دکتر افراسیاب جمالی – دکترای تاریخ
بلبر سرزمین آبها و قلعهها بعل، بل، بلبر، بل چهمه گاهی وقتها نیازی به زبانشناسی و نشانهشناسی نیست اسامی خود گویای همهچیز هستند وقتی مقداری از تاریخ و گذشته خاورمیانه اطلاع داشته باشیم بهسادگی، اسامی خود کولهباری از گذشته را با خود حمل میکنند.
ههورامان سرزمینی کهن با میراثی چندین هزارساله از تمدن و فرهنگ و دین ورزی و نشانههایی قوی از آئین میترایی، زرتشتی، اسلامی و … میباشد که در گذرگاه تاریخ بشری اگر نتوان آن را بهعنوان اولین سکونتگاه انسان متمدن دانست بهطورقطع و یقین یکی از نخستین سکونتگاهها این سرزمین کهن است.
ههورامان با جغرافیایی محدود به رشتهکوههای بلند، جوان و خروش چشمهها، رودها و جویبارها، سرزمینی که هر نقطه از آن دارای حاملان ارزشمند تاریخ است ههجیج، پالنگان، روار، سلین، نودشه و به تعداد اسامی مکان ها و نقاط جغرافیایی میتوان نشانههایی از باستانشناسی را در آن یافت که متأسفانه هیچگاه این نشانهها و نقاط باستانی بهطورجدی مورد کاوش قرار نگرفتهاند و در حدی از تاریکی و گمنامی به سر برده است که حتی در عصر غارتگران استعماری آثار باستانی، چندان موردتوجه قرار نگرفته و اینک در موزههای لوور و لندن و سنپترزبورگ بهجز چند اثر محدود، منابع آنچنانی در آنجا یافت نمیشود و در موزههای کشور و همسایگان هم مورد قابلتوجهی یافت نمیشود و بدتر از همه، این سرگذشت مشوش معاصر، اینک ههورامان به منبع آبی تبدیل میشود که فاجعه این تصمیمهای شتابزده را دهههای بعد بهوضوح شاهد خواهیم بود.
بلبر سرزمین آب و حاصلخیزی
بلبر سرزمین آبها و قلعهها روستایی پائین تر از شهر اورامان و در همسایگی روستاهای سلین و ژیوار و سر پیر با حدود 90 هکتار زمین کشاورزی و باغ، مملو از چشمههای آبی دائمی، فصلی و خروش و موسیقی دلنواز سیروان در میان درههای تند دامنه کوسالان و ههورامان است نقطه تلاقی آب چشمههای چهار طرف خود که از کوهساران سرازیر میشوند و در اینجا به سیروان میپیوندند بیهوده نیست که مهمترین چشمه آن را بل چهمه نامیدهاند یعنی چشمه بل چشمه خدای آبها و رطوبت و حاصلخیزی طبیعت و باغات بلبر خود گواهی بر این سرچشمه نعمت و فراوانی است و ازاینروست که آن را بلبر نامیدهاند شاید منظور، ثمر و نتیجه بل معنی آن باشد هرچند اهالی، وجهتسمیه آن را جلوی آب میدانند هرچه هست بلبر با چشمه مشهورش بنام بل چهمه و چشمه مشهورتر بل در بین روستای ههجیج و ناو بیارتباط نیست آبهایی که مینماید اسامی آنها قبل از استقرار آئین میترایی رایج گشته است دوره پرستش “بعل ” خدایی که بتهایی بنام وی از سرزمین کنعان تا زاگرس پراکنده بودهاند خدای مالکیت و دارندگی، خدای آب و حاصلخیزی و اینک یادگارهای این دوره بر روی این چشمهها و اماکن باقیمانده است هرچند اهالی از تأسیس روستای بلبر به دوره مقدونیان اشاره دارند و گویا این نقطه زندان و تبعیدگاهی بوده که اسکندر از آن استفاده نموده است. اولین ساکنانش دو خانواده از ههورامان تخت بودهاند که باغداری کرده و بهمرورزمان آنجا ساکن شدهاند. سه