شاید برای خیلی از ما پیشآمده باشد که هرگاه نام شهروند را میشنویم ناخودآگاه یاد خانوادههایی میافتیم ساکن شهر با تیپ طبقاتی متوسط به بالای جامعه ساکن در یک خانه مجلل ویلایی و یا آپارتمان که دارای ظاهری آراسته هستند و معمولاً چند خودرو پارک شده جلوی منزل و پارکینگ و یا حیات خانه دارند و فرزندانی که گاهی با کتابی زیر بغل و در مکانهای خاص و مدارس غیرانتفاعی و مؤسسات رفتوآمد دارند و همیشه آخر هفته را در بیرون شهر و یا پارکی بساط کباب راه میاندازند در رفتارهایشان هم همیشه منتقد و معترض هستند.
خرابهای بنام شهر و ابهامی بنام شهروندی
خصوصیاتی که یادآوری کردم کم یا زیاد در ذهن خیلی از ما همواره متصور شده است ولی هیچگاه از خود نپرسیدهایم آیا شهروند به معنی ساکن در شهر است؟ یا به معنی کسی که اطلاعات جدولی و عمومی زیادی دارد و در مورد همهچیز تخصص دارد حتی در مورد اتفاقات آمریکای لاتین و یا وضعیت زیست در کرات دیگر و یا نهایتاً جرئت و جسارت زیاد دارد و همیشه به شهردار و مسئولین ناسزا میگوید.
بدون شک اگر جستجوی سادهای در کتابها و شبکههای مجازی داشته باشیم تعاریف مفصلی از این مسئله را خواهیم دید و اما کمتر خواهیم خواند و همین اواخر دولت یازدهم منشور حقوق شهروندی منتشر شد با کلی حواشی اما گمان نکنم افراد زیادی آن را با دقت خوانده باشند و بازهم ما میمانیم خرابهای بنام شهر و ابهامی بنام شهروندی.
به نظر میرسد برای شروع یک برنامه و یا کار فرهنگی در جامعهای با آمار نگرانکننده و پایین باسواد و تحصیلکرده اتکا به کاغذ و بروشور و همایش و سمینار و جلسات انجمنهای فرهنگی مؤثر نخواهد بود و بیشتر از هر چیز عمل میخواهد که همانا گفتهاند هزاران گفته چون نیم کردار نیست.
جوانانی در این نقطه از کشور بجای قلیان کشیدن و تیلهبازی و خریدن تفنگ بادی و شکار گنجشک، مدافع محیطزیست شدند
قبل از شروع به کار انجمن سبز چیا در مریوان پیشتر انجمن فرهنگی – ادبی و تلاشهای فراوانی برای شروعی نو جهت بهبود شاخصههای توسعه فرهنگی انجامگرفته بود اما به باور من تولد انجمن سبز چیا در مریوان یک انقلابی فرهنگی در مقیاسی کوچک اما ارزشمند بود برای اولین بار شهری کوچک در مواجهه با چالشهایی قرار گرفت که همسطح کشور و حتی بالاتر بود.
شروعی خوب برای برانگیختن مسئولیتپذیری و تقویت حس تعهد در برابر خود، دیگران و زیست جهانی بود که تا پیش از آن بهمثابه ابزاری برای تأمین نیازهای نامحدود مردم متصور میشد و رفتار مردم در برابر طبیعت بیشتر از روی ناآگاهی و تخریب بود و یادآوری سالهای دهه هفتاد و میزان خسارتی که بر حیوانات و گیاهان دارویی و خوراکی آمده است ما را به این بعد مهم از حرکتی چنین ارزشمند و تأثیرگذار آگاه میسازد و در کمترین زمان جوانانی در این نقطه از کشور بجای قلیان کشیدن و تیلهبازی و خریدن تفنگ بادی و شکار گنجشک، مدافع محیطزیست شدند، دست به آموزش خود و خانواده و اطرافیانشان زدند از حقوق حیوانات و جانوران در روی زمین سخن گفتند از حیوان آزاری ابراز انزجار کردند، تفنگهای شکار شکستند، با شکارچیان به گفتگو نشستند، قفسها را شکستند و پرندگان دربند را آزاد کردند، کولهپشتی بر دوش و با وسایل و تجهیزات شخصی و انجمن، سوار وانت از ایلام تا ارومیه هر جا آتشی افروخته شد بر روی آن آب سرد ریختند با خود سرود سرسبزی و آبادانی به هدیه بردند، به حیوانات زخمی کمک کردند، نهال کاشتند از حقوق دریاچه و رود و کوهستان و بلوط دفاع کردند برای سوختن زاگروس مرثیه سرودند.
