سهرکهوت عهزیزی
شهر، محیط و چشمانداز انسانساخت است که تابع فعالیت و جهانبینی نظامهای سیاسی و اقتصادی متفاوت میباشد و همین وابستگی شهر به نظامهای گوناگون سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی باعث شده است که نتوانیم به تعریف جامع از شهر دستیابیم.
در مدیریت شهری عقیده این است که بدون توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی شهر نمیتوان امکان زندگی بهتری را برای ساکنان شهر فراهم کرد و به همین دلیل باید تصمیمهای مدیران شهری در راستای ایجاد یک شخصیت عمومی برای شهر باشند.
حیات شهری که سرشار از سیاست ورزی است نمیتواند بدون توجه به امکان مشارکت شهروندان ادامه پیدا کند. امکانپذیر ساختن مشارکت سیاسی شهروندان باید سرلوحه مدیریت شهری باشد و در غیر این صورت شهروند که به انسان مشارکتجو گفته میشود معنا و مفهومی ندارد.
تنها در صورت امکانپذیر ساختن مشارکت سیاسی شهروندان است که حقوق و تکالیف متقابل شهروندان و کارگزاران شهری معنا پیدا میکند. توسعه پایدار هم تنها موقعی معنا پیدا میکند که نهتنها به محیطزیست و محیط فیزیکی شهر توجه شود بلکه به محیط اجتماعی و سیاسی ساکنان شهر نیز توجه شود.
هر چه مدیریت شهری موفقتر باشد، انسان ساکن شهر در وضعیت روانی بهتری به سر میبرد و احساس آرامش و آسایش بیشتری میکند.
اما هرچه انسانهای ساکن شهر در ناراحتی و نگرانی به سر برند و امکان دست یافتن آنان به خدمات و امکانات شهری کمتر باشد نشان از عدم موفقیت مدیران شهری دارد.
این وضعیت نامناسب مدیریت شهری، به ساختن تصوری از خود در میان ساکنان شهر منجر میشود که در راستای مدیریت شهری و باهم بودن با دیگر ساکنان و کمک به مدیران شهری نیست. این تصور منجر به جدایی خود و دیگری میشود. شکاف عمیقی را میان ساکنان شهر ایجاد میکنند و همچنین منشأ درگیری ذهنی شهروندان با مدیران و مسئولان شهر میشود.
مدیریت نامناسب تنها منجر به عدم امکانات و خدمات فیزیکی شهر نمیشود
عدم توانایی مدیریت شهری تنها منجر به کوچه و خیابان نامناسب نمیشود. تنها ترافیک سنگین را باعث نمیشود. بلکه فضا و میدانی را سرشار از ناامیدی به وجود میآورد. فضایی که ساکنان شهر را درنهایت تنهایی و خستگی و خشم درونی قرار میدهد. فضایی که امکان خود بودن و توانستن و خواستن را از شهروندان میگیرد. در چنین وضعیتی فرد همیشه وحشتزده است و نمیتواند صادقانه به کار و انجام وظایف خود بپردازد.
مدیریت نالایق شهری سرشار از فرصتهای ضد انسانی و مغایر بازندگی شهری و جمعی است. عدم شفافیت و نبود سیاست مدیریتی مشخص جزء سرگردانی شهروندان نتیجهای دیگر دربر ندارد. فریب و دروغ و پنهانکاری به رفتار مشخصی تبدیل میشود. جدایی و تمایز ساکنان شهر در این موقعیت نه به خاطر قبول کردن این تمایز و احترام گذاشتن به این تفاوتهاست بلکه برای تحقیر و سرکوب دیگری و استفاده هرچه بیشتر خود از هر آنچه در شهر موجود است میباشد. مدیریت ضعیف و نالایق شهری فرصتهای بسیاری را از انسانهای توانمند و شایسته در شهر میگیرد. اینچنین شهرهایی بیشتر به شهرهای یونان قدیم میمانند که تنها اقلیتی حق حضور و مشارکت رادارند.
خشونت تنها فریاد زدن فردی بر سر فرد دیگری نیست
خشونت میتواند تقسیم ناعادلانه مسئولیتهای شهری هم باشد. خشونت میتواند بهراحتی به دست آوردن پول و منفعت بهوسیله کسانی باشد که هیچ لیاقت و شایستگی را ندارند. خشونت میتواند دادن وعدههای فراوان در موقع انتخابات شورای شهر به مردم باشد بدون آنکه آن فرد کوچکترین آگاهی درباره شهر و مدیریت شهری و چگونگی اداره شهر را داشته باشد. در موقع انتخابات دیدهایم که چگونه افراد بسیاری بدون آنکه قبلاً کوچکترین اقدامی در جهت کمک به مدیریت شهری و شهروندان داشته باشند در ایام تبلیغات در نقش افراد تأثیرگذار معرفی میشوند. این نوع رفتار، اعمال خشونت نسبت به شهروندان میباشد. وقتی مردم را در وضعیتی قرار دهید که امکان انتخاب صحیح و سالمی را از آنان بگیری نسبت به آنان خشونت را انجام دادهای.
خشونت یعنی قرار دادن دیگری در وضعیت برخلاف خواستهاش. وقتی با دادن اطلاعات نادرست مردم یک شهر را در موقعیتی قرار دهید که نتواند انتخاب درستی داشته باشد نسبت به آنان خشونت انجام دادهای. وقتی در موقع انتخابات بهجای گفتوگو و کمک به مردم برای انتخاب صحیح، مردم را به عشیره بازی و فامیل بازی دعوت کنید این یعنی پایمال کردن حقوق و ارزشهای مردم و خشونت نسبت به آنان.
