فرهنگ‌سازی یا سدسازی
16 می 2017 - 23:10
شناسه : 120239
بازدید 133
پ
پ

 

امید رشیدی

 

در شماره ١٨ ماهنامه چیا مطلبی با عنوان “سد گاران و دریاچه زریبار” به قلم آقای مهندس محسن افروشه به چاپ رسیده است، دراین‌باره ذکر نکات زیر را لازم دانستم.

در بخشی از مطلب ایشان آمده است که “مهار آب‌های سطحی در تمام کشورهای جهان امری بدیهی و قابل‌قبول شده است. هر فردی حق دارد آب پشت‌بام منزل خود را مدیریت و استفاده نماید.”  این گفته برخلاف دیدگاه سیستمی به منابع آب و محیط‌زیست می‌باشد، کل حوضه یک رودخانه سیستمی به‌هم‌پیوسته است و نمی‌توان هر بخشی از آن را جداگانه و بدون ارتباط با سایر بخش‌ها متصور شد.

متاسفانه ایشان حقابه مناطق پایین‌دست را فراموش کرده‌اند. همین نوع دیدگاه باعث شده است تا کشور ترکیه این حق را به خود بدهد بخش‌های عظیمی از رودخانه‌های دجله و فرات را در سدهای خود اسیر کند و تالاب‌های مزوپتامیا یکی پس از دیگری خشک شود. تنها اگر بیابان‌زایی و گردوغبار حاصل از سدسازی‌های ترکیه را بر روی مزوپتامیا در نظر بگیریم که چگونه موجب بروز مشکلات بزرگی برای کشورهای ایران، عراق و سوریه شده است، کافی است تا دیدگاه خود نسبت به رودخانه‌ها را تغییر دهیم.

در بخش دیگری از مطلب با توجیه اینکه چون فصل بارش در ایران با بازه زمانی کشاورزی هم‌زمان نیست، ساخت سدها را موجه می‌پندارد، اما اشاره‌ای به وضعیت وخیم مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی ندارند که چگونه حدود 90 درصد آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی هدر می‌رود.

هیچ سدی نمی‌تواند ناجی زریبار باشد

آقای مهندس محسن افروشه اشاره‌ای کوتاه به افزایش جمعیت نمودە و آن را دلیلی برای ساخت سدها می‌دانند، اگرچه پیش‌شرط هر نوع افزایش جمعیتی، تأمین پایدار منابع آب، انرژی و سایر امکانات زندگی می‌باشد، چراکه اگر افزایش جمعیت به قیمت فشار بیش‌ازحد توان به منابع باشد، ضروری است که افزایش جمعیت کنترل گردد، به‌عبارت‌دیگر افزایش جمعیت نباید به بهای نابودی محیط‌زیست و منابع طبیعی تمام شود. طبیعت و هر آنچه در آن است همیشگی نیست بهره‌برداری‌ها اگر پایدار نباشد دیر یا زود منابع را یکی پس از دیگری از دست خواهیم داد.

آقای افروشه، سد گاران را ناجی زریبار دانسته ازاین‌جهت که با انتقال آب آن به حوضه تالاب، باعث تغذیه سفره‌های آزاد دشت زریبار شده و همچنین تأمین آب شرب شهر مریوان از آن طریق، منجر به بقای زریبار خواهد شد! در پاسخ این بخش از مطلبتان لازم است بدانیم که زریبار سیستمی است که هزاران سال به‌صورت طبیعی به پایداری رسیده است و نباید ماندگاری آن را به چنین پروژه‌هایی وابسته نمود، قطعاً اگر ورود حجم بالای رسوبات، انواع آلودگی‌ها و فشارهای اضافی بر تالاب زریبار کنترل و مدیریت نشود هیچ سدی نمی‌تواند ناجی زریبار باشد. هرچند گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر استفاده از آب سد گاران جهت توجیه ساخت مینی پالایشگاه در دشت بیلو در بالادست تالاب زریبار هم وجود دارد البته تاکنون این مورد تائید نشده و طبق ارزیابی صورت گرفته برای مینی پالایشگاه تأمین 560 هزار مترمکعب آب در سال از طریق حفر چاه عنوان‌شده است که قطعاً سد گاران نمی‌تواند این برداشت را جبران نماید.

