دکتر اسماعیل محمودی
پیشدرآمد:
پس از فتح استانبول توسط سلطان محمد فاتح (1453) و تبدیل آن به یک شهر اسلامی و زدایش ایماژهای مسیحی و غربی، این شهر همواره یکی از کانونهای تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ملتهای اسلامی بوده است. پس از توقف فتوحات عثمانی در غرب و ناکامی در غلبه بر اتریش و شکست از روسیه و تحمیل قراردادهای سنگین بر عثمانی، دولتمردان این کشور متوجه قدرتیابی غرب در قالب شروع دورهای نوین از تاریخ فرهنگی و سیاسی خود به نام مدرنیته شدند و ازاینرو جهت برونرفت از این وضعیت در پی تقلید و اخذ فرآوردههای ابزاری و گاه نرمافزاری غرب برآمدند و در این فرآیند تاریخ عثمانی همراه با فراز و نشیبهای شگفت و قابلتأملی است که سرانجام آن فارغ از مخالفتهای گاهگاهی، پیدایش مؤسسات تمدنی جدید، انقلاب مشروطه، برآمدن ترکهای جوان، پیدایش اندیشه و رهیافتهای نوآیینی چون توران گرایی و ترکی گرایی، فروپاشی عثمانی و نهایتاً تشکیل یک دولت مدرن به نام ترکیه است.
پیدایش قشر نوآیینی از کوردها به نام منورالفکر یا روشنفکران
بخش اعظم مناطق کوردنشین پس از جنگ چالدران و قراردادهای بعدی آماسیه، استانبول، زهاب و ارزنه الروم، بخشی از قلمرو عثمانی شد. حضور کوردها در استانبول به حوالی سالهای 1453 و اواخر سده پانزدهم برمیگردد؛ اما اواخر قرن نوزدهم نقطه عطفی در تاریخ کوردهاست چراکه شماری از فرزندان سران عشایر کورد در مدارس جدید مشغول تحصیل شدند و بعدها اینان در کنار شماری از چهرههای فرهنگی دیگر کوردتبار که از شهرهای مختلف کوردنشین به استانبول آمده و این شهر به مرکز تجمع آنها تبدیلشده بود درروند تحولات سیاسی و فرهنگی عثمانی و مناطق کوردنشین تأثیرگذار شدند و البته بیتأثیر از جلوههای فرهنگ مدرن و دگردیسی در مفاهیم و پذیرش اندیشه نوآیین غربی بیتأثیر نبودند و شاید بتوان پیدایش قشر نوآیینی از کوردها به نام منورالفکر یا به تعبیر امروزی روشنفکران را از مهمترین تأثیرات جلوههای فرهنگ و اندیشه مدرن غربی در عثمانی و خاصه شهر استانبول تلقی کرد. در این مورد با اندکی احتیاط شاید بتوان اذعان نمود حاجی قادر کویی را که بیشتر به نام شاعر شناختهشده پیشاهنگ تاریخ پیدایش این طبقه نوآیین فکری در جامعه کوردی قلمداد نمود.
حاجی قادر کویی نخستین کوردی که متوجه مفاهیم جدید ازجمله ناسیون و پاتریوت در گفتمان نوآیین غربی شد
حاجی قادر کویی (1897-24/1815): زاده روستای گور قرج شهر کویه است. درباره تاریخ تولدش سالهای متفاوتی ذکر میشود که نزدیک یازده سال اختلاف دارد (کرمی،1390:20-19) تحصیلات ابتدایی را که حول محور امور دینی بوده در کویه و شهرهای اقلیم کوردستان شروع مینماید و جهت ادامه تحصیلات فقهی و حوزهویی به سردشت و مهاباد میرود (شارزا، 1961: 20) پس از کسب اجازه و رسیدن به مقام ملایی در سال 3-1863 به کویه مراجعه مینماید (ملاعبدالرحمان، 1974: 330)
بیتوجهی به جایگاه و بیاعتنایی موجب میشود که کویه را بهقصد استانبول ترک نماید و به قول خودش به خاطر بیحرمتی حاجی کویه را ترک کرد و تا پایان عمر در سال 1897 که در تنهایی فوت نمود و در محله اسکودار در قبرستان قرج احمد به خاک سپرده شد. (گیوی مکریانی، 1969: 5)
حاجی قادر نخستین کسی است که متوجه مفاهیم جدیدی ازجمله ناسیون و پاتریوت در گفتمان نوآیین غربی شد و از این منظر در کنار منورالفکران عثمانی، به پرداخت جدیدی از این مفهوم در شعر خود شد و البته ازآنجاییکه در شعر متبلور شد نه در نظریه، کمتر تاثیرگذارشد.[2]
دگردیسی در مفهوم «ملت» و «وطن»
فارغ از کماعتنایی قابلتأمل به مفهوم «ملت» در میراث فکری و ادبی کوردی، در آن حد اندک نیز به تأثیر از ادبیات سیاسی و فرهنگی ایران، اعراب و ترکها بیشتر به معنای شریعت، دین، آیین و پیروان دین و آیین بوده و از این منظر بار دینی و مذهبی داشته و متأثر از گفتمان ملتگرای دین اسلام بوده است.
