حسین سجادی
دشت بیلو:
دشت بیلو دشتی توریستی با چشمانداز طبیعی منحصربهفرد و جاذبههای خاص توریستی در حدفاصل شهرستان مریوان و حریم و بستر تالاب زریبار سجیل شده بهعنوان منطقه شکارممنوع بیلو با مساحت آبخوان 7/29 کیلومترمربع و متوسط سطح ایستایی 11 متر از حیاتیترین شریانهای تأمین آب شرب ساکنین شهرستان مریوان و روستاهای تابعه میباشد.
بیلان آبی و آبهای زیرزمینی دشت بیلو:
بیلان یعنی بررسی و تبادلات آبی در یک محدوده معین که با اصل بقاء جرم در چرخه آب تأکید دارد. طبق آن تعریف کلیه آبهایی که در یکزمان معین وارد یک محدوده خاصی میگردند در این ناحیه به مصرف رسیده ذخیرهشده یا بهصورت مختلف از محدوده خارج میگردند.
بنابراین تعاریف، بیلان آبی در دشت بیلو باید تراز بوده یعنی میزان برداشتها از منابع زیرزمینی با میزان تغذیه سالانه برابر باشد. پدیدهای که در دشت بیلو رعایت نشده و کارشناسان امر کوچکترین توجهی به آن نداشته و عدم توجه به این مسئله باعث بحران آبی در این دشت شده است.
با تحمیل تأمین حجم عظیم آب موردنیاز مینی پالایشگاه فرضی، توازن این بیلان آبی این بار با شدت بیشتری به هم خورده که کوچکترین پیامدش قطع شریان اصلی و حیاطی آب ساکنان شهرستان مریوان (50% آب ساکنان شهرستان مریوان) و روستاهای بخش خاومیرآباد میباشد. بنابراین جا دارد مسئولان امر را به تصمیمگیری عقلایی و متکی به خرد کارشناسانه فراخواند.
منابع آب خوان دشت بیلو و حجم برداشتها:
همچنان که اشاره شد دشت بیلو با مساحت آبخوان 97/29 کیلومترمربع و سطح ایستایی 11 متر دارای منابع آبی محدود بوده و حالا با برداشتهای غیراصولی و مستمر منجمله مجتمع دشت بیلو (شهری( 200و مجتمع بیلو (روستایی) 12 و مجتمع روستای “خانمە کۆن” 2 و مجتمع جژنی آباد و چاههای کشاورزی اعم از مجاز و غیرمجاز حدود 50 روزهای بدی را پشت سر گذاشته بهطوریکه این دشت را با تنشهای آبی و افت سطح ایستایی مواجه کرده است. این آمار و ارقام به حدی گویا بوده فقط جهت یادآوری عارض میشوم که مجموع آب موردنیاز مینی پالایشگاه از مجموع استحصالهای اصولی و غیراصولی بیشتر بوده و این تحمیل اضافه برداشت یعنی خطر بالقوه، نابودی کامل منابع آبخوان دشت بیلو در عرض یک الی دو سال را در پی دارد.
آلایندههای مینی پالایشگاه و منابع آبی دشت بیلو:
نقش مخرب و بالقوه پالایشگاه بهعنوان منبع آلودهکننده آبهای سطحی و زیرزمین در محل استقرار سازه پالایشگاه کاملاً محرز بوده و بر کسی پوشیده نیست. اگر بخواهیم آنالیزی اجمالی از واحدهای یک پالایشگاه داشته باشیم این واحدها از واحد تقطیر، واحد کاهش گرانروی، تصفیه گاز مایع، تبدیل کاتالیتی، آیزوماکس و هیدروژن ساز که هر واحد نمادی از مواد شیمیایی آلاینده و پسماند تولید کرده که در طبقهبندی جزء مواد زائد صنعتی و خطرناک به شمار میرود و شامل انواع روغنهای مستعمل، لجنهای نفتی، مواد شیمیایی تعلیق شکن، ضد خورندگی، ضد باکتری و اکسیژن زدا، آب آتشنشان و شن و ماسهها و نفت ریزهای حاصل از نمونهگیری حجم عظیم از انواع فاضلابهای متنوع صنعتی را رقم زده که با نشت از طریق لولهها و مکانهای تصفیه و همچنین هنگام رسوبگیری و هدایت پسابهای به لایههای زیرزمین نفوذ کرده و باعث آلوده شدن منابع آبی میشوند. بالطبع پالایشگاه بیلو نیز عاری از این آلایندههای خطرناک نخواهد بود و با توجه به نوع فعالیت خطرناک خود میتوان خطرات جدی و بالقوهای برای منابع آبی و اکوسیستم منطقه متصور شد.
