زبان و فرهنگ
20 دسامبر 2016 - 12:52
شناسه : 119576
بازدید 128
پ
پ

سید مهدی سجادی

دانشجوی دکترای زبان­شناسی دانشگاه تهران

ارتباط زبان و فرهنگ همواره موردتوجه و بررسی فلاسفه، انسان­شناسان، زبان­شناسان، فرهنگ­شناسان، ست که به نحوی به این موضوعات علاقه نشان داده­اند. در اینجا تلاش می­شود تصویر و توصیفی اجمالی از این رابطه ارائه شود. نخست به تعریف این دو مقوله پرداخته می­شود:

زبان، بخشی از ساختار ذهنی و روان­شناختی انسان است که برای او امکان مقوله­بندی جهان و موجودات آن و ایجاد ارتباط با افراد دیگر را فراهم می­کند. از دیدگاجامعه­شناسان و نیز افرادی بوده اه شناختی، ساختار زبان محصول تعامل انسان با جهان پیرامون خود است و کارکرد آن بیان معنا است و معنا نیز در ذهن قرار دارد. این پرسش که چرا زبان به آن شکلی که هست به کار می­رود و ساختاربندی می­شود پیش از هر چیز باید با ارجاع به این کارکرد پاسخ داده شود. زبان بازتاب ذهن است و دانش زبان از کاربرد آن ناشی می­شود به این معنی که کاربرد زبان صورت و ساختار آن را شکل می­دهد. ازآنجایی‌که انگیزه­های ایجاد و کاربرد زبان بیرون و خارج از زبان قرار دارند لذا تبیین بیرونی زبان از اهمیت خاصی برخوردار است.

معنای یک عنصر زبانی آن چیزی است که در ارتباط با رابطۀ آن عنصر زبانی با جهان ثابت است نه مصداق­هایش (referent) یعنی اشیاء و رویدادهایی که آن عنصر زبانی در موقعیت­های خاصی به آن‌ها اشاره دارد. به‌عبارت‌دیگر معنای یک عنصر زبانی مفهومی (concept) است که آن عنصر زبانی در ذهن شنونده با آن مرتبط است یعنی با مفهومی که آن عنصر زبانی بیان می­کند. برای مثال، معنای واژۀ گربه مفهوم «گربه» است که در حافظۀ شخص پیش از آنکه واژۀ گربه را برای بیان آن یاد بگیرد وجود داشته است.

فرهنگ به‌ مثابه‌ شیوۀ زندگی کردن افراد

واژۀ فرهنگ­(culture) از واژۀ لاتینی­(colere) به معنی «پرورش دادن» گرفته‌شده و به چیزی اشاره می­کند که رشد کرده و پرورش داده‌شده است. در اصطلاح فرهنگ عبارت است از عضویت در جامعه­ای گفتمانی که دارای فضای اجتماعی، تاریخی و پندارهای مشترک است. هنگامی‌که گفته می­شود دو نفر دارای فرهنگ یکسانی­اند به این معنی است که جهان را تقریباً به روش­های مشابهی تعبیر می­کنند و خود، افکار و احساساتشان را راجع به جهان به روش­هایی بیان می­دارند که برای یکدیگر قابل‌فهم باشد. به بیانی دیگر، فرهنگ یک جامعه متشکل از هر آن چیزی است که فردی باید بداند یا به آن باور داشته باشد تا به شیوه­ای عمل کند که برای اعضای جامعه قابل‌قبول باشد. فرهنگ شیوۀ زندگی کردن افراد است. با توجه به این، فرهنگ نیز مانند زبان دانش است؛ دانشی که از افراد دیگر، چه به‌صورت مستقیم و چه از راه مشاهدۀ رفتار آن‌ها، یاد گرفته می­شود. به‌عبارت‌دیگر دانشی اجتماعی است یعنی از طریق اجتماع به دست می­آید؛ بنابراین می­توان از نوعی دانش به نام دانش فرهنگی صحبت کرد. بخشی از زبان، دانش فرهنگی است چراکه باید آن را از دیگران آموخت و لذا در ذهن افراد جای می­گیرد. ما فرهنگمان را از افراد پیرامون خود یاد می­گیریم. این نوع دانش نقش مهمی هنگام برقراری ارتباط با آن‌ها، به‌ویژه وقتی‌که از زبان استفاده می­کنیم، بازی می­کند.

