دزد شعور و اندیشه فرزندان خود نباشیم!
29 نوامبر 2016 - 12:35
شناسه : 119436
بازدید 95
پ
پ

سوما محمدی

%d8%b3%db%86%d9%85%d8%a7-%d9%85%d9%88%d8%ad%db%95%d9%85%d9%85%db%95%d8%af%db%8c

فرزندان ما از آن ما نیستند، آن‌ها پسران و دخترانی هستند که از خودشیفتگی زندگی جان گرفته‌اند، آن‌ها به‌وسیله ما ولی نه از ما شکل می‌گیرند، گرچه در کنار ما آسوده‌اند ولی در تملک ما نیستند، ما مجازیم عشق خود را به آن‌ها بدهیم نه افکارمان را، چون آن‌ها خود فکورند و باید بیندیشند و درک واقعیت‌ها را به دست آورند.

برای تأثیرگذاری روی آن‌ها نیازی نیست صدایمان را بلند کنیم، بلکه استدلالمان را محکم‌تر کنیم، کافی است برای شفاف‌سازی ذهنیات یک جوان یا نوجوان ضعف‌های اجتماعی، فرهنگی را شجاعانه برشمرد و اگر لازم بود در برابر آن‌ها ایستاد، باد غرور و تعصب در غبغب انداختن، هیچ ملتی را قدمی به جلو نبرده است.

در عصر اطلاعات زیر جهل تعصب فکری و رفتاری خوابیدن تحمل نیست، یک انتخاب است. به فرزندانمان تعصب بیجا و بی‌فایده القا نکنیم، بگذاریم خود مسیر تفکر و شناخت را طی کنند.

کودکان معمولاً هر چیزی که بزرگ‌سالان به آن‌ها بگویند، چه درست، چه نادرست را باور می‌کنند. گاهی بسیاری از چیزهایی که افراد بالغ به کودکان میگویند صحیح و بر پایه مدرک است، یا حداقل معقولیت نسبی دارد، ولی اگر برخی از آن‌ها نادرست و احمقانه باشد، هیچ‌چیز مانع باور کردن کودک نمی‌شود. حال وقتی این چیزها فراگرفته شدند، بزرگ می‌شوند و این اطلاعات نادرست را همچنان با خوددارند و به نسل بعد نیز منتقل می‌کنند، بنابراین مواظب آموزه‌های اشتباه به فرزندانمان باشیم.

 همه ما میدانیم که هیچ کودکی با کمربند انفجاری به دنیا نمی‌آید، باید دید کدام اندیشه و ایدئولوژی است که از یک کودک یک تروریست انتحاری می‌سازد. والدین مجاز هستند و حتی از آن‌ها انتظار می‌رود که درست یا نادرست را برای فرزند خود شرح دهند ما حق ندارند که کودکانشان را هر طور که خواستند بار بیاورند و افق معرفتی فرزندانشان را محدود کنند. باید به فرزندان خود یاد دهیم بیندیشند و بافهم و شعور خود تصمیم بگیرند، نه اینکه همان کاری را بکنند که ما یادشان می‌دهیم.

یادمان باشد بچه‌دار شدن به وجود آوردن کپی از خودمان نیست، آن‌ها قرار نیست کارهایی که ما نتوانستیم انجام دهیم را انجام بدهند یا آنجاهایی که ما شکست خوردیم، آن‌ها موفق شوند. یادشان دهیم شعور فراتر از سواد است.

واژه‌ی شبکه با کلماتی نظیر دام و تور قرابت معنایی دارد. آگاهی تنها پیش‌شرط لازم برای حضور در دنیایی است که شبکه‌ای بودن خصلت روزافزون آن است. آگاهی از وضعیتی که در آن قرار داریم اگرچه لزوماً به معنای تغییر آن نیست اما دست‌کم کمک می‌کند تا با انکار هرگونه رابطه ضروری میان کمیت و کیفیت از بلاهت افتادن در دام لایک و فالوور و عضو بیشتر، طرفداران زیادتر و هیاهوی بلندتر دورباشیم. حال که زیستن در جهان شبکه‌ای ضرورتی است که به انتخاب ما نیست، دست‌کم باید به فرزندان خود کمک کنیم تا از ابلهانه زیستن در این فضا خودداری کنند.

این روزها سرعت ارتباطات، انتقال اطلاعات، فرایند تولید انواع محصولات، ریتم مصرف، ظهور تکنولوژی‌های جدید، تغییرات سریع مد، نوسان بازارهای اقتصادی و بسیاری دیگر از پدیده‌های فرهنگی آن‌چنان شتابی یافته که توقف در زندگی روزمره را دشوار ساخته است. جوامع مدرنیته در معرض تغییرات دائمی قرار دارند. بودن در دنیای معاصر به‌منزله سرخوردن روی سطح لغزنده است. این شتاب که باهدف به فعلیت رساندن حداکثر توان بشری صورت می‌گیرد، ماهیت زندگی را به امری رقابتی تبدیل می‌کند، نوجوانان و جوانان در تمام لحظات شبانه‌روز خود را در کورس رقابت با دیگران احساس می‌کنند تا از آن‌ها عقب نمانند. رقابتی شدن ماهیت زندگی آن‌هاست که حضور دیگران در ذهن و عملکرد ما غلبه می‌کند و چقدر باید تلاش کرد تا فرهنگ و شعور تشخیص درست از نادرست را در این فضا و موقعیت به فرزندانمان یاد بدهیم. باید فرزندانمان را با امتیازات فردی مهم شخصیتی روانه اجتماع کنیم تا کمبود و خطای ملت خود را واضح‌تر از دیگران ببیند. ازآنجاکه کودکان دریچه‌ی فردایند و جامعه هنگامی فرزانگی و سعادت می‌یابد که مطالعه کار روزانه‌اش باشد، به فرزندانمان کتاب‌خوانی یاد بدهیم. با رجوع به سخنی از نیچه که می‌گوید: “فرزندی پدید نیاورید مگر زمانی که قادر باشید آفرینندەای بیافرینید”، می‌توان به عمق اهمیت نسل بعد از ما و توان او در سازندگی فردا پی برد.

شریف بودن انتخاب افکار و اعمال بر اساس ارزش‌هاست نه منافع شخصی در زندگی. پرسشگری و تفکر نقادانه سلاح تفکیک دروغ از حقیقت، ظلم از عدالت، واقعیت از خرافات و جاهل از خردمنداست. ما در مقابل هیچ‌چیز موظف نیستیم چشم و گوش بسته پیروی کنیم، ما مسئولیم که شک کنیم، نقد کنیم، تحقیق و پیگیری کنیم، شک کنیم، شکی سازنده! به شادی‌های سطحی و  بی‌اساس حاصل از پیروی کورکورانه تن ندهیم حقایق نیازمند نقدند نه ستایش! شادی حاصل از زودباوری کیفیتی است خطرناک و بی‌ارزش! امید به داشتن جامعه‌ای سالم و آگاه آرزوی هر یک از ماست. تربیت چنین افرادی اکنون وظیفه‌ی نسل ماست، بیاییم شیوه‌ی زندگی صحیح، مبارزه با بی‌عدالتی، دفاع از حقوق خود و همنوعان، آشتی و خیلی چیزهای دیگر انسانی را بجای تعصبات ناشی از افکار کهنه یا تحمیل عقاید، علایق و سلایق خود یاد بدهیم. شهامت پرسشگری، تفکر نقادانه و اندیشیدن را باید یادشان دهیم نه اندیشه‌های خودمان را!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.