کاغذهای رنگارنگ و اسباب بازی های خاکستری
23 اکتبر 2016 - 11:21
شناسه : 119194
بازدید 150
پ
پ

به بهانه روز جهانی حقوق کودکان

%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b3محمد دانش

بیش از نیم‌قرن از نام‌گذاری روز جهانی کودکان می‌گذرد و هنوز فرسنگ‌ها با فراهم کردن کمترین نیازهای حقوق کودکان در بخش بزرگی از دنیا، فاصله‌داریم. بندها و تبصره‌های اعلامیه‌های سازمان‌های حقوق بشری و حقوق کودکان مزین به‌ کلمات و جملات زیبا از ایدەآل‌های زندگی کودکان و بایدها و نبایدهای آیندەای بهتر برای آنان است. رسانه‌های دولت‌ها با چنان آب‌وتابی از فعالیت‌هایشان برای احقاق حقوق کودکان در دورترین نقطه زمین حرف می‌زنند که‌ گویی زمین مدینه‌ فاضله‌ کودکان است، گویی آلان های کنار دریا فیلمی هالیوودی بیش نبودە است. متخصصین امور کودکان در حالی در مورد تأثیر ریز رفتارهای والدین و محیط بر آیندە شخصیتی کودکان نظریه‌ها صادر می‌کنند که‌ بمب‌های ساخت هم‌قطارهایشان روزانه‌ و خیلی اتفاقی کودکان مشکوک به‌ تروریست بودن را، مورد هدف قرار می‌دهند و در زیر آوار خرابه‌ها، کودک نه‌، بلکه‌ سوژه‌ای برای شانتاژ رسانه‌ای‌شان را داخل آمبولانس می‌برند. در سالنامه‌ کشورهای مختلف روزهای مختلفی را برای کودکان اختصاص دادەند چراکه‌ هرکدام به‌ شیوە خود علیه‌ حقوق آنان قد علم می‌کنند. از شانس بد این موجودات معصوم، پایمال کردن حقوق، انکار وجود و نگاه ابزاری به آن‌ها هیچ ایدئولوژی و مرز فکری را نمی‌شناسد، از راست، چپ، لیبرال و کمونیست تا داعیه‌داران دیرینه‌ حقوق بشر، از مسلمان و لائیک تا داعش و دیگر گروه‌های تروریستی، هر یک به‌نوعی مرتکب رفتارهای ضد انسانی علیه کودکان می‌شوند.

سرعت فشنگ‌هایی که‌ کودک سنج روی آنان نصب نشدە بیشتر و بیانیه‌های صادرە در جهت محکوم کردن بعدازآن، رنگین و رنگین‌تر می‌شود، تعداد مؤسسه‌های خیریه‌ و دفاع از حقوق کودکان هرروز بیشتر و خط تولید کارخانه‌های اسلحه‌ مدرن‌تر و پیشرفته‌تر می‌شود. تخریبات زیست‌محیطی به‌ دست انسان و پیامدهای ویرانگر آن ابتدا دامن‌گیر امنیت و سلامتی کودکان می‌شود، ریز گردها، افزایش دمای زمین، خشک‌سالی و …عواقب تخریباتی است که‌ به دست بزرگ‌سال‌هایی اتفاق می‌افتد که‌ کودکان بزرگ‌ترین قربانیان آن هستند. “در سال جاری میلادی قریب به‌ پنج میلیون و پانصد هزار کودک زیر پنج سال فوت شدەاند.” (1) جنگ و پیامدهای آن بیشترین آسیب را نصیب کودکان می‌کند؛

– هشت میلیون چهارصد هزار کودک زیر فشار جنگ‌های داخلی زندگی می‌کنند. – سه‌ میلیون و هفت‌صد هزار کودک بعد شروع جنگ‌های داخلی متولد شدەاند. دویست هزار کودک در منطقه‌ محاصرهە جنگ، زندگی می‌کنند. – دو میلیون و چهارصد هزار کودک از زمان شروع جنگ به‌ کشورهای دیگر آوارە شدەاند. – سیصد هزار کودک هنگام آوارە شدن از سرزمین خود، به‌ دنیا آمدەاند.” (2)

آوارگان جنگ بازار باندهای قاچاق انسان را گرم می‌کند، کودکان آوارە راحت‌ترین و کم‌هزینه‌ترین طعمه‌ برای قاچاقچیان می‌باشند، طعمه‌هایی که‌ گاه هیچ‌وقت به آغوش خانوادەهایشان برنمی‌گردند، همه این‌ها در حالی اتفاق می‌افتد که سال‌ها پیش در پشت میزها و روی کاغذها، پیمان‌ها برای حقوق کودکان مصوب گردیده است.

یونیسف اعلام داشته که فقط با اختصاص پنج دلار برای هر کودک می‌توان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه می‌میرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ ۶ هفته بودجه تسلیحاتی جهان هزینه شود.

در کنوانسیون حقوق کودک آمده است: کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. کودک بر اساس ماده یک این پیمان به هر انسان کمتر از ۱۸ سال گفته می‌شود. این کنوانسیون شامل ۵۴ ماده و دو پروتکل اختیاری است که در سال 1372 ایران رسماً این کنوانسیون را پذیرفته‌ و به‌ رعایت ملزومات آن تعهد دادە است.

* ماده 22 (حقوق پناهنده)، بند یک:”حکومت‌های امضاکننده اين پیمان‌نامه، با انجام اقدام‌های مناسب، حقوق کودکي را که ازنظر قوانين داخلي و يا بین‌المللی پناهنده شناخته‌شده است، تضمين می‌کنند. اين حقوق شامل کمک‌های انساني و در جهت احقاق همه حقوق مندرج در اين پیمان‌نامه و همین‌طور ديگر پیمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است که بر پايه تأمین حقوق بشر و حقوق کودک استوار هستند، صرف‌نظر از اينکه کودک تنها با والدين و يا همراه ديگري باشد. این بند مرگ “لطیفه رحمانی” دختر ١٢ ساله افغانستانی را به یادم می‌آورد، کودکی که در بیمارستان نمازی شیراز به علت عدم اجازه پیوند اتباع غیرمجاز در ایران نتوانست پیوند کبد انجام دهد و جان خود را از دست داد!