شهر مریوان با جمعیت بالای صد هزار نفر در میان راههای ارتباطی بسیار نامناسبی گرفتارشده است
این شهر هیچ راه ارتباطی مطمئنی با شهرهای اطراف خود ندارد
عدم امکانات ورزشی، هنری، آموزشی و بهداشتی از مشخصات این شهر میباشد. این شهر مکان زندگی هزاران انسان با آرزو، خواست و اندیشههای متفاوت میباشد. هر یک از این افراد دوست دارند خانوادهشان در آسایش و آرامش به سر برند. دوست دارند بر اساس شایستگی و لیاقتشان فرصت شغلی داشته باشند؛ اما متأسفانه هرروز بیشتر از گذشته این افراد با وضعیت نامناسب شهری روبرو میشوند. این وضعیت اعمال خشونت نسبت به این مردم است. هیچ شهری خودبهخود اداره نمیشود. بالندگی و زوال شهر حاصل فرایند پیچیدگی سیاستگذاری و سیاستهای حاکم بر برنامهریزی شهر در طول زمان میباشد. چنانچه این سیاست بر اساس خواست و اراده ناشی از منفعت سیاسی و اقتصادی اقلیتی باشد منشأ خشونت میشود.
اگر فضای شهر به منبع قدرت و منافع چند گروه تبدیل شود و سیاست حاکم بر مدیریت شهری را متأثر سازد خشونت در میان لایههای پنهان جامعه تولید میشود و هرلحظه امکان دارد به شدیدترین شیوه خود را نشان دهد. هرچند رقابت و قدرت میتواند بهصورت شفاف در میان گروهها و نمایندگان و شخصیتهای سیاسی احزاب وجود داشته باشد اما اجازه ندادن به همه افراد شایسته و بالیاقت و توانا و عرصه را بر اکثریت شهروندان تنگ کردن و فرصت را برای افراد محدود آماده کردن. خشونت و نارضایتی پنهان را در جامعه تولید میکند.
همانطور که اشاره شد شهر نمیتواند تعریف مشخص واحدی داشته باشد اما گاهی بر اساس فرهنگ شهری، بر اساس کارکرد ادارهی شهر، گاهی بر اساس شاخص اقتصادی و شاخص جمعیتی تعریف میشود؛ اما هیچوقت نمیتواند بر اساس منفعت گروهی و بر اساس خواست اقلیتی تعریف شود.
مدیریت نامناسب، شکل جدید مجازات روانی مردم است
ویژگیها و ساختار نهادهای قانونی ادارهکننده شهر میتواند از کشوری به کشور متفاوت باشند و هر جامعهای با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خود از مدیریت شهری تعریف خاصی را ارائه دهند؛ اما نمیتوان از مدیریت شهری غیر از برنامهریزی جهت خدماترسانی و ترسیم چشمانداز شهر در راستای دستیابی به توسعه پایدار انتظار داشت. نمیتوان بعدازاین همه برگزاری انتخابات شورای شهر و برگزاری جلسات و آمدورفت اینهمه افراد به گفته خود توانمند بازهم با شهری بی امکانات و خدمات و ویران و نامناسب روبرو شد.
برای اینکه فضای شهر را بهتر اداره و مدیریت کرد نیاز به در پیش گرفتن سیاستها و برنامههای ویژه است. وقتی نامزدهای انتخابات شوراها بهجای ارائه برنامهای درزمینهٔ مدیریت شهری بهصورت مستقیم و غیرمستقیم خواهان انتخابات عشیرهای و فامیل بازی میشوند و بهجای تعین برنامهای در ساماندهی و مدیریت شهری به تفاوتهای زبانی و محل تولد سایر نامزدها میپردازند در حقیقت به تولید خشونت و اعمال آن نسبت به رقیبان خود و همه شهروندان پرداختهاند.
امنیت و عوامل مؤثر بر امنیت از الزامات زندگی شهری امروز میباشد. در این میان فضای شهر بهعنوان بستر زندگی و فعالیت شهروندان باید محیط امن و سالم برای همه افراد باشد. آیا واقعاً امنیت بهداشتی و آموزشی و ارتباطی شهروندان مریوان نسبت به گذشته بیشتر شده است یا کمتر شده است. آیا این خشونت نسبت به ساکنان این شهر نیست که هنوز برای درمان بیماران خود باید به شهرهای اطراف و پایتخت مراجعه کنند. آیا این خشونت نیست که اکثریت ساکنان شهر از کوچه و خیابان مناسبی برخوردار نیستند. آیا وضعیت جادهای شهر مریوان با سنندج و سقز اعمال خشونت نسبت به مردم مریوان نیست. آیا بیتوجهی به سرمایه این شهر- دریاچه زریبار- خشونت نیست. آیا بیتوجهی به آتش گرفتن جنگلهای این منطقه خشونت نیست.
اینهمه خشونت ناشی از چیست؟ آیا غیرازاین است که کسانی به خود اجازه دادهاند بدون آنکه توانایی داشته باشند در ساختار مدیریت شهری واردشدهاند. این مدیریت شکل جدید مجازات روانی مردم است.
این مطلب در شماره ۱۱ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.









ثبت دیدگاه