(با همت) صدها و هزاران جوان قهرمان و گمنام، حس شهروند بودن در حال نهادینه شدن است
مریوان در این میان بهتنهایی سرزمین مهربانی شد، دبیری به خاطر دانشآموز سرطانیاش موی سرش را تراشید، مردی شکارچی اسلحهاش را شکست، جوانی با پای پیاده کیلومترها راه را به خاطر کشتن ناجوانمردانه یک سگ پیمود، زوج جوانی اول زندگیشان را بهجای تفریح و شادی به تیمار حیوانات زخمی پرداختند، جوانی به خاطر سگی گرفتار در سیمخاردار پایش را از دست داد. گفتن و نوشتن از این حادثههای زیبا و اتفاقات خوب به این سادگی نیست صدها و هزاران جوان قهرمان و گمنام بیادعا در این راه مشغولاند، بدون مزد و بدون ریا و بدون جاهطلبی و بدون حضور دوربینها و خبرگزاریها و تیترهای زرد، آنها برای صلح و برای آرامش و برای مهربانی و برای ازخودگذشتگی هزینه کردهاند، حس شهروند بودن این بار به مفهومی متعالی نشان و در حال نهادینه شدن است.
امروز همه میدانند و پذیرفتهاند که شهر ما خانه ما؛ بهتنهایی کافی نیست، امروز به لطف فرهنگ زیستمحیطی انجمن سبز چیا خیلیها در همین شهر نگران دریاچه زریبار، ارومیه و آینده آب در خاورمیانه هستند، از ساختهشدن بیرویه سدها واهمه دارند، آنها آسیبهای واقعی آینده جهان را میدانند، شهروندانی که منطقهای عمل میکنند اما بهطورقطع جهانی میاندیشند و دغدغههای آنها بسیار بزرگاند اما در گام اول به فکر تغیر رفتارهای نادرست مردم و دولتمردان هستند. آنها دغدغه نابودی درختانی دارند که ریه و اکسیژن جهان را تأمین میکنند، آینده و حقوق نسلهای بعدی از این کره خاکی برایشان حائز اهمیت است.
چنین تغییرات وسیعی رازمانی باید متوجه شد که از بیرون به شهری کوچک همچون مریوان نگاه کرد و همه این اتفاقات را یکجا دید بهراستی کاری بزرگ و قابلتحسین است، هرچند چنین تحسینی موجب غفلت از نقص و نقدها نخواهد شود و منصفانه باید بهدوراز شیفتگی باید وضعیت را بررسی کرد.
چنین تغییرات وسیعی رازمانی باید متوجه شد که از بیرون به شهری کوچک همچون مریوان نگاه کرد و همه این اتفاقات را یکجا دید بهراستی کاری بزرگ و قابلتحسین است، هرچند چنین تحسینی موجب غفلت از نقص و نقدها نخواهد شود و منصفانه باید بهدوراز شیفتگی باید وضعیت را بررسی کرد.
غلتیدن در تعصب و جزماندیشی و خودبرتربینی، میتواند آسیبهای جدی برای انجمن سبز چیا باشد
انجمن سبز چیا همچون یک سازمان مردمنهاد با حضور جوانانی دلسوز و مشتاق شروع به کار نموده است و گاهی مواقع شاید این میزان از تأثیرگذاری و احساس قدرت آنها را به مسیرهایی کشانده باشد که نقد بر آنها وارد باشد و قطعاً بررسی این نقاط ضعف و آسیبها موجب رشد و توسعه بیشتر خواهد شد و مجالی دیگر را میطلبد اما همین نکته داشتن جایگاهی ارزشمند در میان مردم ممکن است موجب غلتیدن در تعصب و جزماندیشی و خودبرتربینی، وارد شدن به حوزههای غیرتخصصی و غیر مرتبط و علیالخصوص سیاسی و … میتواند آسیبهای جدی برای چنین انجمنی در آینده باشد.
