ما همگی کولبران وضعیتی ویژه هستیم!
10 جولای 2017 - 0:21
شناسه : 120561
بازدید 141
پ
پ

دکتر مسعود بیننده
ترجمه از کوردی: پژمان برخورداری
……..
اگر کسی به کشتن این «نا انسان» – کولبر – اقدام کند، همانند آن است که حشرهای را کشته باشد!
در دستگاه نظری آگامبن یک فیگور نا انسانی به اسم انسان مقدس (homosacer) مورداشاره قرار می‌گیرد که در وضعیتی به‌غایت متناقض زندگی می‌کند؛ بدین معنی که به‌گونه‌ای از حقوق محروم شده است که در دایرهی هیچ قانونی (چه قانون انسانی و چه الوهی) قرار نمیگیرد و به این دلیل یک «زندگی/مرگ» فاجعهبار برایش رقم میخورد. براین اساس اگر کسی به کشتن این «نا انسان» اقدام کند، همانند آن است که حشرهای را کشته باشد و لذا هیچ قانون رسمی یا عرفی گریبان او را به تاوان این عمل نخواهد گرفت. آگامبن همچنین زندانیان اردوگاههای مرگ نازیها را دارای چنین شرایطی دانسته و آوارته (استثنا) ی نامکان اردوگاه را سازندهی قاعدهی جامعهی مدرن بر‌می‌شمارد
فیگور کولبر با اندکی تفاوت، همان انسان مقدس یا طردشده‌‌ی دوران امپراتوری روم و یا موزلمن اردوگاههای مرگ نازی‌ها در دوران جنگ جهانی دوم است. چراکه نه کارش در بستر قانون کار شناسایی می‌شود و نه کشتن او بر طبق قوانین قضایی، مستوجب دادرسی و پیگیری به‌مثابه‌ی جرم خواهد شد. بدین معنا که نه بر طبق آیین و نوموس الهی قابلیت قربانی شدن دارد (نفی امکان کسب نام قربانی یا شهید) و نه مطابق قاعده و قانون (دولت)، کشتن و مثله کردن او سزا و عقوبتی در پی خواهد داشت.
اگر کسی برای کسب لذت (غیرقانونی)، صدها کولبر مرزی را سلاخی نموده و بکشد، از طرف هیچ دادگاهی مورد تعقیب و پیگرد قرار نمیگیرد
اگر کسی حتی خارج از دایره‌ی مأموریت نظامی (قانونی) و فقط بر اساس اهداف شخصی یا کسب لذت (غیرقانونی)، نه یک کولبر بلکه صدها کولبر مرزی را سلاخی نموده و بکشد، از طرف هیچ دادگاهی مورد تعقیب و پیگرد قرار نمیگیرد و لذا هیچ مکانیسمی برای حفاظت از جان کولبرها (حق حیات) وجود ندارد. هرگونه شیوهی تولیدی با نوعی سیستم بازنمایی گره‌خورده است؛ ازاین‌رو هیچ مکانیسم اقتصادی- اجتماعیای بدون سیاست بازنمایی و معنا سازی نمی‌تواند به کار خود ادامه دهد. سیاست بازنمایی رسانههای مرکز، اخبار کشته شدن کولبران و به‌طورکلی وجود وضعیت و شغلی بنام کولبری در کوردستان را پنهان کرده و سیاست قضایی نیز هرگونه پوشش دادن خبر زخمی و یا کشته شدن کولبران را عملی مجرمانه تلقی میکند.
می‌توان گفت «شیوهی تولید کوردستانی» وضعیتی استثنایی را در این منطقه رقم‌زده است؛ به‌گونه‌ای که موجودیت کولبران را در حدفاصل «قانون/ برون از قانون» به حالت تعلیق درآورده است. پهنه‌ای که در آن به قول آگامبن ارادهی حاکم، قانون را دچار تعلیق نموده و هویت انسانها را زیر سایه‌ی مرگ و خشونت به سمت حیات برهنه (bare life) سوق میدهد.
کولبر زیر سایهی تعلیق و توقف قانون کار میکنند
کولبری یک وضعیت آوارته (استثنایی) است که علاوه بر آوارته بودنش، قواعد زندگی حاشیهنشینان و منطق کلی این جامعهی نادیده گرفته‌شده را برمیسازد. ازاین‌رو همهی ساکنان این منطقه کولبر هستند، بدین معنا که در زیر سایهی تعلیق و توقف قانون کار میکنند و مرگشان را پیشاپیش زندگی خود تجربه می‌نمایند. قواعد زندگی همهی ما طبق وضعیت استثنایی زندگی کولبران ساخته میشود؛ بنابراین جلوگیری از بازنمایی و بازشناسی کولبران، درواقع نفی کلیت این جامعه (دموس:demos) را نیز به دنبال خواهد داشت.