ای‌کاش آقای مهندس افروشه در کنار ذکر محاسن سد گاران در شهرستان مریوان که بخشی از آن مدیون فاصله زیاد این سد از سایر استان‌ها است و البته بعضی از این محاسن عنوان‌شده هم بر حق هم می‌باشد، به اثرات منفی آن ازجمله بیکاری و مهاجرت روستایی آن، اثرات منفی بر جوامع پایین‌دست، نابودی مسیر مهاجرت جمعیت‌های بزرگ ماهیان و آبزیان رودخانه گاران که هرساله هزاران ماهی در جلو دیواره سد در شوق رسیدن به محل‌های تخم‌ریزی در بالادست رودخانه‌ها تلف می‌شوند و همچنین تخریبات زیست‌محیطی گسترده‌ای که براثر احداث سد و انتقال آب آن ایجادشده، اشاراتی هم داشتند.

اثرات منفی ساخت سدها

رودخانه‌ها به‌عنوان پرشورترین و شاداب‌ترین عنصر طبیعی در کوردستان، رگ‌های حیاتی  این سرزمین محسوب می‌شوند، به همین دلیل حفاظت و بهره‌برداری خردمندانه از آن‌ها نیاز به دلیل و برهان زیادی ندارد. رودخانه‌ها در طول تاریخ تمامی موجودات ازجمله انسان‌های ساکن در اطراف خود را بدون تبعیض از سرچشمه تا مصب، سخاوتمندانه تغذیه و سیراب کرده‌اند، اما در چند دهه گذشته با افزایش بی‌رویه جمعیت در بخش‌هایی از حوزه رودخانه‌ها و بستن سدهای بدون ملاحظات زیست‌محیطی و انتقال آب بین حوضه‌ای مخصوصاً در کشورهای توسعه‌نیافته، نظم و تعادل اکولوژیکی این اکوسیستم‌های بی‌نظیر به‌هم‌خورده است. ازجمله اثرات منفی ساخت سدها به‌طور خلاصه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

خشکاندن تالاب‌ها و دریاچه‌ها، افزایش خشکی در پایین‌دست سدها و به‌تبع آن افزایش گردوغبار و آلودگی‌ها، به زیر آب رفتن زمین‌های مرغوب و مراتع و جنگل‌ها، آثار طبیعی و تاریخی، قطع ارتباط زیست‌گاه‌های حیات‌وحش، کاهش تنوع زیستی، افزایش اختلافات بین جوامع ساکن در حوضه رودخانه‌ها، پراکندگی اجتماعی، فرهنگی و فقر اقتصادی جوامع محلی می‌شوند، این پراکندگی در چناره، اورامانات و صدها جای دیگر اتفاق افتاد، این موارد تنها بخشی از تأثیرات منفی سدسازی بر اکوسیستم‌ها و جوامع انسانی است. در ایران و چند کشور دیگر در حالی مهندسین سدسازی، این ابر سازه‌ها را جزو افتخارات به‌حساب می‌آورند که نزدیک به دو دهه است در جهان سدسازی منسوخ اعلام‌شده است. ایالات‌متحده آمریکا امروزه برای برچیدن و تخریب سدهای ساخته‌شده دانشجو تربیت می‌کند؛ اما در ایران باوجود آگاهی از اثرات مخرب سدسازی بر محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور هنوز هم اصرار بر ساخت سدهای بیشتری می‌شود.

