امین عزیزی

“قتل زبان مادری با نسلکشی و نژادپرستی تفاوتی ندارد. جامعهای که یک زبان را بر همه زبانهای مادری تحمیل میکند یک جامعه نژادپرست است که میخواهد یک زبان را که آن را زبان برتر میداند بر بقیه حاکم کند. فرقی نمیکند، شما چه بخواهید یک نژاد را نسبت به سایر نژادها برتری بدهید، چه یک زبان را، چه یک مذهب را و چه یک ایدئولوژی را، همه به معنی نوعی نژادپرستی است. ” (دکتر محسن رنانی ١٣٩٥).
از میان ٢٠٠ کشور جهان، ایران جزو اندک کشورهایی است که آموزش و تحصیل به زبان مادری برای باشندگان دیگر زبانها، ممنوع است. در نظر نگرفتن تفاوتهای زبانی و قومی و جایگزینی زبان و ادبیات و فرهنگ واحد در خدمت پروژه شکستخورده یکسانسازی است. این پروژه و گرایش، تنها زبان فارسی را به رسمیت میشناسد و ارزشی آنچنانی برای زبان مادری دهها میلیون انسان دیگر در کشوری به پهناوری ایران قائل نیست. اهمیت زبان مادری بسیار بیش از آن است که به فراموشی سپرده شود. اسفندماه هرسال (٢١ فوریه) یادآور روزی بسیار مهم در تقویم جهانی است. در این روز سازمان یونسکو در اقدامی بیسابقه بر اساس پیشنهاد رسمی بنگلادش در نوامبر ١٩٩٩ میلادی، روز زبان مادری را به همه کشورهای جهان اعلام کرد. یونسکو همچنین سیستم آموزش چندزبانگی را به کشورهایی که ساکنانش از زبانها و اقوام گوناگون تشکیل یافته، پیشنهاد نمود.
برای گویشوران زبانهای غیرفارسیزبان ساکن ایران، مایه اسف و تعجب، این است که کشوری مانند افغانستان باآنهمه مشکلات و جنگ داخلی، مسئله آموزش چندزبانگی را در سیستم آموزشوپرورش خود بکار بسته و بهصورت قانونی، همه زبانهای مادری و محلی کشور را به رسمیت شناخته و در سیاست زبانی کشور از سیستم چندزبانگی پیروی میکند و مسائل و مشکلات مربوط به زبان اقوام گوناگون کشور را به حداقل رسانده است، اما ایران که مدعی برتریهای همهجانبه است، در این رابطه با محدود کردن آموزش به زبان مادری به قول دکتر رنانی با یک بیعدالتی ویرانگر مواجه است.
در سه شماره پیشین ماهنامه چیا، سیاست زبانی و آموزش چندزبانگی در کشورهای هند، سوئیس و بلژیک موردبررسی قرار گرفت. در چهارمین بخش از این سلسله مباحث در این شماره به بررسی این موضوع در کشور افغانستان پرداخته میشود.
سیاست زبانی در افغانستان
افغانستان از دیرباز گذرگاه و محل برخورد و آمیزش قومهای گوناگون بوده است. تجمع تشکلهای نژادی – قومی در این سرزمین، شکل ویژهای به ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن داده است. این اقوام به زبانها و گویشهای گوناگونی که به ۳ یا ۴ خانواده از زبانهای عمدۀ هندو ایرانی، اورالی – آلتایی، دراویدی و احیاناً سامی تعلق دارند، صحبت میکنند. دو زباناصلی مردم افغانستان فارسی دری و پشتو، هر دو از شاخه ایرانیِ خانوادۀ هندواروپایی است و در قانون اساسی جدید افغانستان نیز این دو زبان، بهعنوان زبانهای رسمی پذیرفتهشده است و در ولایتهایی که بیش از دوسوم مردم آن گویشور زبانی دیگر باشند، آن زبان بهعنوان زبان رسمی سوم تلقی میشود. طبق آخرین آمارهای بینالمللی زبانهای افغانستان به شرح زیر است؛ “٥٢% فارسی دری زبان، ٤٢% پشتوزبان، ٢% ترکمنی، ٢% ازبکی، ٢% بقیه زبانها “.*
زبان فارسی در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان با نام «زبان دری» یاد میشود. لهجههای مختلفی از زبان دری در افغانستان متداول است، ازجمله هزارگی، هراتی، کابلی و… شناخته میشوند که عمدتاً در مناطق غربی، شمالی و مرکزی کشور زیست میکنند.