ادامه راه در هر شرایطی و گاه چشم بستن بر واقعیتها و مسائل جانبی و امورات جامعه ممکن است موجب سوء فهمها و تعارضاتی گردد که هدف اصلی و متعالی را در مظان فراموشی و یا نادیده انگاری قرار دهد و همینطور بسیاری از آسیبهای دیگر که ممکن است سد راه توسعه و ترقی هر انجمن، سازمان و نهادی باشد و بدون شک مسائل فراوانی هستند که باید در آینده در نظر گرفته شوند.
اما بهطورقطع و یقین انجمن سبز چیا در راه هدف و برنامههایش موفق عمل نموده است و میزان آگاهی شهروندان در مورد امورات زیستمحیطی رشد خوبی داشته است احساس مسئولیت در قبال تمیز نگهداشتن زمین و حفاظت از درختان و گیاهان و جانوران رشد بسیار خوبی داشته است و این امر را باید در برنامهریزی و تداوم در آموزش و عمل موفقیتآمیز چیا دانست، حضور دهها گونه پرنده در زریبار به شکل بومی و مهاجر، صحنه غذا دادن مردم به حیوانات در فصول سرد سال را باید از اثرات این فرهنگ پذیری دانست.
اگر انجمن و نهادهایی که در این شهر فعالیت میکند، اندازه چیا موفق عمل میکرد خیلی حسرتها جایش را به امیدواری سپرده بود
یک ماه پیش زمانی که ناظران بینالمللی برای تائید و تصدیق ثبت مریوان بهعنوان شهر جهانی کلاش به این شهر سفر کردند در مراسم استقبال آنها زمانی که تعداد کمی از مردم را برای پشتیبانی از این رویداد مهم آمده بودند را مشاهده کردم بهراستی حسرت خوردم و جایگاه و تأثیرگذاری انجمنهای مشابه را در این عرصه بسیار خالی دیدم بهراستی اگر هر فردی که دلش برای این شهر میتپد و هر انجمن و نهاد و گروهی که در این شهر و برای این شهر فعالیت میکند، اگر اندازه چیا در حوزه مسئولیت خود موفق عمل میکرد خیلی از این حسرتها اینک جایش را به امیدواری سپرده بود فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، فرهنگ شهرنشینی، فرهنگ ترافیک و صدها هنجار و رفتاری که متأسفانه هنوز در این شهر نهادینه نشدهاند، ترافیک و فرهنگ رانندگی در وضع مطلوبی نیست، تخریب و تملک فضاهای عمومی هنوز رواج دارد، درگیریهای خیابانی و خشونت هنوز گرم است، فحاشی و بددهانی هنوز پرچانگی میکند، حقوق زنان نادیده گرفته میشود، حریم خصوصی و عمومی تعریفنشده و نامشخص است، اعتیاد در حال رشد است و همه آنچه امروز شاهد آن هستیم و نهادها و سازمانهای دولتی مرتبط با آن دست به گریباناند و انجمنهای مردمی هم در ابتدای راه؛ اما به باور من میزان تأثیرگذاری که انجمنها و سازمانهای مردمنهاد میتوانند داشته باشند بسیار گستردهتر خواهد بود و انجمن چیا میتواند بهعنوان الگویی موفق در این زمینه نقشه راه و مشاور در روشها و راهکارهای مدیریتی در این زمینه باشد.
شوراهای شهر هم اگر بخواهند درزمینه کاری خود موفق عمل نمایند در وهله اول باید قدرت و تأثیرگذاری این انجمنها را به رسمیت بشناسند و در وهله دوم آنها را طرف مشورت خود قرار دهند و همچنین بر چیا و کلیه انجمنها هم لازم است همچون بخشی از جامعه و افکار عمومی نظارت و نقد منصفانه و دلسوزانه خود را بیپروا و صریح در مورد فعالیت بخشهای مختلف شهر و بخصوص شوراها ابراز نمایند.










ثبت دیدگاه