البته مفهوم «وطن» برخلاف «ملت» بهطور نسبتاً گستردهای در ادبیات کوردی بکار گرفتهشده و بیشتر به معنای زادگاه، اقامتگاه و یا در مواردی جهان آخرت بوده است و در این مورد میتوان به شاعرانی چون نالی، بیسارانی، محوی و مولوی[3] اشاره کرد که بیشتر به معنای زادگاه آنها بوده است.
پس از تعامل و مواجه عثمانی با غرب و پیدایش و گسترش مفاهیم و جلوههای نوآیین اندیشه مدرن، دو مفهوم «پاتریوت» و «ناسیون» در زمره مفاهیمی بودند که تأثیر چشمگیری در گفتمان فکری و سیاسی یافتند و دو مفهوم وطن و ملت را معادل این دو مفهوم بکار بستند و ازاینرو دو مفهوم دچار دگردیسی معنایی شگرفی شدند و ملت دیگر نه به معنای دین و پیروان دین بلکه به معنای امروزی آن یعنی مجموعه اقوام دارای نمادهای مشترک و صاحبدولت کاربست یافت و مفهوم وطن نیز در معنای زادگاه اقوام مشترک و به عبارتی زادگاه ملت به کار رفت.
حاجی قادر کویی در تلاش برای پیکرمندی واحد جدید دولت – ملت
حاجی قادر کویی در گفتمان فکری کوردی نخستین کسی است که این وضعیت جدید را درک کرد و بهضرورت پرداختن به این مفاهیم نوآیین واقف شد و در سطح نسبتاً گستردهای در شعر خود بازتاب داد و ملت کورد و وطن کورد بخشی از گفتمان وی گشت.
حاجی قادر کویی از اهمیت پیکربندی واحد جدید دولت – ملت و تعریف نوآیین وطن مطلع بود ازاینرو خواهان رفتن دانشجویان کورد به غرب، فراگیری فنون جدید، تلاش برای پیکرمندی خاک کوردها و تلاش برای ملتسازی از رهگذر ایماژهای نوآیین چون ترسیم محدوده خاک کوردها و احیا و برساختن اسطورههای کوردی برآمد. از این منظر فارغ از آسیبها و کاستیهای جدی گفتمان حاجی قادرکویی در حوزه نظریه، میتوان وی را آغازگر گفتمان نوآیین جامعه کوردی قلمداد نمود.
[1] شایان اشاره است از نویسنده کتابی تحت عنوان تاریخ روشنفکری کوردی در مرحله ویرایش نهایی است و تلاش بر ان است درزمانی نزدیک در اختیار علاقهمندان به تاریخ اندیشه قرار گیرد. شایان اشاره است در این نوشتار بهصورت بسیار فشرده به این موضوع پرداختهشده و به عبارتی فقط به اشاراتی بسنده شده است.
[2] در کتاب مورداشاره بهطور مفصل به این مهم پرداختهشده است.
[3] در کتاب مورداشاره بهصورت مفصل به نمونههای این شاعران پرداختهشده و در اینجا به علت محدودیت واژگانی صرفنظر میشود
این مطلب در شماره ۱۵ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com
ثبت دیدگاه