در این وضعیت، سیاست چه نقشی ایفا میکند؟ آیا گروه کولبران می‌توانند سخن بگویند و صدای خویش را به‌جایی برسانند؟ در سطح اقتصادی، کار کولبر به عرصه‌ی نیروی کار انتزاعی استحاله یافته و در فرآیند مبادلهی سرمایه جذب میشود. در سطح سیاسی نیز حتی اگر دموس «به‌-کولبر-تبدیل‌شده» به‌طورکلی و طبقهی کولبر به‌صورت ویژه، در نهادهای مرکز بازنمایی شوند، نمیتواند بیانگر موجودیت و صدای واقعی آنان باشد. همچنین سروصداهای فضای مجازی در راستای برجسته کردن مسئلهی کولبری، اگرچه باهدفی مثبت انجام میشود، اما درنهایت در راستای زیبا‌شناسانه‌کردن مسئلهی کولبری گام برمیدارد؛ و لذا نه‌تنها نمیتواند صدای واقعی کولبران را به بانگ بلند برآورد، بلکه این مسئله را بیش‌ازپیش طبیعی جلوه داده و عمق و شوک مرگبار آن را به‌مثابه‌ی فاجعه میزداید.
به‌گونه‌ای تلویحی چنان‌که آدورنو میگوید بعد از آشویتس هیچ شعری توانایی بازنمایی فاجعه را ندارد، در اینجا نیز وضعیت عینی کولبران با هرگونه بازنمایی تبلیغاتی و یا فرافکنی عاطفه‌گرایانه‌ی معطوف به کنترل فاجعه، به‌نوعی ابهام و ناپیدایی (نفی) دچار خواهد شد. اگر بر طبق الگوی سیاست بدن در جستجوی نوعی سیاست مقاومت باشیم، احتمالاً تنها روایت، «بازگویی-اجرا» ی بدن از پیش‌مردهی کولبران باشد که بتواند صدای حقیقی وضعیت استثنایی کولبران را نمایندگی کند.
سیاست «بدن-جسد» کولبران در بازی مرگ
ازاین‌رو تجربهی کولبری نه نوشته میشود و نه بازنمایی خواهد شد (اشارهی نمادین) بلکه وضعیت کولبری را تنها میشود زندگی کرد، آن‌هم زندگیای که به نحوی پارادوکسی کال پای در کوره‌راه مرگ و فراموشی دارد! کولبران از طریق زیستن کولبری تا منتهی درجهی آن، مقاومتشان را در چارچوب کالبدی داغ‌خورده و درهم‌شکسته روایت میکنند. روایتی سیمپتوماتیک که هیچ بیان و نمایش نمادینی را یارای ترجمان آن نیست. با الگو گرفتن از این سیاست بدنمند برای سیاست ورزی دموس در مفهوم عام، می‌توان گفت که تنها پراکتیس مقاومت، اقدام به ناکارآکردن قانونی است که وضعیت استثنایی را برمیسازد و حیات برهنه را بر سر همگان مستولی می‌سازد؛ متوقف کردن سیاستی که وضعیت استثنایی را با قانون گره میزند و از این طریق سیاست را از کار می‌اندازد. تنها زمانی که احساس نامتعین «بدن-جسد» و صدای بیمعنای زبان در پراکتیس ژست به هم بیامیزند، خواهند توانست سیاست فضایی قانون را دچار تعلیق و ناکارایی نمایند؛ بنابراین باز خیزی امر سیاسی (the politics) به‌مثابه‌ی وسیلهای بدون هدف، ژستی تهی که در قدرت بالقوگی و «نه-‌کردن» سکنی گزیده است، میتواند راه را برای کنشی بزرگ آماده سازد.
سیاست «بدن-جسد» کولبران که در بازی مرگ، بروز می‌نماید، میتواند در بازی زندگی به شیوهای سلبی به کار گرفته شود؛ به سخره گرفتن و بی‌ارزش نمودن قانونی که زندگی بدنمند را از زندگی سیاسی منقطع نموده و راه سعادت و شادمانی را فروبسته است.

 

چاپ شدە در ماهنامە شمارە 21 چیا

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.