خشونت؛ فــرهـنـگ مـــــا نیست …
31 ژانویه 2017 - 23:19
شناسه : 119779
بازدید 115
پ
پ

امجد حیدری

سال‌هاست سایه‌ی سیاه جنگ و آتش و خون، بمب‌افکن و مسلسل و بوی باروت، پیکر غرق به خون مردان، زنان و کودکان، بر نیمی از این کره خاکی سایه گسترانیده و بر روی مانیتورها و صفحات اجتماعی همچون نقل‌ونبات دست‌به‌دست شده و این خود شبح و کابوس وحشتناکی است که قلب هر بیننده‌ای را بدرد می‌آورد.

خشونت در ابعادی وسیع و گسترده بر جان و مال انسان‌ها جا خوش کرده و حرف اول را میزند

در این میان زنان و کودکان بیشترین تاوان‌ها را پس داده و آماج غیرانسانی‌ترین افکار پوسیده‌شده و در هزاره سوم ابتدایی‌ترین آرزوهایشان را به گور می‌برند. تبعیض و تجاوز، بازار فروش زنان و کودکان خردسال سخیف‌ترین نوع تعرض به حرمت و کرامت انسانی است که اینان روا می‌دارند. اعدام و سنگسار، اسیدپاشی و مثله کردن انسان‌ها تا به آتش کشیدن زنان و دختران جوان تحت عنوان دفاع از ناموس بخش بزرگی از خشونت عریانی است که هرروزه آنان را تهدید می‌کند. جامعه در یک عقب‌گرد تاریخی دچار بحرانی عمیق و از هم پاشیدن شیرازه مدنیت شده است. دستانی سیاه و مجرمانی کینه‌توز پا را فراتر نهاده و محیط‌زیست را نیز طعمه لهیب آتش غضبناک خودکرده و هرروز منطقه و مرتع و کوهی را به آتش می‌کشند.

قربانیان ” خشونت ” و سنت‌های عقب‌مانده

لاشه جانوران جزغاله در آتش و شکار بی‌رویه حیوانات و جانوران وحشی خطر انقراض این حیوانات را به همراه دارد. چه ویرانه دنیایی است آنچه می‌سازید، بوی گند و تعفن آن مشام را می‌آزارد. در چنین آشفته‌بازار و فضای جنون‌آمیزی که کتاب‌ها در قفسه‌ها خوراک موریانه یا خاک می‌خورند، انتظاری بیش از این نتوان کرد!… آری به‌جرئت می‌توان گفت تک‌تکمان ازلحاظ روحی صدمه‌دیده و دچار آسیب و افسردگی شدید شده‌ایم، برابر با تمامی استانداردهای علمی و پزشکی مدرن جهانی غیر نرمال و در شرایط بحرانی قرارگرفته‌ایم. در روابط اجتماعی و روزمره سرخورده و در حداقل زمان ممکن از کوره دررفته و بدترین و رکیک‌ترین الفاظ را به دیگری نسبت می‌دهیم.

چند روزی است که در شبکه‌های اجتماعی تصاویر دل‌خراش حیوان آزاری چند تن از اهالی روستایی در شختان پیرانشهر مایه تأسف عمیق و جریحه‌دار شدن احساسات هر بیننده‌ای شده است. آری اینان خود نیز قربانیان ” خشونت ” و سنت‌های عقب‌مانده‌ای هستند که گریبان جامعه را گرفته و به قهقرا می‌برد. قربانیانی که به درازای سن خود در فقر و تیره‌روزی بسر برده و از هرگونه امکانات رفاهی و شایسته‌ی انسان امروزی محروم و در کمال فقر فرهنگی این‌گونه اعمال شنیع و آزاردهنده را تفریح می‌شمارند.

شما که نان سفره‌ی بچه‌هایتان را با کودکان ” کـــوبـــانــی ” تقسیم کردید و در غم بچه‌های “شـنـگــــال” اشک ماتم ریختید از جنس دیگر هستید

اما دوستان این نهایت داستان نیست و شما از جنس دیگرید!… آری شمارا چه با اینان؟ شما در صف شریف‌ترین انسان‌هایی هستید که برای نجات همنوع خود به میان شعله‌های آتش رفته و خطر را به جان خریدید، پای پیاده دوان‌دوان به کوه‌ زده و مردانه شعله‌های تن درختان را خاموش و مرهم نهادید. شما نان سفره‌ی بچه‌هایتان را با کودکان ” کـــوبـــانــی ” تقسیم کردید، شما بودید که در غم بچه‌های “شـنـگــــال” اشک ماتم ریخته و در شادی‌هایشان پای کوبیدید و رقصیدید. آری شما بجای هر درخت بلوط سوخته‌ای نهالی از عشق و فداکاری نهادید، آتش نوروز را با شکستن قفس پرندگان و بازگرداندن کبک‌ها به دامان طبیعت جشن گرفتید. دستان گرم و نوازشگرتان همواره مرهمی بوده بر پیکر مجروح حیوانات وحشی و کمپین متعدد دفاع از حیوانات زبانزد خاص و عام شده است. این بار نیز جوان فداکار شما برای نجات جان یک قلاده “سگ”  از سیم‌خاردار گذشته و پا به میدان مین نهاده و خطر را به جان خریده و پایش را از دست داد.

