قنبری و پالایشگاه نفت مریوان
06 دسامبر 2016 - 12:20
شناسه : 119489
بازدید 110
پ
پ

%d9%85%d8%b8%d9%81%d8%b1-%d9%88%db%8c%d8%b3%db%8c-%d9%be%d9%86%d8%a7%d9%87%e2%80%8cمظفر ویسی پناه

فارغ التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت شهری پایدار دانشگاه مالمو سوئد، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد سیستم های اطلاعات جغرافیایی دانشگاه لوند سوئد، دانشجوی کارشناسی ارشد اکوتکنولوژی و توسعه پایدار دانشگاه میدسودن سوئد

در دانشگاه تبریز (سال 74)، واسه درس جغرافیا استادی داشتیم به اسم دکتر قنبری. دکتر قنبری فارسی رو نه‌تنها با لهجه غلیظ ترکی، بلکه بعضی وقت‌ها به‌جای فارسی کاملاً ترکی صحبت می‌کرد. یادمه وقتی بحث رشته‌کوه‌های زاگرس و البرز رو می‌کرد می‌گفت که این رشته‌کوه‌ها به شکل عدد 7 فلات ایران رو در برگرفتن که با اعتراض و شوخی کردن همکلاسی‌های تهرانی مواجه می‌شد. طبیعی بود. اونها این رشته‌کوه‌ها رو از تهران مثل عدد 8 می‌دیدند و دکتر قنبری از تبریز به اونها نگاه می‌کرد و به شکل عدد 7 می‌دید.

این نگاه مرکز به پیرامون متأسفانه در بیشتر مسائل کلان و خرد ایران ریشه دوانده. مرکز همواره سعی در تحمیل و یا توجیه دیدگاه‌های خود بر پیرامون نموده است. احداث پالایشگاه نفت در حاشیه دریاچه زریبار شهرستان مریوان نیز از این قسم است. درحالی‌که برای مرکزنشینان انتقال نفت خام اقلیم کوردستان به پالایشگاه‌های دیگر مستلزم زمان بیشتر، هزینه‌های گزاف و بالطبع اعتراضات مردم مریوان به ترافیک شدید تانکرهای نفتی می‌باشد، احداث پالایشگاه در بیخ گوش مریوان و دریاچه زریبار کم دردسرترین و سودآورترین گزینه ممکن در دیدگاه آن‌هاست؛ اما از دید پیرامونی امثال دکتر قنبری و فعالین زیست‌محیطی، این امر به‌مثابه شلیک تیر خلاص به پیکر بی‌جان زریبار بوده و موجبات خشک شدن دریاچه و تخریب کامل اکوسیستم آن، لطمه شدید به توریست منطقه و بروز انواع مریضی‌های لاعلاج در منطقه خواهد شد.

در این میان نکاتی چند از دید محیط‌زیست و توسعه پایدار قابل‌تأمل است:

 – یکی از مهم‌ترین ارکان توسعه پایدار میزان مشارکت واقعی مردم بومی در تصمیم‌گیری می‌باشد (مبحث توسعه اجتماعی). کشورهایی که در آمارهای جهانی جزو مرفه‌ترین و موفق‌ترین کشورهای جهان محسوب می‌شوند، کشورهایی هستند که نه‌تنها میزان مشارکت مردم محلی در تصمیم‌گیری‌ها بسیار بالاست بلکه اساساً توزیع قدرت به واحدهای کوچک‌تر منتقل‌شده و در بیشتر موارد این واحدهای جغرافیایی اختیار تام در مسائل حوزه خود را دارند. به‌عنوان نمونه در کشورهای اسکاندیناوی و ازجمله سوئد شورای کمون (شهر) که از طریق مردم انتخاب می‌شوند به‌عنوان دولت متمرکز محلی قدرت کامل در تصمیم‌گیری از تعیین حداکثر مجاز سرعت در خیابان گرفته تا تعیین میزان مالیات و نحوه توزیع بودجه را دارا هستند. در ایران نگاه مرکز به پیرامون نه‌تنها مانع بزرگی در مشارکت واقعی مردم محلی بوده بلکه این وضعیت تأثیر منفی بر توسعه اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی کل جامعه داشته است.

