آرمان غفوری
از انجمن سبز چیا
ما انسان ها هنوز مفهوم محیط زیست را درک نکرده ایم و خود را جدا از محیط زیست می دانیم، مثل ابزاری برای نفع و سود شخصی به محیط زیست نگاه می کنیم که جدا و دور از اخلاق انسانی است. بنابراین امنیت محیط زیست به عنوان عنصر اساسی در امنیت انسانی بوده و تخریب طبیعت چالش واقعی انسان در دهه های آینده است. محیط زیست ایران نیز در روند تخریب پر شتاب است و عاملهای آلوده نگران کننده ایی وجود دارند که بحرانهای زیادی را بوجود آورده اند.
آتش سوزی جنگلهای زاگروس، شکار و شکارچی، خشک شدن دریاچه اورمیه و از بین رفتن دریاچه زریبار و بالا کشیدن آبهای زیر زمینی سد سازی و چندین موارد دیگر که همگی دال بر بحرانهای زیست محیطی هستند.
هر چند در دولتها قانونهایی برای محیط زیست تصویب کرده اند و شاید گاها عملی شده باشند، اما در ایران بسیار بسیارکم بوده است و در کنار این قانون ها می بینیم که تخریبات انجام گرفته است به همین خاطر مردم و انجمنهای مردم نهاد در برابر این کارها بی تفاوت نبوده اند و در برابر آن ایستاده اند. “اعتصاب غذا” برای تخریبات زیست محیطی در خاورمیانه کمتر رویداده است، اما امروزه اعتصابهایی انجام گرفته کاری بسیار مفید و آن را حرکتی پیشاهنگ برای محیط زیست تبدیل کرده است، آنجا بود که همه با خبر شدن محیط زیست در خطر بسیار جدی قرار دارد.
هر آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است! جغرافیای مناطق کوردستان جغرافیایی ثروتمند است از هر لحاظ به آن بنگریم. جنگلهایمان را آتش می زنند، آبهایمان را می خشکانند، مجوز شکار و شکارچی داده می شود و … نابودی طبیعت برابر با نابودی سرشت انسان و فرهنگ و باز شدن مشکلات اقتصادیست، همین امر باعث کوچ روستاییان به شهرهای دیگر می شود در اینجا باید به دو نکته اشاره کرد یکی استثمار فرهنگ خاص خود در شهرهایی که کودک در آنجا متولد می شود و دیگری درست شدن حاشیه نشینی که سر انجامش ایجاد گرسنگی و فقیری و فحشا و … است.
خوشبختانه در مناطق کوردستان سرمایه گذاری آنچنانی نگرفته، چون با این کار کشورها یا شهرهایی در ایران مواد خام را به کارخانه های دیگر انتقال می دهند و بعدا آنها را به خودمان در حد نیاز می فروشند که بیشتر این کالاهای خام به خارج از ایران تجارت می شود. نمونه ی بارزسرمایه گذاری به تازگی ایران کلنگ مینی پالایشگاه را در کنار بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان (زریبار) زده است خطرات محیط زیستی را برای دریاچه، تنوع زیستی و مردمان آن دیار به بار می آورد شهرسازی بی رویه و استخراج آبهای زیر زمینی با قدرت تمام ادامه دارد. ماشین تولید اقتصاد پر هرج و مرج و طبیعت خوار به تخریب خود ادامه داشته، پولها و سرمایه ها به سوی سد سازی های زیان آور و جاده کشی خانمان سوز در مناطق جنگلی، به طور دائم تمامی مواد سمی فاضلابها (اعم از صنعتی و غیر صنعتی) وارد آب ها و زنجیره غذایی و زمین گردیده است.
ساختن سد داریان که جدا از خسارات زیستی باعث از بین رفتن فرهنگ و آثار باستانی و همچنین روستاهای دیرینه ی آن منطقه شد، این در حالی می باشد که جدیدا بالا دست سد داریان در روستای بلبر مشغول احداث سدی دیگر هستند گه همان فجایع سد داریان را چند برابر تکرار می کند.
