سلام اسماعیل سرخ
نخستين آذرخش زندگي از کجا درخشید؟ هنوز كه هنوز است کانونهای حيات در چشمههای گرم زندگي میجوشد، آب جوشش زندگي، رشته گوناگوني آب بر روی زمين جاودانه است، توچالها، درياها، رودخانهها، چشمهها، همه باشندگان از آن استفاده میکنند. نيروي زندگي زا، پيوند است. هیچچیز بهتنهایی کار آیی ندارد. آب، هوا، خاك، خورشید راز پيدايش، زمين ما زمان را با مقياس ميلياردها سال میسنجد.
زندگي رازگونه است جانوران به روش گوناگون بههمپیوستهاند و آمیختهاند. پارهای خود را با زیستگاهها پيوند دادهاند، عدهای از زیستگاهها خود را با جانوران تطبيق دادهاند. دربازي بزرگ زمين، هرگونه و هر گروهي نقش خود را بازی میکند. هیچچیز به دردنخور نيست و هر گروهي نقش خود را بازي میکند همه در هماهنگی هستند.
تو آری تو، انسان به بازي درمیآیی و گنجینهای كه چهار و نیم میلیارد سال زمين به تو پيشكش كرده بهره میجویی، تو با همه سستیهایت همهچیز را به زير میکشی. برداشت از زمين مدتهای مديد، تنها بهاندازه نياز بود. زماني دادگرانه از زمين بهره میگرفتیم زندگي كوتاه و كشت زمين مشكل. توانايي آدمي بر آگاهی بر سیستمهایش فزوني مییابد. نزديك به ده هزار سال است به نخستين دگرگوني دستیافتهایم. كشاورزي به انباشت خوراك منجر شده است. كشت دانهها و هماهنگی آنها بازندگي، ميخ زندگي را کوبید. ما همچنین باشندگان روي زمين هستيم و شهرها بنياد گذاشته شد.
دیوارهها و سنگها، پوستههای سفت شده ميلياردها آبزيان هستند که كربن هوا را گرفته و بعد از مردن سفتوسخت شدند و طبیعت شكل ديگر به خود گرفت اما انسان اين دادوستد دادگرانه را همیشه ادامه نداد. مصرفکنندگان دادگر نشدند و براي آسودگي خود همهچیز را به هم زدهایم و همهجا را میکاویم. گويا شتاب و نیاز به كاري نيست، مگر تخلیه سرچشمههاي زندگي، هرروز نفتكشهايمان بزرگ و بزرگتر میشود و شهرها بزرگ و بزرگتر.
ما از گنجینهای كه پيدايش كره زمين چهار ونیم میلیارد سال به ما پيش كش كرده است، تنها با دویست هزار سال حيات خود آن را زیرورو کردهایم كه نزديك به 180 هزار سال آن سرگشتگي بود. انسان با آگاهی نوين در کشاورزی، با انباشتن خوراك، نخستين نگرانیها را از خود و خانوادهاش دور كرد. آدمي با شكيبايي از زمين بهرهمند گشت و نخستین شهرها را پدید آورد و کشاورزی را تحول داد. در زمين همهچیز به هم وابسته است براي آدمهای كه از گرسنگي رهانیدهاند. كشاورزي بازده خوب داشته است چنانچه گونههای هماهنگ جاي خود را به گونههای ناهماهنگ داده است و بیشتر گونههای پايدار از بين رفتهاند. پرورش شتابزده، كار هرروزه شده است.
در این دشتهای گسترده لگدمال شده در زیر پاي انسانها و چرخ ماشینها، كشاورزي تکپرورشی شده، جاي گوناگوني را گرفته است. به يمن نيروي كار ارزان و نفت، تحولي سريع و سرطانی در صنعت روی داده ما میدانیم پايان اين نفت ارزان نزديك است ولي نمیخواهیم آن را باور كنيم، همهچیز شتابزده است.
با پیشرفت هرچه بيشتر جهان، نيرو افزايش مییابد و از دل كانها همهچیز بيرون میریزد. درروند 20 سال آينده همه كانها بيرون آمده از دل زمين، بهاندازه تاريخ بشريت است. در پایان اين سده با بهرهگیری از زمين و دارائی آن، چيزي از آن باقي نمیماند.
