﺭ میکند ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ ﻭ دود، درختان بلوطی که چهرهی ناخوشایند به خود گرفتهاند و این سریال فاجعهبار در ساعتهای معین و با کارگردانیهایی به اجرا درمیآورند که در سینمای روباز به اجرا گذاشته میشود.
در این اکرانها گلولهای ﺷﻠﯿﮏ میشود ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺻﺪﺍﯼ منفجر شدن لاکپشت، گوزن کوهی، مار، عقرب و… ﺍﺳﺖ ﮐﻪ نمیتوانند پابهپای ﺁﺗﺶ ﺑﺪﻭﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﺎﻥ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺟﺎ میمانند ﺗﺎ زندهزنده ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﺗﻦ ﺑﺴﭙﺎﺭﻧﺪ.
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ داغ دیدگی جنگلهای ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﻣﺴﺎﻝ هم سریال آتشسوزیها بر پیکرهی زاگروس از خردادماه شروع شده و متأسفانه همچنان ادامه دارد.
ﮐﺎﺑﻮﺱ ﺁتش، ﻫﻤﻪ ﺟﺎی زاگروس یکرنگ ﺍﺳﺖ ﻭ آن هم ﺳﺮﺥ ﻭ ﻧﺎﺭﻧﺠﯽ شعلههایی ﺍﺳﺖ ﮐﻪ چندین سال است مهمان ناخوانده زاگروس میشود.
انجمنهای مردمنهاد زحمات و رسالتشان آشکار بوده و به خوبی دینشان را ادا می کنند و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎﻥ ﻭ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺭ این انجمن ها ﺩﻟﺴﻮﺯﺍﻧﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ میکنند؛ اما متاسفانه ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺯﺣﻤﺖ ﺷﻨﯿﺪﻥ حرف های آنها ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ نمیدهند.
ﭘﺮﺩﻩ ﭘﺮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﮐﺮﺍﻥ ﺗﻠﺦ ﺑﺮ ﺻﺤﻨﻪ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯ «ﻫﯿﭻ ﻣﺴﺌﻮﻟﯽ ﺣﺮﻑ نمیزند» ﻭ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﻭ ﺍﺳﺘﻌﻔﺎ ﻧﯿﺴﺖ، ﺣﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﻏﺪﺍﺭﯼ ﺑﻠﻮﻃﺴﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﯿﺖ ﺑﮕﻮﯾﺪ و از لابهلای اخبار، فقط اندک هکتاری رو اعلام میکنند
جنگلهای زاگروس با وجود شرایطی ازجمله ﺗﻮﭘﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﺧﺸﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻥ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ، ﺩﺳﺘﺮﺳﯽ ﺳﺨﺖ، ﻭﺯﺵ ﺑﺎﺩ ﺷﺪﯾﺪ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﺴﯿﺮ، ﻣﻮﺍﻧﻌﯽ هستند ﮐﻪ ﻣﻬﺎﺭ ﺁﺗﺶ ﺭﺍ برای مردم ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﮐﺮﺩﻩ است ولی همچنان این مردم با اراده و دستان گرمشان به مقابله با این بحران مبارزه میکنند و بر راهی که پیشگرفتهاند ایمان دارند.
ﺁﺗﺸﯽ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﻥ جنگلها ﻭ ﻣﺮﺍﺗﻊ زاگروس ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ، آتشی که کوهستان های کوسالان را پنج روز پشت سر هم در دود و آتش غرق کرده بود این در حالی بود که از مناطق حفاظتشده بود.
پشت آبادی سردوش هم سه روز پشت سر هم به دلیل مناطق مینگذاری شده و جنگلهای کهن هدر آتش و دید مسئولینسوخت، آتش ویرانگر روستاهای دهرهوهران و ههنجیران هم 6 روز طول کشید و صدها هکتار را طعمه خود نمود و نمونههای بارز دیگری که همگی دال بر وسعتی از آتشسوزی جنگلهای عمدی میباشند را شاهد بودهایم.
آتشی که بر تن این بلوطهای کهنسال وارد میکنند، همگی تراژیک میباشد و همه ما در برابر این تراژدی باید مسئول باشیم.
این مطلب در شماره ۱۱ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com








ثبت دیدگاه