متولیان آبی دشت بیلو و نقش آنها:
متولی همان امانتدار بوده، با وظیفه حفظ و صیانت از اصل امانت در این مبحث خاص منظور از امانت منابع آبی بوده و متولی یا متولیان آنهم همان ادارات تابعه آب شهری و روستایی، امور آب و جهاد کشاورزی که جمیعاً در این مال مشاع چه بهعنوان ذیصلاح و چه بهعنوان ذینفع وظیفهای خطیر را عهدهدار بوده؛ آنهم حفظ، صیانت و مدیریت علمی، عملی و قانونی از منابع آبی چه در زمان حال و چه در زمان آینده که متأسفانه در این مورد خاص با تأکید و توجیه غیرعلمی و عملی بر تأمین آب عظیم موردنیاز مینی پالایشگاه با تکیه بر منابع آبخوان دشت بیلو خطای استراتژیک را مرتکب شده و نقش و جایگاه خود را بهعنوان متولی به چالش کشیدهاند. چراکه نهتنها بهعنوان متولی عمل نکرده بلکه بعضاً نیز نقش مشوق را هم ایفاء کرده که جا دارد با صدای بلند عواقب این چراغ سبز متولیان را گوش زد کرده و توجیه تأمین آب مینی پالایشگاه بیلو (را با تأکید بر تأمین آب شرب ساکنین شهرستان مریوان از طریق تصفیه و هدایت آب سد گاران با توجه به هزینهبر و زمانبر بودن این طرح و اینکه هیچگونه اقدام عملی در این زمینه صورت نگرفته) توجیه یک امر مبهم و خطای استراتژیک بیش نبوده و جا دارد این متولیان و مدعیان را از این ریسک پرخطر بر حذر داشت.
مدیریت منابع آبی و شعار توسعه پایدار:
منابع آب = توسعه پایدار. شعاری گرد شده و سلیقهای که دهههاست مافیای اقتصادی با آن مسئولان را دور زده و از زیر بار مسئولیتهای قانونی خود شانه خالی میکنند. جسارتا اصل معادله را یادآور میشوم.
مدیریت منابع آب = توسعه پایدار است شعاری همهشمول که نقش مدیریت، برجستهترین نقش آن بوده و تمامی اقلیمها را در برگرفته و دشت بیلو نیز از این قاعده مستثنا نیست و با تحمیل شعار اول به افکار عمومی، سعی در توجیه معادلهای ناقص داشته که نقش استراتژیک مدیریت منابع را نادیده میگیرد. با این استحصالهای بیرویه و خارج از ضوابط چوب حراج به این منابع عامالمنفعه زدهاند. آنچه مبرهن است این است که اگر ما بخواهیم توسعهای پایدار داشته باشیم باید منابعی که متعلق به نسل آینده است را از بین نبرده و میزان آبی که ذخیره هزاران ساله بوده (آبهای تجدید پذیر و استاتیک) مدیریتشده تحویل نسل آینده دهیم و مجدداً یادآور میشوم که هرگونه قصور در این رابطه و ترجیح منافع اشخاص چه حقیقی و حقوقی به منافع عمومی، توهین به خرد عمومی بوده و تصور توسعهای پایدار، سرابی بیش نیست و نخواهد بود و نسل آینده اولین وارثان این سوء مدیریت خواهند بود.
این مطلب در شماره ۱۹ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com
ثبت دیدگاه