آری…

آری…

شما از جنس دیگر و دنیا هنوز به لطف مهربانی‌هایتان سر پا ایستاده است.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

برای مهربانی هرگز دیر نیست

عبدالله آزادیان

بدون شک اتفاق روستای شختان پیرانشار دلهایی را که اندکی ترحم و مهربانی دارند به درد آورد و تا ساعت ها افکارمان را بخود مشغول نمود. هر کدام نیز در درون خود مجازات سختی را برای عامل یا عاملان آن صادر نمودیم. خوبی پخش تصویر مربوطه در فضای مجازی، این بود که طرف به محاکم قضایی معرفی و تنبیه می گردد.

خاطی تا کی سرش را پایین بیندازد؟

اما ورای این اتفاق چیزهای دیگری وجود دارد که بایستی به آن توجه شود. یکی اینکه بعد از اتمام مجازات آیا ما به بازگشت طرف به جامعه فکر کرده ایم؟ آیا فکر کرده ایم با دیدی که ما در این جامعه نسبت به همدیگر داریم  شخصیتی خرد شده و فلج شده که حتی برای فرزندانش هم قابل ترمیم نیست به جامعه بر می گردد؟ آیا فکر کرده ایم روال عادی زندگی طرف از بین می رود و تا زنده هست هرجا اسمی از روباه و دم و گوش برده شود سرش پایین انداخته و خنده های تمسخر آمیز دیگران را میشنود و بچه هایش در درس روباه و … کلاس غیبت کنند؟

کسانی که هیچگونه آموزش زیست محیطی ندیده اند

اگر لحظه ای ما خود را بجای او حساب کنیم کسی که هیچگونه اطلاعاتی در مورد محیط زیست ندارد و هیچ آموزشی در این باره ندیده و از اول زندگی گوشهایش با فریبکاری روباه و دشمنی مار و زیان رسانی خوک و….  پر شده  انتظار داریم روباهی را که به مرغ و بوقلمون هایش حمله کرده با ایجاد صدا فراری دهد؟ اینها دفاع از شخص خاطی نیست تازه مجازاتی را که من خودم لحظه اول برایش در نظر گرفتم خیلی سختتر از حد خودش بود  ولی قضیه اینست آیا ماموستاها،  معلمین ، متولیان محیط زیست، روشنفکران، دانشجویان، شورا، دهیار و هر کسانی که به نحوی در جامعه موثرند بدرستی به وظیفه خود عمل نموده اند؟ آیا اینگونه اعمال بازخورد کم کاریهای ما نیست؟ و آیا اگر طرف واقعا اعلام ندامت و پشیمانی نمود همچنانکه خطاها را در شبکه های اجتماعی پخش می کنیم ندامتش رانیز پخش و به جبران شخصیت وی کمک کرده و القاب زشت احتمالی را از اذهان مردم می زداییم؟

نجات افراد جاهل از نادانی بسیار مهم است

شاید ما دوستداران محیط زیست همچنانکه به استقبال حرکت زیبا و انسانی کسی که با پای پیاده توام با اعتصاب غذا مسیر طولانی را بخاطر دفاع از حقوق حیوانات می پیماید و کسی که بخاطر نجات حیوانی پای خود را از دست می دهد و یا کسی که اسلحه شکاری خود را می شکند می رویم، اگر در چنین مواردی نیز دسته جمعی به محل رفته و کوچک مراسمی را برگزار می نمودیم بازده کار به مراتب خیلی بیشتر و بهتر از این نمی بود ؟

اما قضیه دیگری که متاسفانه زبان اعتراض عده ای را باز خواهد کرد اینست که روزانه آخرین دستاوردهای جنگی ابرقدرتی چون روسیه بر سر مردمان حلب آزمایش می شود و ما بخاطر حس روشنفکرمأبانمان عارمان می آید اسمی از آن ببریم و چیزی در آن مورد بنویسیم چون تفکر زنجیر شده ما آنرا نه زبست محیطی و نه انسانی می پندارد. بیائیم شعاع نوعدوستیمان را تا جایی که موجودی هست و تا جایی که ظلمی وجوددارد افزایش دهیم .

 

این مطلب در شماره ۱۵ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.