گلریز سلامی
یونانیان بنا بر سنتی کهن، آغازگاه فلسفه را شهر میلتوس (ترکیه کنونی) و تالس را نخستین فیلسوف میدانند. فلسفه برای نخستین بار در شهر میلتوس، واقع در منطقه ایونی که باشکوهترین و قدرتمندترین شهر یونانی در سواحل آسیای صغیر بود، شکل پذیرفت.
میلتوس گذرگاه و محل تلاقی فرهنگهای یونانی، بینالنهرینی، مصری و همسایه پادشاهی توانمند لیدیا بود. مردم میلتوس بسیار اهل سفر کردن بودند، در میان آریستوکراتها، میلتوسی ها از استقلال نظر خاصی برخوردار بودند و این کوشش آنان بود برای داشتن فردیت و مزیتی که آنها را میپروراند تا یکی از سعادتمندترین مردم منطقه باشند. تالسِ میلتوسی اولین فیلسوف، دانشمند و ریاضیدان مشهور یونانی (از ۶۱۰ ـ ۶۴۰ تا حدود ۵۴۸ ـ ۵۴۵ ق م)، پسر اکسامیاسِ میلتوسی و کلئوبولینا که نامش از تالاث Thallath، ایزد بانوی کلدانی که تجسم بخش دریاست، گرفتهشده است. تالس در جستجوی دانش سفرهای بسیاری کرده بود و از کرت، مصر و فنیقیه نیز دیدن کرد.
میلتوسیها بازرگانان بزرگی در دریا و خشکی بودند و علاقهمندان به آموختن فن هدایت کشتیرانی را به میلتوس آوردند (مجید نصرآبادی، مجلهی فلسفی زیزفون، تاریخ فلسفه یونان، جلد اول) تالس اولین فیلسوفی که دربارەی عنصر اولیهی مادەی همهچیزها و پدیدەهای کیهانی اندیشید و آن را آب میدانست، در اسطورهشناسی اورفه ای ما آب و زمین را از عناصر کیهانی آفرینش می یابیم، احتمال دلیل عقلی که تالس را به این نتیجه رساند اهمیت آب در زندگی و طبیعت بودە (عبدالعلی عنایتی، ویکیپدیا)
تالس بر این پندار بود که همهچیز از آب ساختهشده است. ازاینرو وی تمامی مادیات را صورتی از اشکال آب میدانست.
این رهیافت تالس مبین دو نکته است: نخست آنکه تمامی اشیا و موجودات از یک منشأ واحد و جوهر واحدی شکلگرفتهاند. درواقع وی با این رهیافت برای نخستین بار اصل وحدت وجود را در عالم فلسفه تبیین و تحلیل نموده و توجه فیلسوفان و اندیشمندان را به زوایای این اصل معطوف ساخت. دوم آنکه جوهر و اصل واحدی که تمامی عناصر از آن پدید آمدهاند، آب میباشد. وی بر این انگاره بود که زمین بر روی آب شناور است و در تلاش بود تا کثرتی را که مورد تجربهاش بود را تبیین و تحلیل نماید. ازاینرو وی قائل به ثبات و وحدت طبیعت اشیا در ورای کیفیات متغیر و متکثر آنها بوده است.(کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده دکتر ملیح صابری نجف ابادی، سرگذشت فلسفه برایان مگی ترجمه حسن کامشاد)
هنر تالس این بود که کلمه ی (چه) را بهجای کلمه (که) گذاشت
تالس در جستجوی ماده نخستین یا اصل نخستین و یا به زبان یونانی ارخه بود، اشیا اصلی دارند و در نظر تالس این اصل آب است، مراد تالس از آب چیست؟ بعضی مثل راسل آن را همان آب معمولی و متعارف میدانند و کسانی مثل امیل بریه میگویند به معنای آب معمولی نیست. باید گفت که منظور از آب چیزی مانند بسیط در دریا با همه آثار حیات که از آن برمیخیزد بوده است»(تاریخ فلسفه، امیل بریه، جلد یک، ص 54)
تالس همچون متفکران پیشین گذشته نپرسید که جهان از که یا بهوسیله چه کسی ساختهشده است؟ یعنی تالس تفسیر اسطورهشناختی کهن را در باب پیدایش جهان رها کرد و کوشید تا با تفکر عقلی به توصیف طبیعت بپردازد و پیدایی جهان را تبیین کند، اگر سؤال را به شکل اول مطرح کنیم در پاسخ خود خدایانی را میابیم که جهان را آفریدهاند این جوابی است دینی بر بنیاد افسانههای آفرینش نه فلسفی. اما جواب این پرسش که جهان از چه ساختهشده جوابی علمی و فلسفی است و اولین کسی که جواب را به این شکل مطرح کرد تالس بود.