شمار مردمان جهان در این سده 2 برابر شده است، شمار ماهيگيران 5 برابر. با این روش ¾ بخشهای ماهيگيري بربادرفته است. با ندانستن زمان براي تخمگذاری، ماهیهای بزرگ از بين میروند. ما رشته زمان را باندانم كاري خود از بين میبریم چنانچه پرندگان دريايي براي خوراك بايد راه درازي را بپيمايند. با اين روش تا 2050 بیشتر ماهیهای از بین خواهند رفت. ما ناقوس ويراني را میشنویم ونمي خواهيم آن را باور كنيم. قبل از اينكه در هنگامهها و گونهها دستیابیم همهچیز را به نابودي بكشانيم، سعي كنيم با هوشياري، تهديدها را به فرصت تبديل كنيم. بستر آبهای زيرزميني میخشکد. دشت قروه و همدان تا 15 سال قبل عمق چاهها در 10 متري به آب میرسید حالا در عمق 100 متري هم آبي نمانده است. به بهاي سنگين آب استخراج میشود. بیشتر خاکها شور شده وصف چاهها هم بلااستفاده و رهاشده است. تابه كي اين سراب میتواند دوام آورد. اغلب رودهايمان ديگر به دريا راه پيدا نمیکند. رودخانه جغتو وتتهو ديگر سالياني است در بیشتر فصلها به درياچه اروميه وصل نمیشوند. ما هماهنگي هستي را برای نيازهاي آني برهم میزنیم. زندگي پيوند ميان آب، خورشيد، زمين و جنگل است كه گسستگي يكي از آن آسيب جدي به زندگي است بيشتر زمینها كويري میگردد و مراتع به بيابان. به همين منوال اگر پيش رود تا ده سال آينده در كشور ما، درياچه اروميه به سرنوشت درياچه آرال گرفتار میشود و میلیونها تن نمك بهجای مانده در قعر درياچه و معلق در فضا. شوخي انسان را ببین، چه تراژدي پدیدآورنده است.
ما هماهنگی هستي را برای كشت غلات به هم میزنیم. بلاي عصر امروز، آتشسوزیها و كربن زيادي است که پراكنده میشود. خصوصاً با از بین رفتن جنگلها، يكي از علائم بزرگ دگرگوني هوا، همراه با آن هزاران باشنده از بین میرود، سرچشمه دگرديسي و حيات از بین میرود. چه وحشتناك! حتي كشورهايي بیثباتی كه خطر فروپاشي هرلحظه آنها را تهديد میکند.
زمين كارگاه زندگان است. درعینحال نازك و شکننده. سرگذشت گيتي ما را به فكر وامیدارد درختها را بریدند، زخمهای عميق شكافته میشود، زمینها بياباني و زمینها شسته میشود زمین خشك، آب باران را نمیمکد. آسيب اين شستشوها وحشتناك، زخمهای عميقي خواهد بود پوسته نازكي كه هزاران سال حاصلشده بود نابود میگردد. زمين پايگاه زندگان است آن را دريابيم.
با خشكي و شكنندگي زمين روبرو شدهایم و زمین با آبها قهر کرد. در گرداب افزايش جمعيت و خشکی گير. بزرگترین رازي كه انسانها بايد بدانند چرا مردم پيش از آنكه دیر شود واكنش نشان دهند آنهم بهصورت شورشهای كور، گرسنگي، جنگ و…كوچ.
در 50 سال، بيش از 200 هزار سال حيات بر زمین تأثیر بد گذاشتهایم. بنگريد 70 درصد مردم نيجريه فقير و تنگدست و نيمي از مردم تنگدست جهان متأسفانه دركشورهاي هستند كه داراي سرچشمههاي ثروت هستند، بازي روزگار را ببين.