این دانش به واحدهای کوچک‌تری به نام مفهوم و گزاره­(proposition) تقسیم می­شود. بیشتر واژه­ها بیانگر مفاهیم­اند مانند مفاهیم­«پرنده»، «زبان» و غیره. جمله­ها هم به‌طورکلی بیانگر گزاره­ها هستند مانند گزارۀ «ادیسون برق را اختراع کرد.». دانش مشترک ما از مفاهیم و گزاره­ها تشکیل‌شده است:­«پرنده»، «پرواز کردن»، «چراغ» و «قرمز» مفهوم هستند اما آنچه سبب می­شود که معنی­«پرنده پرواز می­کند.» و «چراغ‌قرمز است.» را به‌درستی بدانیم و درک کنیم بخشی از دانش فرهنگی ما است؛ مثلاً آیا منظور از «چراغ‌قرمز است.»، توصیف رنگ چراغ است یا علامت توقف ماشین. به‌طور خلاصه، دانش ما متشکل از شبکۀ عظیمی از مفاهیمی است که گزاره­ها آن‌ها را به هم مرتبط می­سازند.

در چهار نقطه زبان با دانش و به‌طور مشخص با فرهنگ تلاقی پیدا می­کند: الف(زبان متشکل از مفاهیم و گزاره­ها است. ب) معانی، مفاهیم و گزاره­ها هستند. ج) درک و کاربرد گفتار مستلزم کل دانش است. د مقولات اجتماعیِ به لحاظ زبانی مرتبط (از جمله فرهنگ)، مفاهیم هستند.

هر زبانی فرهنگ خاصی را در خود رمزگذاری کرده و فرهنگ بر کاربرد زبان تأثیر می­گذارد

نگرش­ها، باورها، ارزش­ها و دانش افراد در شیوۀ استفادۀ آن‌ها از زبان منعکس می­شود. عرب­های بادیه­نشین واژه­های زیادی برای انواع مختلف شتر دارند همان‌گونه که اسکیموها واژه­های زیادی برای انواع برف دارند. در یوپیک (Yup,ik)(مجموعه زبان­های رایج در بخش­هایی از آلاسکا و سیبری و جزو خانوادۀ زبان­های اسکیمو-اَلوت) این ویژگی مربوط به خوک آبی است: نه‌تنها واژه­های جداگانه­ای برای انواع گوناگون خوک آبی دارد مانند­«maklak= خوک آبی ریش­دار»، بلکه اصطلاحاتی برای گونه­های خاصی در سنین مختلف دارد مانند­«amirkag= خوک آبی ریش­دار جوان»،­«maklaag= خوک آبی ریش­دار یک‌ساله»، «maklassuk= خوک آبی ریش­دار دوساله» و «qalriq= خوک آبی ریش­دار نر بزرگ»، حتی برای خوک­های آبی در شرایط مختلف اصطلاحاتی دارد مانند «ugtag= خوک آبیِ رویِ یخِ شناور» و «puga= خوک آبی روی سطح». انگلیسی از اصطلاح کلی­«animal= حیوان» برای انواع گوناگون موجودات زنده غیر از انسان استفاده می­کند اما اصطلاحی ندارد که هم «fruit= میوه» و هم «nut= میوۀ گردویی و مغزدار» را پوشش دهد درحالی‌که چینی دارد. در انگلیسی برای پای انسان و گاو نر از واژۀ «leg= پا» اما در اسپانیایی برای پای انسان از واژۀ «piernas» و پای گاو نر از «patas» استفاده می­شود. در انگلیسی برای اشاره به غذا خوردن انسان و اسب از واژۀ «eat» درحالی‌که در آلمانی برای غذا خوردن انسان از «essen» و اسب از «fressen» استفاده می­شود. هم در آلمانی و هم فرانسوی برای ضمیر انگلیسی «You= تو/شما» دو ضمیر یکی مفرد و دیگری جمع وجود دارد: آلمانی:­«du= تو»، «sie= شما»؛ فرانسوی: «tu= تو»، «vous= شما». زبان­ فارسی، کردیِ سورانی و هه‌ورامی هم در این زمینه شبیه فرانسوی و آلمانی­اند. در فرانسوی­ و دیگر زبان­های رومیایی خورشید مذکر و ماه مؤنث است. در زبان هه‌ورامی هم دقیقاً چنین است درحالی‌که در عربی و آلمانی خورشید مؤنث و ماه مذکر است و در برخی زبان­ها جنس دستوری وجود ندارد مانند فارسی و کردیِ سورانی. انگلیسی واژه­ای برای تعارف ندارد. «روز خوب» در میان بسیاری از اروپایی­ها «روزی آفتابی» درحالی‌که در میان بسیاری از آفریقایی­ها­«روزی بارانی» است.