در بحث احداث پالایشگاه نفت مریوان به‌عنوان نمونه این نکته بسیار حائز اهمیت است که مسئولین محلی در وهله اول در مقام مدافعین منافع شهروندان خود عمل کنند تا ضمن ایجاد اعتماد و تشویق هر چه بیشتر مردم به مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها، زمینه‌ساز توسعه واقعی و پایدار را فراهم سازند. متأسفانه در این مورد خاص مسئولین محلی نه‌تنها در مقام دفاع از دغدغه‌های شهروندان مریوانی و فعالین زیست‌محیطی و جامعه مدنی آن نبوده‌اند بلکه با توجیه پروژه مذکور عملاً به انحای مختلف سعی در کم‌اهمیت جلوه دادن و به بیراهه بردن حساسیت شهروندان مریوانی نسبت به خطرات زیست‌محیطی آن نموده‌اند. مسئولین محلی بالأخص سازمان محیط‌زیست استان، نماینده مریوان در مجلس و فرماندار مریوان ضروری است که از موضع خوشامدگویی به پروژه بیرون آمده و سعی در شفاف‌سازی مسئله، اطلاع‌رسانی به‌موقع به شهروندان نموده و از تکرار فاجعه زیست‌محیطی احتمالی در آینده جلوگیری نمایند. خطری که گریبان گیر فرزندانشان در آینده دور یا نزدیک می‌شود. بایستی مسائل زیست‌محیطی به‌عنوان رکن اساسی توسعه پایدار را در نظر داشته و یقین داشته باشیم که تقویت تصمیم‌گیری محلی و مشارکت بیشتر شهروندان، زمینه‌ساز توسعه اجتماعی همه‌جانبه، نه‌تنها در حوزه محلی بلکه در تمامی کشور خواهد بود.

– موضوع دیگر مکان احداث پالایشگاه در مقیاس شهرستانی و کشوری و ارتباط آن بالأخص با مسائل اقتصادی و زیست‌محیطی طرح است. کشور عراق از زمان تشکیل آن تاکنون هیچ‌وقت ثبات سیاسی نداشته و تاریخ گواه این است. اگر به هر دلیلی اقلیم کوردستان نفت خام ارسال نکند، پالایشگاه مجبور است از جنوب نفت تهیه نماید. این بار مسیر مریوان به حوزه‌های نفتی برعکس خواهد شد. این امر ولو با احتمال کمی رخ دهد (که شواهد نشان از احتمال بالای آن دارند) ناپایدار بودن پروژه و مکان‌یابی نادرست سایت را در مقیاس کشوری نشان می‌دهد. (عدم برآورد توسعه اقتصادی پایدار)

تخریب چهل هکتار از اراضی درون اکوسیستم دریاچه و دشت مریوان با کدام توجیه‌؟!

در مقیاس شهرستان نیز با توجه به اکوسیستم بسیار منحصربه‌فرد دریاچه، نقش آن در صنعت توریست مریوان، امرارمعاش چندین ده خانوار به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، چشم‌انداز یکپارچه دشت بیلو و رشته‌کوه‌های جنگلی اطراف دریاچه زریبار شرایطی را پدید آورده است که کوچک‌ترین دست‌کاری در این ترکیب یکپارچه، چه از دید اکولوژیک و چه از دید توریست و منظرشناسی بایستی با پلان مدون و همراه با اولویت دادن ارزیابی‌های زیست‌محیطی باشد. از دید زیست‌محیطی نکات زیادی تاکنون مطرح‌شده که کاملاً به‌جا و مستدل است و لازم به دوباره گویی نیست و در اینجا به چند نکته دیگر بسنده می‌کنم.

