مرثیه‌ای برای روار
03 اکتبر 2016 - 9:41
شناسه : 119094
بازدید 138
پ
پ

ایرج خون سیاوشان

آب و آبادانی سخن زیبایی که از دیروزها به یاد می‌آورم که پر بودن از نبودن‌های امروزی.

دیروز بود همین دیروز موسیقی همه‌ی بازی‌های کودکی‌مان را رودخانه‌ی بزرگ سیروان که با خروش چشمه‌هایی در دل طبیعت زیبایی هورامان از کوه‌های شاهو و کوسالان سرچشمه می‌گرفت را عاشقانه می‌نواخت و دنیای زیبای کودکی‌مان را چنان معنی می‌بخشید که اگر تکه‌ای کوچک از آن دوران را به یاد بیاوریم به آرامشی آن‌چنان دست خواهیم یافت که گویی روح و روانمان به پرواز درآمده است.

پروازی که آرزوی بزرگ انسان است.

من به پرواز درآمده‌ام بر فراز روستای روار. روستای ملا یوسف. ملا خدر. ملافخرالدین از شاعران نامی هورامان.

خروش بهاری ئه دا وتی و ئه دا پیری. سرچمه و آب زلال چمه در کنار باغ‌های سرسبز انار و انجیر چنان عظمتی را به روستای رودبار می‌دهد که گویی نگین همه‌ی زیبایی‌های اورامان است.

زیبایی‌های طبیعتی که همیشه و در همه حال نوازشگر چشمان انسان بوده‌اند چشمانی که اینک بسته‌شده‌اند

سیروان مرد. مرد و با خود برد این‌همه زیبایی را

آری نابود شد و این نابودی را سد داریان چنان چون هدیه‌ای شوم به طبیعت سرسبز و کوه‌های زیبا و استوار اورامان بخشید و از داریان. باغ‌های بزرگ و زیبایش از هجیج خدای آب‌هایش را از سلین. نوین. بلبر و…افتخار همه‌ی زیبایی‌هایشان آن سیروان خروشان را گرفت و خانه‌های ماسوله‌ای روار که پشت‌بامشان حیاط منزل همسایه بود را در آب بی‌جان سیروان فروبرد خانه‌هایی که در تک‌تک اتاق‌های کوچکشان زندگی واقعی در جریان بود چند صباحی است که از مرگ مشترک روار و سیروان می‌گذرد و بوی مرگ همه‌جا را فراگرفته است.

ترک‌های بزرگی که در دل کوه‌ها و تپه‌های پوشیده از جنگل‌های بلوط به وجود آمده‌اند که سال‌های سال باوجود خدای ویرانی‌ها (زلزله) هیچ‌گاه نبوده‌اند و این نشان از پیامدهایی است که در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهیم دید و در این هوای مرده که با سیل عظیمی از ماشین‌های مدرن امروزی همراه است کمر به ساختن دوباره‌ی رودباری بسته‌ایم که نصفش به خاطرات پیوسته است و نصف دیگرش قربانی پیامدهای هدیه‌ی شوم سد داریان است ورود سیل‌آسای ماشین‌آلات مدرن سازندگی به دل طبیعت نیمه‌جان روستای روار نشانی دیگر است از زخم خوردن‌های دوباره‌ی طبیعت و در این بازار ویرانی پی خانه‌هایی را بر خرابه‌های خراب چشمه‌های جوشان و باغ‌های سر سبزی ریخته‌ایم که دیرزمان است این طبیعت را زنده نگه‌داشته‌اند تا به ما ارزانی دهند و چه ناسپاسانه کمر به آتش زدن و نابودی این‌همه زیبایی بسته‌ایم آتشی که شراره‌ی شعله‌هایش خاموش نخواهد شد تا نه‌تنها ما بلکه آیندگان ما را نیز به نابودی بکشاند و بدا به آینده‌ای بدون چشمه. رود. جنگل و طبیعت و جاندارانی که قربانی خطاهای ما شده‌اند.

این مطلب در شمارە یازدهم ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.