پرسش اساسی این است که این تفاوت­ها از کجا ناشی می­شود؟ پاسخ این سؤال را باید در انگیزه­های بیرونی شکل­دهی زبان ازجمله فرهنگ جستجو کرد. کاربرد زبان عملی فرهنگی است چون گویشوران زبان باهم نقش­های اجتماعی را می­سازند نقش­هایی که آن‌ها را به‌عنوان اعضای یک جامعۀ گفتمانی تعریف می­کنند. تفاوت موجود میان زبان­ها تنها تفاوت در رمزگذاری (واژه­ها) نیست بلکه تفاوت در مفاهیم معنی شناختی مربوط به این رمزگذاری­های متفاوت است و این مفاهیم متفاوت حاکی از مقولات فرهنگی متفاوت است. این مفاهیم معنی شناختی رمز زبانی بیانگر شیوۀ نگرش افراد به خود و دنیای پیرامون خود یعنی همان فرهنگ است. هر زبانی فرهنگ خاصی را در خود رمزگذاری کرده و نشان می­دهد. فرهنگ بر کاربرد زبان تأثیر می­گذارد و زبان این تأثیر را نشان می­دهد و به­ویژه در شکل نوشتاری­اش نقش مهمی در ماندگاری فرهنگ دارد یعنی زبان نماد واقعیت فرهنگی است. معناهایی که یک‌زبان بیان می­کند به تعداد معناهایی که فرهنگ مرتبط با آن بیان می­کند متفاوت است. آنچه این نمونه­ها نشان می­دهند این است که تفاوت­های معنایی بین زبان­ها به تفاوت­های فرهنگی برمی‌گردد بنابراین نظام معنایی یک‌زبان به فرهنگ گویشورانش مربوط می­شود. این نمونه­ها نشان می­دهد که فرهنگ در زبان بازتاب می­یابد به این صورت که هنگامی‌که پدیده­ای در فرهنگی دارای جایگاه و نقش ویژه و مهمی باشد در زبان مرتبط با آن فرهنگ نیز بازنمود پیدا می­کند. به‌عنوان نمونه، همان‌گونه که اشاره شد، دلیل اینکه در زبان یوپئیک واژه­ها و اصطلاحات زیادی برای خوک آبی وجود دارد این است که این حیوان در فرهنگ گویشوران این زبان دارای نقش پررنگی است.

زبان بخشی از فرهنگ و فرهنگ بخشی از زبان است

زبان برای بیان معنی به کار می­رود و معنا توسط فرهنگ مشخص می­شود. پس برای معنادار بودن زبان باید به فرهنگ رجوع کنیم. هر زبانی ابزارهایی منحصراً فردی و اجتماعی فراهم می­کند که انسان به‌وسیلۀ آن جهان پیرامون خود و دیگران را درک می­کند. ارتباط این دو مقوله تا جایی است که یادگیری فرهنگ گویشوران یک‌زبان به‌اندازۀ یادگیری خود زبان مهم است و اساساً یادگیری درست یک‌زبان و تسلط بر آن بدون داشتن دانش فرهنگی دربارۀ آن زبان غیرممکن می­نماید. در یک‌کلام، زبان آیینۀ ذهن و درنتیجه فرهنگ است. زبان و فرهنگ رابطه­ای نزدیک و تنگاتنگ دارند و به‌گونه‌ای ناگسستنی به هم وابسته­اند. رابطۀ آن‌ها از نوع همپوشی است نه شمول یعنی یکی زیرمجموعۀ دیگری نیست. زبان بخشی از فرهنگ و فرهنگ بخشی از زبان است. برخی از جنبه­های زبان غیرفرهنگی و نیز بعضی از جنبه­های فرهنگ غیرزبانی هستند. ازجمله جنبه­های غیرفرهنگی زبان می­توان به توانایی ذاتی انسان برای انجام حرکات تولیدی آوایی و از توانایی غیرزبانی او شکل­دهی و انتقال تفکر و از جنبه­های غیرزبانی فرهنگ نیز محدودۀ شخصی افراد هنگام صحبت کردن با دیگران اشاره کرد. رابطۀ بین زبان و فرهنگ و رابطۀ این دو با تفکر در انگارۀ زیر نشان داده‌شده است. با این توصیف، می­توان گفت که هر زبانی حامل فرهنگ خاصی است، پس هر زبانی باید از جایگاه ویژه و خاص خود بر­خوردار باشد و در راستای حفظ و نگهداری آن کوشید.

 

این مطلب در شمارە چهاردهم ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.