* دربند یک مادە دوم کنوانسیون آمدە است: “حکومت‌های عضو اين پيمان، براي هر کودکي که در قلمرو آن‌هاست، بدون تبعيض و يا فرق‌گذاری و بدور از هرگونه وابستگي به نژاد، رنگ پوست، منشأ اجتماعي و قومي و يا ملي، ميزان دارايي، معلوليت، وضعيت سرپرست و يا والدين و هر موقعيت ديگری که کودک در آن است، اجرای حقوق مندرج در اين پیمان‌نامه را تضمين می‌کنند.” این بدان معناست که‌ در کشوری مانند ایران باید همه‌ اقوام به‌طور یکسان از خدمات دولت بهره‌مند باشند.

* ماده ٢٨ کنوانسیون به آموزش‌وپرورش اختصاص دارد، در بند یک آن آمده است: حکومت‌ها حق آموزش‌وپرورش را براي کودک به رسميت می‌شناسند. در بند دوم همین مادە گفته است: حکومت‌های عضو پيمان کوشش خود را می‌کنند تا روند آموزش‌وپرورش در مدارس درخور منزلت انساني بوده و با محتواي اين عهدنامه هم‌خوان باشد.

برای این ماده ذکر چند نمونه را الزامی میدانم؛

– سال ١٣٨٨ در محله‌ی (موسک ٢) شهر مریوان بدور از مکان نظامی، 3 کودک مقطع ابتدایی زمانی که‌ منتظر سرویس مدرسه‌ بودند در اثر انفجار مادەای منفجرە دو تن از آن‌ها کشته‌ و کودک سوم به‌شدت زخمی شد.

۱۵- آذر ۱۳۹۱، یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شین‌آباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر دچار آتش‌سوزی شد و از ۳۷ نفر دانش آموزان آن ۲۹ نفر دچار سوختگی شدند.

– سال ١٣٩٢ در روستای نشکاش مریوان، پس از روزی بارانی مین‌های حواشی پایگاهی نظامی به آبادی آمدە و ٧ کودک به‌شدت زخمی شدند.

– دی‌ماه سال 1394 در اطراف مدرسه ابتدایی روستای “نی” از توابع مریوان، کودکان مدرسه یک بمب خوشه‌ای 500 پوندی را یافتند؛ که خوشبختانه خسارتی را به دنبال نداشت.

موارد مذکور تنها نمونه‌هایی از رخدادهایی بود که نه در زمان و مکان جنگ بلکه در مناطقی آرام و سال‌ها بعد از پایان جنگ در سرزمین ما رخ دادە و کودکان در هنگام تحصیل قربانی آن می‌شوند.

* ماده 30 (حمايت از اقلیت‌ها): “کودکان متعلق به اقلیت‌های مذهبي، قومي و يا زباني در کشورهايي که اين اقلیت‌ها وجود دارند، داراي اين حق هستند که همراه ديگر آشنايان به‌طور جمعي يا فردي از زبان فرهنگ و مذهب خود برخوردار بوده و از آن‌ها استفاده کنند.”

این در حالی است که‌ کودکان متعلق به‌ اقلیت‌های قومی مانند کورد، عرب، بلوچ، آذری و … تاکنون حق آموزش به‌ زبان مادری را نداشته‌ و حتی آموزش زبان مادری در سطح گستردە و همه‌گیر، در حمایت سیستم رسمی آموزش‌وپرورش کشور را ندارند.

بند یک ماده ٣٢: “حکومت‌ها اين حق را به رسميت می‌شناسند که کودک استثمار اقتصادی نگرديده و به کاری که براي سلامتي جسم يا جان و يا تربيت و تکامل او زیان‌بخش است، گمارده نشود.”

اما به علت وضعیت نامطلوب و گاها وخیم اقتصادی کوردستان و دیگر مناطق مرزی کشور، کودکان این دیار مجبور به اشتغال در کارهایی می‌شوند که فرای از کودک بودنشان، کمترین آیتم‌های یک شغل را دارا نمی‌باشد، از کار در کارگاه‌های مختلف محلی گرفته تا دست‌فروشی در خیابان، رفتن به شهرهای بزرگ‌تر و پایتخت برای کارگری تا کابوسی به اسم کولبری، مرز، مین، تیراندازی و بسیاری تراژدی‌های دیگر که خود شاید کنوانسیونی می‌طلبد. کودکان کولبر قشری پنهان و دیده نشده از کودکان جهان هستند که حقوقشان در هیچ کنوانسیونی به رسمیت شناخته و حتی تعریف‌نشده است.

کوته سخن؛ موارد مذکور مشتی از خرمن وضعیت کلی کودکان در ایران و بالأخص کودکان کورد می‌باشد و طبیعتاً کم نیستند کشورها و جامعه‌های دیگری که وضعیتی مانند اینجا و شاید خیلی بدتر داشته باشند. شوربختانه اراده‌ای محکم و کارا برای رعایت حقوق کودک و گذاشتن مانعی جدی برای مقابله با تجاوز به حقوق آنان، عملاً وجود ندارد. اگر کارهایی در گوشه و کنار انجام می‌شود بیشتر نقش خوراک رسانه‌ای خوش‌رنگ و بو دارد.

(1) مرکز آمار آمریکا

(2)- سایت اشپیگل

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.