طایفه از همه مشهورترند که هرکدام دارای نشانههایی از گذشتهاند یکی طایفه ” کاکڵه یا کاکوا ” که دو برادر بودهاند و سر تقسیم گندم و بخشش سهم خود به دیگری مشهور گشتهاند. کشت گندم در این روایت، بهعنوان شغل اولین ساکنان بلبر، نشان از باغداری و کشاورزی مردم این منطقه میباشد و یکجانشینی از شغل و پیشه آنها معلوم است یعنی کسانی که به کشاورزی و باغداری پرداختهاند قطعاً در مکانی ساکن بودهاند. طایفه دیگر “خوبیارا ” لقب دارند که به امانتداری و امین بودن مشهورند و گویا در عصری، خزانهدار حاکمان ههورامان بودهاند طایفه بعدی “مهلایا ” که روحانیون روستا بوده و در اصل از سرزمین شام و روستایی بنام مردوک یا مردوخ بدین جا آمدهاند تلاقی دو خدای باستانی از بابل در این مکان مردوک هم خدای آفرینش و حاصلخیزی است این اسامی نشانههایی از دوران تسلط حاکمان بابل بر این سرزمین است.
سرزمین روایتهای مدفون
از دوران زرتشتی، قبوری باقیمانده است که در کنار اجساد، وسایل نیز دفن شده است و اهالی بارها شاهد کنده شدن این قبرها بودهاند از دوره اسلامی هم آثاری چند باقی است که استمرار سکونت و تمدن را در این منطقه گواهی میدهد. در اطراف بلبر قلعههای باستانی وجود دارد که بیشتر آنان به اسامی زنانه مزین است “قهلاو کهتانی ” قلعه کتان، کتان اسمی زنانه و گویا از فرماندهان قلعه بود است در روبرو و اطراف هم دو قلعه دیگر بنامهای “قهلاو سهرین” و در سمت روستای ژیوار “قهلاو هورین” قرار دارند که بازهم اسامی خاص زنانه است و حکایت از عصر سروری و حکومت زنان میکند قرنهایی بسیار دور که هنوز آئینهای جدید، زنان را منکوب نکرده بود. از بزرگان بلبر سید عبدالله نامی است که اهالی مدعیاند که مردی فاضل، وارع، دانشمند و باتقوا بوده است و چندین جلد کتاب از وی نزد نوادگانش باقی است و هنوز چاپنشدهاند. روستا، در دو طرف دره چشمه بل چهمه واقعشده است و اسامی محلات حکایت از دوران اسلامی دارد محله “شیور ” محله مزگیه بولینه ” محله خانقا” و محله تایله و شیخا” هم اسامی جدید و متعلق به دوران بعد از اسلام هستند.
آنچه آورده شد شرحی کوتاه و خلاصه از جغرافیای تاریخی و روایات شفاهی و نشانههای باستانشناختی روستای بلبر است. متأسفانه به خاطر وجود فرهنگ شفاهی و عدم ثبت و ضبط وقایع تاریخی، مستندی از این منطقه در دست نیست و از سوی دیگر کاری جدی باستانشناسی هم صورت نگرفته است؛ اما این سرزمین بدن شک روایتهای بیشماری را در دل مدفون کرده است.
اینک در عصری که به گواهی فیلسوفان معاصر که از آن به مدرنیته ناقص یاد میکنند و اذعان دارند رشد بیرویه صنعت و تکنولوژی به پیکره زمین صدمات غیرقابل جبرانی وارد نموده است باید به تکمیل پروژه مدرنیته بپردازیم و یکی از این راهکارها برای آن را توجه دوباره به محیطزیست و زیستبوم انسانی است. منتقدان مدرنیته هم چون فیلسوف آلمانی “یورگن” باور دارند با چنین روندی از تخریب و نابودی زمین نسلهای آینده باید به انتظار سکونت در کرات دیگر باشند یا اقدامات تخریبی صنعت و تکنولوژی مدرن متوقف گردد.