آباد کردن مکانی به قیمت تخریب آن دور از مقوله می باشد، در ایران این ندانم کاری ها صورت گرفته است که نه تنها در کوردستان، بلکه در جاهای خاص دیگر هم به وفور دیده شده اند. تنها دریاچه زریبار و سد داریان فاجعه بار نبوده اند بلکه تالابها، دریاچه و سدهای دیگری هم رو به نابودی می روند جنگلهای شمال ایران بالغ بر بیست ملیون هکتار بوده اما الان نزدیک به ده ملیون هکتار آن باقی مانده است، جنگهای زاگروس هم همینطور از ده ملیون هکتار نزدیک به پنج تا شش ملیون هکتار آن باقی مانده است (حدودا 50 سال پیش). که اگر به همین روش این کارها انجام گیرد واقعا چقدر طبیعت به نابودی و نیستی کشیده می شود؟ تا به الان تدابیر و راهکارهایی برای حل این معضلات انجام نگرفته است. نمونه بارز آن دریاچه اورمیه که نابود گردید، در تمام جهان نزدیک به یک سده چنین فجایعی روی نداده و تبدیل به شوره زار شد و که به بزرگترین بحران زیست محیطی شناخته شد
انجمن های مردم نهادی داریم که با تکیه بر باور، عقیده، استحکام و پایبند به طبیعت در ارتباط مشترک از طریق یکدیگر حتی در شهرها واستانهای دیگر با همکاری و هماهنگی به حل بحرانهای زیست محیطی شتافته اند، نشست هم اندیشی مشترک زاگرس (سه دوره) برای حل آتش سوزی جنگلهای زاگروس به دعوت از انجمن سبز چیا، تشکیل کمیته چاره سرکردن ریزگردها در همدان و …این یک صدایی ها باعث شده است که مردم برای حفاظت از طبیعت آنرا وظیفه خود بدانند که برای ادامه این کار باید همه ی اقشار جامعه از جمله کودک، زن، مرد، جوان، پیر، هنرمند، موسیقیدان و … همه حمایت خود را با هر زبان و روشی در حق طبیعت اعلام کنند و به آن عمل کنند، در کنار این اقشار هم نباید روشنفکران ما فقط حمایت خود را از طریق دنیای مجازی و نوشتن مقاله یا شعر اعلام بدارند، بلکه باید به صورت عملگرایی برای محافظت از طبیعت به آن بپیوندند. در شهرهای کورد نشین جمعیت بسیاری در حفاظت از طبیعت دارند داوطلبانه محافظت می کنند اما جای اشاره دارد که هنوز این تعداد، کم می باشند چون فعالیتها بر عهده ی افرادی خاص نهادهای مدنی قرار گرفته است اما سیری ناپذیر است و برای همین است انسانها باید خود را در برابر این بحرانها مسئول بدانند و در برابر حفظ طبیعت آنرا یک وظیفه تلقی کنند و هرگونه فعالیت را باید از روی دلسوزی انجام بدهند نه از روی ترحم و مظلومیت.
واقعیت این است که ایران در یک دوره جهنمی سختی قرار گرفته است و ساکنان آن در آینده ایی نه چندان دور با زندگی دشواری درگیر خواهند شد. طبیعتی که ما آن را از چندین نسل به ارث برده ایم و در آن زندگی می کنیم دیگر نوبت ماست تا با حفظ آن، آنرا به بدون هیچگونه تخریب به نسلهای آینده تحویل بدهیم. همچنان ما بخشی از طبیعت هستیم و نمی توانیم این حقیقت را انکار کنیم. پس بیاییم از روی ذات و باور محیط زیستمان را محافظت کنیم نه اینکه فقط یک اسم از محافظه کار طبیعت داشته. امروزه ما در جامعه باید با پایبند بودن به اعتقاد و باور بر حفظ محیط زیست، همراه با نیرومند ساختن آن در برابر بحرانهای زیست محیطی ایستادگی داشته باشیم و آغوشی از زیستن و مهربانی را باز کنیم که زندگی آسوده ایی برای طبیعت و جامعه بنیاد نهیم.
(چاپ شدە در هفتە نامە دەنگی کوردستان. شنبه ۹۵/۸/۱۳ شماره بیست وششم)









ثبت دیدگاه