پشتو، زبان رسمی دیگر افغانستان از شاخه ایرانی شمال شرقی است. گویشوران آن، قوم پشتون میباشند و در افغانستان و پاکستان زندگی میکنند. زبان پشتو در نواحی جنوبی و شرقی کشور افغانستان و قسمت شمال غربی پاکستان متداول است. گروهی از پشتوزبانان در بلوچستان و در چیترال و کشمیر و در کنار مرزهای ایران و افغانستان سکونت دارند.
گذری تاریخی بر سیاست زبانی در افغانستان
سیاست زبانی در افغانستان از سالهای ١٩٣٠ تا تأسیس جمهوری دموکراتیک افغانستان در سال ١٩٧٨ بر اهمیت زبان پشتو بهعنوان زبان ملی تأکید داشته است، زیرا پشتو توسط بزرگترین جامعۀ قومی- زبانی صحبت شده و نیز بازتابدهندۀ خصلت پشتونی دولت افغان از زمان تأسیس آن توسط احمدشاه در سال ١٧٤٧ میباشد؛ اما بااینوجود، زبان دری همچنان مقام خود را بهعنوان زبان اداری، آموزش و بینالقومی نگه داشت.
قانون اساسی ١٩٦٤ اولین قانون اساسی است که به سیاست زبانی اشاره میکند. این قانون زبان پشتو را بهعنوان زبان ملی افغانستان میشمارد، اما دری و پشتو را بهعنوان زبانهای رسمی دولت به رسمیت میشناسد.
با ایجاد جمهوری دموکراتیک در جریان انقلاب سال ١٩٧٨ بزرگترین تغییر در سیاست زبانی افغانستان به وجود میآید. حزب دموکراتیک سیاست تساوی زبانی را اتخاذ کرده و تمام زبانهای هفت گروه قومی عمده را بهعنوان زبانهای ملی افغانستان به رسمیت میشناسد. درنتیجه، پشتو مقام خود بهعنوان زبان ملی افغانستان را از دست میدهد، اما بهعنوان یکی از زبانهای رسمی دولت باقی میماند.
سیاست زبانی افغانستان در دوره پس از طالبان
سه سال پس از سقوط طالبان، یعنی در سال ٢٠٠٤، یک قانون اساسی جدید به تصویب میرسد، این قانون اساسی، تمام گروههای قومی افغانستان را، بدون ذکر زبان هیچ قومی بهعنوان زبان ملی، به رسمیت میشناسد.
در قسمتی از ماده ٤ قانون اساسی ٢٠٠٤ گفته میشود: “ملت افغانستان متشکل از پشتونها، تاجیکها، هزارهها، ازبکها، ترکمنها، بلوچها، پشهایها، نورستانی ها، ایماق ها، عربها، قرغیزها، قزلباشها، گوجرها و براهوی ها میباشد”.
اما ماده ١٦ میگوید؛ از بین زبانهای نامبرده، پشتو و دری زبانهای رسمی دولت میباشند. در مناطقی که اکثریت مردم به یکی از زبانهای ازبکی، ترکمنی، پشهای، نورستانی، بلوچی یا پامیری سخن میگویند، هریک از این زبانها علاوه بر پشتو و دری، بهعنوان زبان رسمی سوم بوده و کاربرد آن توسط قانون تنظیم میشود. دولت مکلف است برنامههای مؤثری جهت طرح و تطبیق و رشد و انکشاف تمام زبانهای افغانستان اتخاذ کند. نشر مطبوعات و رسانههای گروهي به تمام زبانهای رايج در کشور آزاد میباشد.
همچنین بر اساس مادۀ چهل و سوم قانون اساسی آموزش حق تمام اتباع افغانستان است که تا اخذ ليسانس در مؤسسات آموزشی دولتي بهصورت رايگان از طرف دولت تأمين میگردد. بر اساس این مادۀ قانون اساسی، دولت مکلف است زمينه تدريس زبانهای مادري را در مناطقي که به آنها تکلم میکنند فراهم کند.