 اول اینکه هنگامی‌که مسئولین ادعا می‌نمایند که با «مطالعه دقیق» و «بکار بردن آخرین تکنولوژی روز» هیچ خطری متوجه دریاچه نمی‌باشد، اساساً نشان از این دارد که مطالعه دقیقی صورت نگرفته است والا در هیچ جایی با قطعیت نمی‌توان از خطرات زیست‌محیطی احداث یک ساختمان با این میزان از قطعیت سخن گفت، چه برسد به یک پالایشگاه چهل هکتاری. سؤال این است بالفرض محال که با بکار بردن آخرین تکنولوژی روز ریسک هیچ خروجی خطرناکی اعم از مایع، جامد و یا گاز به محیط اطراف وجود نداشته باشد؛ آیا تخریب چهل هکتار از اراضی درون اکوسیستم دریاچه و دشت مریوان از دید کارشناسان محیط‌زیست ناچیز است؟

آیا کارشناسان محیط‌زیست در جلسات مرتبط با طرح، هیچ‌گاه تعریف اکوسیستم را به‌مثابه واحدی یکپارچه که اجزا حیاتی و غیر حیاتی آن در تعامل با همدیگر و متأثر از همدیگر هستند را خاطرنشان کرده‌اند که مسئولین این‌چنین قاطعانه از ریسک صفر احداث پالایشگاه میگویند.

یادمان نرود که مریوان یکی از خطرناک‌ترین مناطق جهان ازلحاظ احتمال وقوع زمین‌لرزه است و وقوع آن می‌تواند به سرازیر شدن بی‌واسطه نفت خام و فرآیندهای نفتی به سفره آب‌های زیرزمینی و دریاچه منجر شود. با هیچ استدلال علمی از طرف کارشناسان محیط‌زیست نه‌تنها نمی‌توان این ریسک را صفر در نظر گرفت بلکه نورم است که این خطرات را حتی با احتمال وقوع بالاتری در نظر گرفت تا از بروز حادثه پیشگیری کرد. (عدم برآورد توسعه پایدار اکولوژیکی) لذا به‌درستی می‌توان نتیجه گرفت که اصولاً احداث پالایشگاه در حوزه شهرستان مریوان پروژه‌ای ناپایدار از دید اقتصادی و اکولوژیکی است.

احداث پالایشگاه در کنار زریبار؛ یعنی جایگزینی معماری زمخت و بی‌روح به‌ جای، ترکیب زیبا و یکپارچه دشت-دریاچه-کوه و جنگل

از نکات منفی احداث پالایشگاه در منطقه، تأثیر آن بر صنعت توریسم مریوان است که از نگاه تیزبین فعالین محیط‌زیست پنهان نمانده و در اینجا تنها به چند مورد به‌صورت تکمیلی اشاره می‌شود.

دشت بیلو جدا از توریسم خارج از شهرستان، یکی از مهم‌ترین تفرجگاه‌های مریوان است. نزدیک بودن مکان به شهر، دریاچه و جنگل، دسترسی آسان به آن و ظرفیت پذیرش بالای آن در ایام تعطیل و آخر هفته‌ها تا حد بسیار زیادی انتظارات شهروندان را برآورد می‌کند. با احداث پالایشگاه به‌طور یقین این تفرجگاه که بعضاً پذیرای قشر ضعیف و کم‌درآمد جامعه نیز می‌باشد از بین می‌رود. نتیجتاً شهروندان بایستی مسیرهای دیگری را جایگزین کنند که به معنی افزایش ترافیک جاده‌ای و تصادفات، فشار به نواحی جنگلی که از پتانسیل مشابهی برای پذیرایی از این جمعیت را در ایامی از سال ندارد و صرف هزینه بیشتر برای شهروندان می‌شود.