پيش از آنکه دیر شود واكنش نشان دهيم. جدايي ميان دارايان و تنگدستان هیچوقت تا امروز نبوده است. تمام ثروتهای جهان ميان 2 درصد مردم جهان است كه حاصل اين نابرابري كوچ، جنگ و عصیانهای ويرانگراست و عاقبت گسترش وسيع وبي قواره شهرنشيني. هر هفته یکمیلیون جمعيت به شهرها اضافه میگردد. آيا اين نابرابري میتواند دوام آورد؟
بيچارگان در پی زندگي آشغالها را میکاوند، ماهم در پی زندگي بهتر همهچیز را میکاویم. پنداري، نيازهايمان پایانی ندارد. ما هیچ دگرگوني در زندگی خود پدید نمیآوریم. پنداري، شتاب و نیاز به كاري نيست، ما بر پیمانهایمان وفادار نمانديم، ما کاشتههای خود را میدرویم. ما باندانم كاري خود همهچیز را به نابودي میکشانیم.
تابه كي اين سراب میتواند پايدار بماند زمين تاب اين افسارگسيختگي را ندارد. ما به ريشه مشكلات آن نمیاندیشیم و در پی چارهجوئی نيستيم. همه نگاهایمان بهسوی قطب شمال چرخيده است. او هم با شتاب پيش میرود. یخهای آن راحت آب میشوند. قطب در 40 سال گذشته 40 درصد يخ خود را ازدستداده است. با همين منوال تا 2030 یخهای قطب از بین میروند. امروز در گرماي بیشازحد 15 سال اخير چنان عقبنشینی کردهاند و آنچه هم باقیمانده است بهغیراز تودههای متخلخل برف، چيزي بهجای نمانده است. كه در آینده نزديك نمیتوان به آن برفهای جاويدان گفت و همچنین يخچال «سرچال» در علمکوه مازندران دومين قله ايران.
زنگ هشدار آبوهوای جهان در سيبري نهفته است. سرزميني كه هميشه یخبسته است. در زير بسترش بمب هوايی نهفته است «حبابهای گاز متان». پدیدهای که اگر بالا آيد 20 برابر كربن موجب گرماي زمين خواهد بود. پدیدهای كه ما را بهسوی سرزمين ناشناخته و ويران خواهد راند.
پيش از 2050 ميلادي دستکم 200 ميليون پناهجویی آبوهوای خواهيم داشت و تا همين زمان سال 2050 ماهيگيري پهنابها از بين خواهد رفت. هرسال هشدارهاي دانشمندان نگرانکننده است. از هر 15 شهر 11 شهر در كنار دريا و رودخانهها ايجاد گرديده است. با شور شدن آب چاهها و بالا رفتن آب دريا، مردم چگونه به آب نوشيدني دسترسي پيدا كنند. پديده جابجايي، گسترده و حتمی است، اما نمیتوان چگونگي آن را پیشبینی كرد.
من میدانم آدمي میتواند به تنهایي تمام ديوارها را بشكند، چونکه همبستگي و پیوند انسانها و طبیعت بهتر و برتر از هرجاي ديگر است. جادوي زندگي در برابر چشمانمان میگذرد بايد اميدوارانه بدان بنگريم و در تلاش براي حيات دوباره زيربناهاي زندگي و پرهام.
نور اميد هنوز میتابد و روشنایی میبخشد. در كنار رنج و بدبختي انسانها، میلیونها NGO را میبینیم كه بهدوراز هر تعصبي، براي خوشبختي انسانها وزنده كردن سرچشمههاي زندگي در تلاش و برایشان همبستگي ميان انسانها نيرومندتر از هر خودخواهی.
هنوز قطب جنوب داراي سرچشمههاي است متعلق به تمام جهان،20 درصد آب موردنیاز جهان را در خود نگهداشته است كه دارايي پيماني جهاني است،49 كشور همصدا براي حفظ اين ميراث جهاني، اولين پيمان را ثبت کردهاند كه سرچشمه پيوند آرامش و آسایش همه خواهد بود.
ديگر جايی براي انديشيدن گذشتهها نيست. آنچه برايمان باقیمانده، در پيوستگي و همبستگی بيشتر در این كره خاكي بر سرراهی هستيم. هريك كليدي براي گشايش مشكلات داريم. زمان آن فرارسیده به ياري هم بشتابيم. زمان آن فرارسیده است، دنباله داستان را باهم بنويسيم. ما ادامه تاريخ را خواهيم نوشت همه باهم.
این مطلب در شماره ۲۰ ماهنامە چیا چاپ گردیده است.
ایمیل نشریه: chya.govar@gmail.com
ثبت دیدگاه