مافیای سدسازی و نابودی محیط‌زیست

ایرانیان در گذشته به واسطه قدرت تفکر بهره‌مندی خردمندانه از منابع آبی در کویرها با کمک قنات به پایدارترین شیوه بهره‌مندی از منابع آبی در دنیا رسیده بودند، اما اکنون به دلیل ساخت ٧٢ سد بر روی رودخانه‌های منتهی به دریاچه ارومیه منجر به خشکاندن آن شده‌اند و رودخانه‌ها و تالاب‌های زیادی قربانی سدسازی‌ها شده است. مسئولین مربوطه در سطح کشور به‌جای این‌که شجاعت اعتراف به اشتباهات خود را داشته باشند، هنوز هم بر ادامه این راه نادرست و تحمیل ویرانی‌های بیشتر بر محیط‌زیست و منابع آبی و طبیعی پافشاری می‌کنند. شاید این سدسازی‌ها برای عده‌ای ازجمله مافیای سدسازی نان‌وآب‌دار است، اما اگر در سالیان گذشته به‌جای این سدسازی‌های نامیمون، بودجه آن‌ها را در فرهنگ‌سازی و آموزش درست مصرف کردن آب و از همه مهم‌تر توسعه کشاورزی پایدار صرف می‌کردند، محیط‌زیست کشور دچار این‌همه بحران جدی نمی‌شد. درحالی‌که بیشتر آب در بخش کشاورزی هدر می‌رود، چرا این هزینه‌ها را صرف سیستم‌های آبیاری و اصلاح الگوی کشت نمی‌کنند. سالیانه میلیون‌ها مترمکعب براثر الگوی کشت نامناسب و جانمایی اشتباه صنایع آب بر، در کشور هدر می‌رود. ذخیره کردن آب روی زمین آن‌هم با گرم‌تر شدن زمین و تغییرات آب و هوایی و تبخیر شدید در اقلیم غالب گرم و خشک ایران چه معنایی دارد.

آیا بهتر نیست که آب را در زیرزمین ذخیره کنیم، درحالی‌که هرساله از مساحت جنگل‌های کشور کاسته می‌شود و امکان نفوذ آب در زمین کمتر می‌شود، چه برنامه‌هایی برای حفاظت از جنگل‌ها وجود دارد؟ آقایان به‌جای اینکه بیندیشند چرا دریاچه ارومیه را به این حال‌وروز رساندند، می‌خواهند با ساخت سدهای بیشتر و انتقال آب بین حوضه‌ای زخم‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی کشور را عمیق‌تر کنند و دوستداران طبیعت را نگران‌تر و ناامیدتر کنند. مردم که در ساخت سدها نقشی ندارند اما بهای آن را خواهند پرداخت.

رابطه انسان و طبیعت نباید بر پایه‌ی منطق بازار ارزش گزاری شود

در نشست تشکل‌های محیط زیستی و منابع طبیعی کل کشور در شهرهای تبریز و دامغان انجمن‌های تمامی استان‌ها در طی بیانیه‌هایی مخالفت خود را با سدسازی و انتقال آب بین حوضه‌ای اعلام نموده‌اند. پس اگر هنوز گوش شنوایی هست این‌همه بحران مدیریت را به مدیریت بحران تغییر دهید. زمانی که در غرب کشور در حال ساخت سد داریان و انتقال آب رودخانه زاب به‌عنوان بخش‌هایی از شاهرگ‌های حیاتی اقلیم کورستان و عراق هستیم تا از ورود آب به کشورهای همسایه جلوگیری کنیم، چگونه است که به افغانستان و ترکیه اعتراض می‌کنیم که چرا هیرمند و هامون و هورالعظیم را می‌خشکاند. این جهان به‌هم‌پیوسته است و نمی‌توان کشوری، استانی و یا ناحیه‌ای از آن را مانند جزیره‌ای جدای از سایر نقاط در نظر گرفت. گردوغبار ناشی از خشک شدن جنوب عراق به دلیل بستن سدهای زیاد بر روی سرشاخه‌های دجله و فرات به شهرهای مرکزی ایران هم می‌رسد.

با این کشاورزی سنتی و فرهنگ غلط مصرف آب اگر همه آب‌های خاورمیانه را هم به ایران انتقال دهیم و در پشت سدها ذخیره کنیم بازهم با بحران کم‌آبی مواجه خواهیم بود. این‌همه بودجه‌های کلان هزینه سدسازی می‌شود، درحالی‌که هنوز به سبک دو هزار سال قبل زمین‌های کشاورزی‌مان را آبیاری می‌کنیم. ما باید به‌سوی جامعه‌ای پیش برویم که انسان و طبیعت دیگر بر پایه‌ی منطق بازار که در آن تنها ارزش مربوط به کالاها و تنها هدف سود است، کم‌ارزش نشوند. پس بیایید فرهنگ‌ صحیح و درست بهره‌برداری از منابع آبی و توسعه کشاورزی پایدار را جایگزین سدسازی کنیم.

 

این مطلب در شماره 19 ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com

 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.