از دید منظرشناسی نیز احداث این پالایشگاه که معمولاً با معماری زمخت و بی‌روح همراه است، ترکیب یکپارچه دشت-دریاچه-کوه و جنگل را برهم زده و تأثیر زیادی بر عدم جذب توریست محلی، فصلی و خارج شهرستانی خواهد داشت. با نگاه به معماری منظر در کشورهای توسعه‌یافته و همچنین ایران باستان ازجمله اورامان اهمیت این موضوع برجسته می‌گردد. در کشور نروژ از سقف‌های پوشیده از علف و سبزه در بام خانه‌های چوبی روستایی استفاده می‌کنند تا بنا در پیوندی ارگانیک و یکپارچه با محیط‌زیست اطراف خود ایفای نقش کند که هم مانع از برهم زدن منظر شود و هم سقف سبز آن سکونتگاه موجودات باشد که بتوان به تنوع زیستی کمک کرد. در اورامان نیز این ترکیب تا حدود زیادی قابل‌مشاهده است. ترکیب بناهای سنگی با پس‌زمینه کوه و سقف‌هایی از جنس چوب و خاک، تنوع زیستی و معماری منحصربه‌فرد منظر را رقم‌زده است (توسعه پایدار اکولوژیکی). چیزی که احداث پالایشگاه تمامی خواب‌های سبز فعالین محیط زیستی منطقه را آشفته خواهد کرد.

به‌ جای پالایشگاه‌، فکری به‌ حال بازسازی، ترمیم، استانداردسازی و توسعه شبکه راه‌های محور مریوان- سقز، مریوان–سروآباد-سنندج، مریوان-باخان- سنندج، مریوان-بانه، مریوان- پاوه، مریوان-دگاگا-کامیاران، مریوان- دزلی-اورامان و نیز توسعه شبکه راه‌های روستایی کنید

اما جایگزین‌های (آلترناتیو) پیش رو و اساساً ملزومات توسعه پایدار شهرستان مریوان چیست و چگونه می‌توان به آن نائل شد؟ در این میان با توجه به پتانسیل بالای شهرستان جهت جذب گردشگری طبیعت یا همان اکوتوریسم و قرارگرفتن شهرستان در نقطه صفر مرزی و خاستگاه فرهنگی قوی، صنعت توریسم به‌عنوان مهم‌ترین مؤلفه پایدار شهرستان و مشخصه اصلی آن معرفی گردیده است. پتانسیل مهم دیگر شهرستان شرایط طبیعی و وجود منابع طبیعی و آبی موجود جهت تولید محصولات باغی و پتانسیل بسیار بالای آن جهت توسعه کشاورزی و دام‌پروری می‌باشد. در این میان و به‌عنوان‌مثال اشاره به جایگاه بالای شهرستان در تولید توت‌فرنگی و محصولات باغی کافی است تا اهمیت سرمایه‌گذاری در این بخش را نمایان سازد؛ اما واضح است که توسعه همگی موارد فوق‌الذکر به دلیل عدم وجود زیرساخت‌های لازم از قبیل شبکه مناسب راه‌ها و عدم وجود سردخانه‌ها و سیستم‌های مدرن بسته‌بندی و بالأخص بی‌برنامگی در این حوزه عقیم مانده است. شهرستان مریوان قبل از هر چیز نیازمند بازسازی و ترمیم، استانداردسازی و توسعه شبکه راه‌های خود ازجمله محور مریوان- سقز، مریوان–سروآباد-سنندج، مریوان-باخان-سنندج، مریوان-بانه، مریوان- پاوه، مریوان-دگاگا-کامیاران، مریوان- دزلی-اورامان و نیز توسعه شبکه راه‌های روستایی می‌باشد. توسعه این شبکه بستر مناسبی را برای در دسترس بودن مناطق دورافتاده فراهم نموده و ضمن ارتقا سطح معیشتی این مناطق فرصت سرمایه‌گذاری بیشتر بخش خصوصی و انتقال سریع محصولات کشاورزی و دامی را به بازارهای شهرستان و کشور فراهم می‌نماید. همچنین با توسعه شبکه راه‌ها، فشار ترافیکی موجود بر جاده قدیم محور سنندج مریوان به نحو چشم‌گیری کاسته شده و باعث افزایش امنیت تردد در جاده‌ها می‌گردد. ایجاد راه‌آهن مریوان-سنندج و اتصال آن به شبکه ریلی کشور از طریق همدان یکی از راه‌حل‌های پایدار جهت حمل‌ونقل کالا از کوردستان عراق به داخل کشور می‌باشد که ضمن آنکه صدها شغل در منطقه می‌تواند ایجاد کند، نقش بسزایی در توسعه اقتصادی کل کشور ایفا می‌نماید. این مسیر می‌تواند در امتداد جاده جدید مریوان احداث گردد و می‌توان از آن به‌عنوان امن‌ترین مسیر حمل‌ونقل کالا و مسافر بهره جست. ازجمله موارد دیگر می‌توان به احداث فرودگاه به‌عنوان ضرورت توسعه پایدار در شهرستان نام برد که باعث رشد فزاینده صنعت توریسم خواهد شد. همچنین این مورد می‌تواند به رشد صنعت اکوتوریسم با توسعه آژانس‌ها و مراکز جذب توریست، مبادلات سریع‌تر دانش و تکنولوژی موردنیاز منطقه، تکثرگرایی و باز شدن بیشتر جامعه بینجامد.