از مشخصات افکار او این است که به دنبال یک اصل نخست به نام آرخه یا عنصر اولیه پیدایش جهان است، شاید او بر این اعتقاد بوده باشد که همهچیز از آب پدید آمده و به آب مبدل میشود چون وی در شهر ملطی زندگی میکرده که شهر جزیره شکل بوده و آب برای اهل آن اهمیت زیادی داشته و هم درزمانی که در مصر به سر میبرد یقیناً به خاطر حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانه نیل توجه داشته و دیده است که چگونه بعد از هر بارندگی بقه ها و کرمها پیدا میشدهاند، علاوه بر این شاید تالس دربارهی تبدیل آب به یخ و بخار و تبدیل دوبارهی آنها به آب فکر کرده باشد، گروهی این تفکر وی را متأثر از تفکر بابلیان میدانند زیرا آنها معتقد بودند که (آبسو) نمایندهی آبهای شیرین و (تی امت) نمایندهی آبهای شور است.
تالس که بنیانگذار اینگونه فلسفه است، مبدأ را آب میداند (و همچنین عقیده دارد که زمین بر آب شناور است.) علت اینکه او این عقیده را یافت احتمالاً این است که دید همهی اشیا مرطوب است و حتی گرما نیز از رطوبت به وجود میآید و با رطوبت زنده میماند. همچنین او دید که تخمهای همه اشیا طبیعت مرطوب دارند و آب مبدأ طبیعت اشیاء مرطوب است… بعضی همچنین میپندارند که حتی در دورههای بسیار باستانی، مدتها پیش از پیدایش نسل انسان کنونی، کسانی هم که برای نخستین بار درباره خدایان اندیشیدند همین نظر را درباره طبیعت داشتهاند.(ارسطو، مابعدالطبیعه، ترجمه دکتر محمدحسن لطفی)
آنچه برای تالس اهمیت اساسی داشت مسئله مربوط به طبیعت و علل کائنات جو یا عوارض نجومی و زلزله و باد و باران و صاعقه و خسوف و همچنین مسائل کلی جغرافیایی راجع به شکل زمین و مبادی حیات بر روی زمین بوده است.(تاریخ فلسفه، امیل بریه، جلد یک، ص 51)
دلایل آرخه گرفتن آب توسط تالس به دودستهی اسطورهای و عقلانی تقسیم میشوند:
۱ ـ سرآغازهای اسطورهای
محققین دلایل اسطورهشناختی تالس را به دو دسته شرقی و یونانی تقسیم میکنند: تالس در کشوری زیست که با ایدههای بابلی و مصری آشنایی داشت و بر طبق روایتی مناقشه ناپذیر، خود وی مصر را دیده است، در فرهنگ این تمدنها رودخانه اهمیت بسیار داشت. روحانیان مصری به خود میبالیدند که نهتنها تالس بلکه هومر نیز از آموختند که آب را اصل همه اشیاء بخوانند.
در جهانشناسی بابلی که در انوما الیش مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد بیانشده است، تصویر مشابهی از تقدم آب وجود دارد. در اساطیر بابلی و در سرودههای ایلیاد و اکئانوس، نخستین پدر خدایان و مادرشان تتوس اکئانوس که نخستین پدر همهی آنها است … اکئانوس در دوردستترین نقطهی زمین ساکن است، آن رودخانهی بزرگی است، که در دور زمین جریان دارد…” آب نقشی بنیاد آفرین دارد”
۲ ـ تبیینهای عقلانی:
آب تنها جوهری است که میتوان تغییر حالات آن را بر طبق حرارت به حالتجامد، مایع و گاز مشاهده کرد، جوهر ثابت میماند و حالات تغیر میکند (تاریخ هرودت ترجمه راونیلسن، تاریخ فلسفه یونان جلد اول)
بنابراین در مورد اندیشه های فلسفی تالس اذعان داشتهاند که نخستین مسئلهای که ذهن وی را به خود معطوف داشته است مداقه و تأمل دربارهی چرایی و چگونگی تشکیل جهان بوده، وی همواره بر آن بوده که بداند منشأ جهان از چیست وی نخستین فیلسوفی بود که به اصل وحدت ماده اعتقاد پیدا کرد که تمام موجودات عالم از جوهر واحدی تشکیل گشتهاند که درنهایت به آن خواهند پیوست، وی موجودات عالم و مادیات را صور متغیر این جوهر ذاتی و ذات مطلق تلقی مینماید چنین دریافتی منبعث از اندیشه وحدت اساسی یا اصل اولی و اساسی است که این عنصر را بهعنوان ماده المواد و خمیرمایهی تمامی اشیا قلمداد مینماید (کلیات تاریخ فلسفه به زبان ساده)(سرگذشت فلسفه براین مگی) (سیر اندیشه فلسفی در غرب)
این مطلب در شماره 21 ماهنامە چاپ گردیدە است








ثبت دیدگاه