اما زبانی که بهصورت عام در مدارس و ادارات کاربرد دارد، دری بوده و دری بهعنوان زبان غالب در شعبات حکومتی، جلسات رسمی، دادگاهها، نشریات و برنامههای رادیو و تلویزیون باقیمانده است. این امر موجب گردیده است تا تعداد زیادی از پشتونها احساس کنند که زبان آنها مورد تبعیض قرار دارد.
بااینوجود، نقش زبان پشتو بهعنوان زبان بزرگترین گروه قومی ازاینجهت برجسته شده است که زبان سرود ملی به پشتو است. بر اساس قانون اساسی ٢٠٠٤، در مادۀ ٢٠ سرود ملی افغانی، وحدت در بین گروههای مختلف قومی را به تصویر میکشد:
“این سرزمین افغانستان است. … سرزمین بلوچها، ازبکها، پشتونها، هزارهها، ترکمنها و تاجیکها. همراه با آنها عربها، گوجرها، پامیریها، نورستانیها، براهویها و قزلباشها. همچنان ایماقها و پشهایها. این سرزمین برای همیشه فروزان است. … ما همه میگوییم، خدا بزرگ است.”
حمایت از آموزش و سیاست چندزبانگی در افغانستان
مدارس افغانستان پس از چاپ کتابهای درسی به زبان قومیتها، تدریس به زبان مادری را آغاز کردهاند. مسئولان وزارت آموزشوپرورش این کشور زمینه تدریس به زبانهای مادری را در مناطقی که اکثریت مردم به یکی از این زبانها تکلم میکنند، فراهم آورده است. دولت افغانستان ۱۰ درصد بودجهی سالانه این کشور را به امور آموزشی اختصاص میدهد که ۷ درصد آن مربوط به وزارت آموزشوپرورش است. این وزارتخانه بخشی از بودجهی خود را نیز به زبان قومیتهای این کشور اختصاص داده است. دولت افغانستان برای عملی کردن قوانین مربوط به زبانهای مادری، دایرهای در وزارت آموزشوپرورش تأسیس کرده که شعبه زبان قومیتها نام دارد.
نتیجه برنامه دولت، یکپارچگی بیشتر افغانها بوده است. قومیتها نیز از برنامهی دولت با شور و شوق استقبال کردهاند. دولت افغانستان با هدف حفظ زبانهای مادری قومیتها به تشکیل موسسهای در افغانستان مبادرت ورزیده که “انجمن زبانهای افغانستان” نام دارد و هرساله روز جهانی زبان مادری در ۲۱ فوریه را باشکوه فراوان برگزار میکند. در این راستا، کشورها خارجی ازجمله ژاپن و آمریکا نیز از برنامهی آموزش زبانهای مادری در افغانستان حمایت کردهاند.
ازآنجاکه بر اساس قانون اساسی افغانستان «انتشار مطبوعات و رسانههای گروهی به تمام زبانهای رایج در کشور آزاد میباشد» روزنامهی “وطنداران” به ۵ زبان بلوچی، ازبکی، ترکمنی، پهشهای و نورستانی از سوی دولت افغانستان منتشر میشود.
در افغانستان علاوه بر “رادیو و تلویزیون ملی” بیش از ۱۰۰ شبکهی رادیوئی و ۳۰ شبکه تلویزیونی خصوصی به زبانهای اقوام افغانستان فعالیت میکنند. ازجمله برای پهشهای زبانها که بیش از یکمیلیون نفر از ساکنین افغانستان به این زبان صحبت میکنند، روزنامه، رادیو و تلویزیون دایر است و در وزارت آموزشوپرورش بخش زبان پهشهای ایجاد گردیده است. گویشوران زبان کوردی نیز میان سرحد افغانستان و ایران و مردم غوریان ساکن هستند.
*- آمار کتابخانه کنگره آمریکا در کتاب حقایق جهان از انتشارات سی آی ای در سال ٢٠١٠: فارسی: ٤٨ تا ٥٢% ، پشتو : ٣٥% ، ازبکی و ترکمنی: ١١% ، ٣٠ زبان اقلیتها : ٤%
منابع:
– روزنامه شرق
– طاهر شیرمحمدی
– ویکیپدیا، دانشنامه آزاد
– info@khorshed.org
این مطلب در شماره ۱۷ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com








ثبت دیدگاه