درنهایت بایستی به یکی از مهم‌ترین نیازمندی‌های توسعه پایدار که بحث آموزش است اشاره شود. متأسفانه اگر نگوییم هیچ توجهی سازمان‌یافته و مؤسساتی به این بخش نشده می‌توان گفت که در عمل کمترین سرمایه‌گذاری در این قسمت انجام‌شده است.

پرواضح است که توسعه پایدار از بستر توسعه نیروی انسانی می‌گذرد و مفهوم توسعه بایستی در جامعه نهادینه شود تا زمینه برای افزایش خلاقیت و بهره‌وری افراد فراهم گردد. در این میان بایستی دولت قدم‌های لازم را در جهت آموزش و به مؤسساتی کردن توسعه بردارد که این مهم مستلزم آموزش شهروندان در همه گروه‌های سنی می‌باشد. آموزش می‌تواند طیف وسیعی از مسائل را شامل شود از اعمال مفاهیم توسعه در کتب دانش آموزان گرفته تا برگزاری سمینارها و کنفرانس‌های داخلی و بین‌المللی و ایجاد ارتباط بنیادین و کارکردی دانشگاه با جامعه باشد. توسعه دانشگاهی و مراکز آموزش عالی باکیفیت و استاندارد بالا با محوریت نیازهای بومی منطقه، آموزش و توسعه استانداردهای شهری و اجتماعی، ترغیب شهروندان به مشارکت عملی در توسعه و توجه بر آموزش کودکان می‌تواند ازجمله این موارد باشد.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که توسعه پایدار در سه بستر اصلی اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی در مرحله اول نیازمند بهبود زیرساخت‌های فیزیکی، تمرکز بر رشد سرمایه‌های انسانی و زیرساخت‌های اجتماعی، شفاف بودن برنامه‌های نهادهای تصمیم‌گیرنده، افزایش میزان مشارکت مردم بومی در تصمیم‌گیری‌ها، توجه به مبحث آموزش و مؤسساتی کردن مفاهیم توسعه پایدار و درنهایت باور داشتن به اینکه محیط‌زیست بایستی به‌عنوان یکی از مبانی اصلی تصمیم‌گیری در نظر گرفته شود. در این میان نقش روشنفکران و تحصیل‌کرده‌های بومی در انتقال دانش به لایه‌های دیگر جامعه یکی از کاستی‌های اساسی است که نیازمند بازنگری جدی در آن می‌باشد.

این مطلب در شمارە سیزدهم ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.