با گسترش فقر، بیکاری، شهرنشینی و سایر مشکلات اجتماعی، مشکل کودکان کار خیابانی همچنان در حال گسترش است. دودسته کودک کار خیابانی داریم: دسته اول کودکانی که روزها مشغول به کار هستند و شبها به نزد پدر و مادر یا بستگان بازمیگردند و دسته دوم کودکان کارتنخواب که شبها در خیابانها و جاهای متروکه به سر میبرند. دستهی دوم البته در معرض خطر بسیار جدی قرار دارند. آزاریهای مکرر و برخوردهای بیرحمانه غیرانسانی با این کودکان که سنشان بین ۵ تا ۱۸ سال است انجام میگیرد. دیدهشده که برای بقای خویش، بعضی حتی دست به فحشا و دزدی میزنند.
طبق تعریف یونیسف، کودکان زیر 18 سال که عمده وقت خود را بدون سرپرستی و نظارت بزرگسالان میگذرانند “کودکان خیابانی” خوانده میشوند.
از مهمترین عوامل این معضل فقر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، عدم آگاهی، بیسوادی، اعتیاد و طلاق والدین میباشد که در سراسر جهان بخصوص کشورهای جهان سوم و بیشتر در کلانشهرها و شهرهای بزرگ اتفاق میافتد. پای کودکان کار البته به شهرهای چند هزارنفری هم بازشده و آنها را با مشکلات جدی روبهرو کرده است. بیشتر این کودکان آنتی سوسیال (زد اجتماعی) اند که در محیط آشفته خانوادگی یا محیطهای غیراجتماعی بزرگشدهاند و جامعه نگرش مثبتی به آنها ندارد و مورد خشونت خانواده و نیروهای دولتی قرار میگیرند. کار بسیار سختی است که تعداد کودکان خیابانی را تخمین زد، هرچند که سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در اواسط دهه ۱۹۹۰ تعداد آنها را ۱۰۰ میلیون نفر تخمین زدهاند. همچنان که جمعیت دنیا رشد میکند پدیده اجتماعی کودکان خیابانی افزایش مییابد. در همه کشورهای جهان آمار کودکان خیابانی پسر بیش از دختران است.
در ایران آمارهای مختلف و ضدونقیضی در مورد کودکان خیابانی اعلام میشود. افراد مختلف بنا به سلیقه و نظر خود تعداد آنها را از ۲۰.۰۰۰ نفر تا ۲ میلیون نفر برآورد کردهاند.
اطراف ما پر است از داستانهای زیادی از کودک کار. نمونهای از آن و در شهر مریوان، کودک کار صبح زود از خانه بیرون میاید و چشیدن خواب بهاری و تابستانی برایش محال است. هنوز که آفتاب بیرون نیامده چرخ یخ در بهشت را با دستان لاغر و اندامی شبیه به چوب خشک هل میدهد تا به سهراهی “نی” برسد و جایشان را یا دوستانش قسمت کند. دستانش چروکیده و چسبیده به یخ و شکر و لبهایی سرخ و چهرهای سرشار از خنده. این کودک پسر، اسمش رامین. غ است و پدرش کارگر و مادرش خانهدار و از همه سختتر خانوادهای کرایهنشین دارد. رامین میگفت من کلاس هفتم مدرسه را ترک کردم و ناچار به کار روی آوردم.
باوجود تمام مادههای حقوقی که در ایران تصویبشدهاند، ازجمله: همهی کودکان حقدارند از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند، بازی کنند و آموزش ببینند تا شرایط مناسب شکوفایی تواناییها و رشد جسمی و معنوی و اخلاقی و اجتماعی آنها فراهم گردد (مادهی 27 پیماننامهی حقوق کودک)، کماکان کودکانی را میبینیم نه در دیگر فقط در کلانشهرها، بلکه در شهرستانی همچون مریوان که برای بقای خویش و خانواده به کار خیابانی مشغول هستند. در نگاهی عمیقتر به شهر مریوان، کودکانی را میابیم که هرکدام از 24 ساعت، نزدیک به 14 ساعت را در خیابانهای شهر به سر میبرند.
لازم به ذکر است پیمان حقوق کودک نگرشی علمی و جامع نسبت به کودک دارد که در این پیمان تمام مسائل مربوط به رشد کودکان در زمینههای جسمی، ذهنی، روانی و اجتماعی بهصورت یکپارچه موردتوجه قرارگرفته است. وظیفه دولت در بطن این کار باید بر اساس برنامهها و تدابیر لازم با ادارات ذیربط برای سازماندهی کودکان کار و خیابانی شهرستان مریوان باشد و باید شناختی لازم جهت بهبود حال کودکان خیابانی داشت وگرنه بیمسئولیتی نسبت به آنها ضربهای به آینده کودکان و جامعه خواهد زد و نباید آنها را مثل دیگر اقشار جامعه نگاه کرد. عوامل که باعث فرار کودکان از خانه میشوند اغلب عبارتاند از: فقر اقتصادی، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بیرویهی جمعیت در محلههای حاشیهنشین شهرها، فقر فرهنگی خانوادهها (بیسوادی و کمسوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد براثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بیرویهی مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ ملی و سست شدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در جامعه.
این مطلب در شمارە سیزدهم ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.










ثبت دیدگاه