ساخت سد بلبر، یعنی تیشه به ریشه فرهنگ ههورامان و مرگ ابدی سیروان
صنعت سدسازی در کنار مزایای اقتصادی زودبازده و فشارهای سیاسی کشورها به همدیگر بخصوص در خاورمیانه، به باور بیشتر کارشناسان یکی از عوامل جدی خشکسالی و تغیر بستر سفرههای آب زیرزمینی است. چه توجیهی میتوان برای قرنها زیستن و تداوم سکونت و کشاورزی در سرزمین ایران با تنوع اقلیمی و جغرافیاییاش آورد درحالیکه هیچگاه بحران ادامهدار آب وجود نداشته است ولی اینک به بهانه توسعه کشاورزی، آب منطقه ههورامان را به جوانرود و روانسر و آب آنجا را به سرپل ذهاب و اگر به برنامه سدسازی در اطراف دریاچه ارومیه نگاهی بندانیم این برنامه مخرب و ویرانگر را میتوان بهخوبی لمس و مشاهده نمود.
سدسازی در ههورامان اما سرگذشتی دیگر دارد سد داریان یا زلته یا هراسمی و یا بینام، برنامهای بود که مطالعه و اجرا و تمامکارهایش بدون توجه به جغرافیا، تاریخ، اکو توریسم ههورامان طراحی و اجرا شد و بخش قابلتوجهی از روستای تاریخی ههجیج، بستر چشمه بل، روستای تاریخی روار و بخشی از روستای سلین را نابود نمود، ارتباط ههورامان لهون و ژاورود را از هم گسست و اینک زمزمههایی از ساخت سدی دیگر در روستای بلبر دارند شاید به باور عدهای این دیدگاه من بدبینانه باشد اما با انجام این طرح و در افتتاحیه آن باید برای ههورامان هم فاتحه خواند حتی اگر بهترین منظرههای آبی و محل تجمع گردشگران و رونق صنعت توریسم شود، آن منطقه دیگر ههورامان نخواهد بود سرزمینی تجاری صنعتی با اختلاطی از مردمان نقاط مختلف که خداینکرده با تصویب طرح منطقه آزاد، تیشه به ریشه فرهنگ ههورامان زده خواهد شد.
سد بلبر قرار است در نقطهای بین روستای بلبر و روستای بندول احداث شود که در صورت اجرا باغات قدیمی بلبر با اسامی زیبا و منظرههای چشمنواز نابود خواهند شد و بخش زیادی از آب این شاخه رودخانه سیروان از چشمههای متعدد و دائمی همچون دوئاوان، ئاوه تالی، هالکه و صده ها تأمین میشود که با تجمع رسوبات و مسدود شدن دهانه چشمهها بهمرورزمان نابودی این چشمهها و بحران آب را در این منطقه شاهد خواهیم بود. از سوی دیگر تجمع آب در دامنه کوهها خسارات طبیعی ازجمله زلزله را شاهدیم که در اطراف سد داریان این مسئله را کماکان داشته و داریم.
زمانی نهچندان دور در تلویزیون برنامهای بنام در مسیر سیروان ساخته و پخش گردید که در سالهای آینده خروش و نوای سیروان را باید در این فیلمها و مستندهای مشابه دید. موسیقی بل و آبهای خروشان، صدای کبکها بر کوهساران و صدای پای زندگی با ساخت سدها برای همیشه خواهد مرد سیروان خاموش و بیصدا در مرگی ابدی فرو خواهد رفت و بلوط این اولین ساکن زاگروس میبایست برای همیشه از این سرزمین کوچ نماید و به بیابانهای کویری پناهنده شود. چه صحنهای جانکاه خواهد بود ههورامان بدون سیروان و بلوط و کبک.
این مطلب در شمارە یازدهم (شهریور 1395) ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.









ثبت دیدگاه