کاوه کوردستانی
در هر دورهای، متأسفانه یکی از گرههای این قالی نخنما (مشکلات زیستمحیطی) موردتوجه قرارگرفته و دیگر مشکلات را زیر آلودگی این نقش کمرنگ خودنمایی میکنند درنتیجه در هر دوره و بنا به مصلحتهای لازم در جامعه یک مسئله زیستمحیطی به شکل گسترده در رسانهها مطرح میشود و بهعنوان برگ برندهای از جانب یک گروه سیاسی خاص مورداستفاده یا بهتر بگویم مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. ولی پس از مدتی و بعد از رسیدن آن گروه خاص به خواسته معقول یا نامعقول خود، بدون پیگیری رها میشود و در هیاهوی اخبار دیگر گم میشود و تنها یک یادگار نمادین و سمبولیک از آن باقی میماند و نهایتاً بعدها گروه سیاسی دیگری از اقدامات ناقص دیگران در این زمینه کمال استفاده را میکند و به این بهانه که ما کارهای ناقص گروه دیگر را انجام میدهیم دوباره طرفداران محیطزیست را ناخواسته وارد جریانات سیاسی میکنند تا به اهداف خود برسند و بهمحض نشستن بر مسند قدرت فراموش میکنند آلودگی را… ناگفته نماند که ورود طرفداران محیطزیست به بازیهای سیاسی از روی سادگی آنان نیست بلکه به امید دمیدن هوایی تازه در پیکر نیمهجان طبیعت است غافل از اینکه سیاسیون نهتنها به این پیکر نیمهجان کمک نمیکنند بلکه باسیاستهای غلط خود باعث از بین رفتن تمدنهای چندین ساله شده و بهپاس از بین بردن تمدن، موفق به دریافت لوح سپاس و گواهینامههای مختلف میشوند چون قدرت به نفع تخریبکنندهها بوده و هست.
در افسانه گیلگمش آمده است که حدود 2700 سال قبل از میلاد جنگلهای سدر عظیمی در جنوب عراق امروزی بریده شدند که خشم خدایان را در پی داشت و سومریان به همین خاطر با آتش و خشکسالی تنبیه شدند و به خاطر فرسایش خاک و نابودی کشاورزی در آن ناحیه، کویرها و بیابانهایی حاصل شدند و تمدنی به خاطر جنگلزدایی از بین رفت. در طول تاریخ و در ادیان مختلف قوانین بازدارنده برای حفاظت از طبیعت وجود داشته است اما بااینوجود بازهم ما انسانها به تخریبات و مسموم کردن سایر موجودات عادت کردهایم هرچند تخریبات و مسمومیتها در زمانهای مختلف و در بین اقوام مختلف باهم تفاوت داشتهاند اما در همه آنها انسان، زندگی خود و سایر جانداران را به خطر انداخته است.
در یونان باستان آلودگی رودخانهها توسط فاضلاب شهری باعث ایجاد مسمومیت و بیماریهای همچون وبا و حصبه میشدند. انسان امروزی با استفاده از علفکشها، قارچکشها و آفتکشها باعث ایجاد انواع سرطان و بیماریهای دیگری شده است که با پیشرفت علم و تکنولوژی، انسان از درمان آنها عاجز مانده است. افزایش لجامگسیخته جمعیت، محدودیت منابع، جنگ جهانی و گرسنگیهای جهانی باعث شد تا کشاورزی و تولید اهمیت دوچندان پیدا کنند و این به مفهوم شروع نگرانهای بشر در مورد تأمین غذا و انرژی بود. تأمین غذای چنین جمعیت عظیمی باعث شد تا انسان به فکر تأمین زمینهای زراعی بیشتری بیافتد و جنگلهای بیشتری را از بین ببرد، روشهای زراعی را بهبود ببخشد و به همین دلیل استفاده از سموم شیمیایی را مورداستفاده قرار دهد، به فکر تأمین انرژی بیافتد تا اینکه با کشف نفت بشر بهطور کامل چشمانش را به روی طبیعت بست. دستاورد زیانبار این ماده روسیاه و مشتقات آن در طول 100 سال گذشته برابر است با تمام رخدادهای تاریخی این دوران. استخراج نفت، ناحیه وسیعی را خالی از سکنه میکند و آلودگی حاصل از استخراج میتواند تا کیلومترها پراکنده شود و تا مدتهای زیادی باقی میماند.
حوادث مرگبارتر بعد از استخراج اتفاق میافتد، از حملونقل خطرناک این مواد در جادههای مرگ گرفته تا فرآوری و توزیع آن و رسیدن به مصرفکننده نهایی را در نظر بگیرید که چه حوادث غیرقابل جبرانی را به یادگار میگذارد و هرروز در اثر واژگون شدن ماشینهایی که مواد نفتی را حمل میکنند ما و طبیعت را با مشکلات فراوانی روبرو میکنند. با گسترش جمعیت جهان مشکلات انسان نیز در مورد محیطزیست بیشتر شد تا اینکه ایجاد سیستمهای سلامت ضرورت یافت بااینحال قدرتنمایی انسان جنگهای را به وجود آورد که همیشه آمار کشتههای انسان موردتوجه قرارگرفته است و هرگز کسی از تعداد درختان سوخته، جانداران منقرضشده و مهاجرت کرده، اکوسیستمهای نابودشده و بسیاری تلفات دیگر سخن نمیگوید درحالیکه تعداد کشتهها و مجروحین جنگی در همان زمان قابلشمارش بودهاند ولی آثار بعدی از بین رفتن محیطزیست در اثر این جنگها تا قرنها ممکن است باقی بماند بدون شک تلفات ناشی از بمباران شیمیایی حلبچه و سردشت بر طبیعت آن مناطق و آثار جنگ ایران و عراق بر نخلستانهای جنوب ایران تا سالهای سال باقی خواهد ماند و آثار جنگ به این زودیها از چهره مناطق جنگزده پاک نخواهد شد اما باوجود تمام آنچه گفته شد در طول تاریخ انسانهای وجود داشتهاند که آگاهانه در پی حفاظت از محیطزیست بر خواسته و در پی جبران گناه دیگران نسبت به کره زمین قیام کردهاند ولی متأسفانه باوجود تمام تلاشهای صورت گرفته در طول تاریخ درزمینه حفاظت از زمین بهوضوح دیده میشود که قدرت به نفع تخریبکننده بوده و زمین همچنان روبه افول است و این روند به نفع هیچکس نیست. شاید قانونگذاران چندین قانون در حفاظت از محیطزیست به تصویب برسانند و شاید هزاران نفر در قالب انجمنهای زیستمحیطی و سازمانهای مردمنهاد برای آگاهی بخشی به دیگران تلاش کنند ولی تا زمانی که میلیاردها انسان نتوانند سبک زندگی سالم و محیطزیست گرایانه را قبول کنند زمین همچنان به سمت مرگ پیش خواهد رفت پس وظیفه ماست که در برابر کارهای غلط صورت گرفته در حق طبیعت بهخوبی ایستادگی کنیم و اجازه ندهیم که دیگران با اتخاذ تصمیمات غلط و برای رسیدن به منافع شخصی خود، زندگی ما و دیگر جانداران را به مخاطره بیندازند.
این مطلب در شماره ۱۸ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com









ثبت دیدگاه