سمیه روزبه
هراکلیتوس (هراقلیطوس) در سال 540- 480 قبل از میلاد میزیسته. از فیلسوفان ایونیایی [یونانی] دوره پیشاسقراطی بوده است. بنا به گفته کاترین ازبورن نویسنده و فیلسوف انگلیسی؛ میتوان او را تأثیرگذارترین فیلسوف این دوره نامید.
هراکلیتوس بزرگزادهای از مردم افسوس بود و بنا به گفته دیوگنس در حدود شصت و نهمین المپیاد یعنی در سالهای 504-501 ق.م در اوج شهرت بود و مقام باسیلوس (فرمانروایی) در خانواده وی موروثی بود و باید فرمانروای افسوس میشد اما او از این سمت به نفع برادرش کنارهگیری کرد؛ بنابراین میتوان حدس زد که وی مردی مالیخولیایی اندوهگین و تاریکاندیش و بدگمان و انزواطلب و کنارهجو بود. هراکلیتوس، هم توده مردم و شهروندان معمولی را تحقیر میکرد و هم اشخاص برجسته و بزرگ گذشته را. درباره همشهریان خود میگوید: مردان بالغ افسوس کار خوبی خواهند کرد اگر خود را یکایک حلقآویز کنند و شهر را به دست جوانکهای بیریش بسپارند زیرا آنان (هرمودرس)، بهترین مرد در میان خود را راندند، درحالیکه گفتند: ما کسی را که از همهمان بهتر باشد نمیخواهیم اگر چنین کسی هست بگذارید بهجای دیگری برود و در میان دیگران باشد. همچنین وی اظهارنظر میکند که (هومر را باید از میان صفحات کتاب بیرون برد و شلاق زد). بسیاری از گفتههای هراکلیتوس پرمغز، تند و نیشدار است.
هستی از آتش آغاز میگردد
سبک هراکلیتوس به نظر میرسد که تااندازهای مبهم و ناروشن بوده است؛ زیرا بعدها، وی لقب استهزایی [تاریکاندیش] را گرفته است. هراکلیتوس آتش را ماده المواد جهان میداند. وی معتقد است که آتش لایه زیرین و بنیاد تمام پدیدهها، نمودها و وجوه گوناگون آن است. طبق تفسیر رواقیان از فلسفه هراکلیتوس، ذات همه اشیا از آتش است و آتش اصل و مبدأ هر چیزی است. هستی از آتش آغاز میگردد و به صورتهای گوناگون درمیآید و پس از مدتی مجدداً به اصل خود بازمیگردد.
یکی از دانشمندان اسلامی این اصل را چنین تفسیر میکند: هراکلیتوس از طرفداران و پیروان مکتب فیثاغورس بوده و اعتقاد داشت مبدأ تمام موجودات آتش است. وقتی آتش منقبض و متراکم میگردد بهصورت زمین و جمادات متجلی میشود و آن بخش از زمین که بهوسیله آتش تحلیل میرود و روان میگردد بهصورت آب درمیآید و آب هم بهوسیله نفوذ حرارت آتش در آن بهصورت هوا درمیآید. هوا هم بهوسیله نفوذ حرارت آتش در آن بهصورت آتش متجلی میشود؛ بنابراین آتش مبدأ همه اشیا است و در طبقهبندی پسازآن زمین قرار میگیرد و بعد از زمین آب و بعد از آب هوا جا میگیرد و بعد از هوا آتش است. پس آتش هم مبدأ است و هم منتهی.
جهان آتشی همیشه زنده است
موجودات هستی از آتش به وجود میآیند و درنهایت نیز به آتش بازمیگردند؛ بنابراین اشیا چیزی جز انقباض و انبساط آتش نیست. آتش در سیر خود دو جریان را طی میکند:1 – جریان از بالا به پایین 2- جریان از پایین به بالا. درراه نزول و از بالا به پایین آتش منقبض میگردد و به هوا تبدیل میشود و هوا براثر فشردگی به آب تبدیل میشود و آب هم براثر فشردگی و انجماد به خاک تبدیل میشود و این راه نزولی است. راه صعودی آتش از زمین آغاز میشود بخشی از زمین بهوسیله حرارت تحلیل رفته و منبسط میگردد و به آب تبدیل میشود و آب هم بهوسیله انبساطی که بانفوذ حرارت آتش در آن انجام میگیرد به هوا مبدل میشود و هوا هم درنهایت به آتش یعنی مبدأ خود منتهی میگردد و این راه فراز آتش است.
هراکلیتوس معتقد است که تمام اشیا از آتش است و درنتیجه در تغییر دائم میباشند و میگوید: جهان آتشی همیشه زنده است. با مقادیری از آنکه افروخته میشود و مقادیری که خاموش میگردد؛ بنابراین اگر آتش از اشیا چیزی میگیرد یعنی بخشی از آن را با افروخته شدن به خود تبدیل میکند به همان اندازه هم بهجای میگذارد بنابراین تعادل همیشه محفوظ است.
هراکلیتوس؛ بیزاری از مردم
هراکلیتوس آتش را به طلا تشبیه میکند که قابلتبدیل به هر کالایی میباشد و هر کالایی هم قابلتبدیل به طلا است. وی معتقد است که تضاد و درگیری سراسر هستی را فراگرفته و این قانون بر تمام موجودات هستی سیطره دارد و از تضاد و درگیری است که توافق ایجاد میگردد و هستی پدیدهها تداوم مییابد و با محدود شدن دو امر متضاد توسط یکدیگر تعادل برقرار میشود. مثل شب و روزـ تابستان و زمستان ـ زندگی و مرگ باهم در تضادند و با محدودیتی که هرکدام ایجاد میکنند موجب ایجاد تعادل و نظم در هستی میگردد. اگر خورشید از حدومرز خود تجاوز کند و در وقتیکه برایش معینشده غروب ننماید، آتش آنهمه جا را خواهد سوزاند و این شب است که با آمدن خود این تعادل را ایجاد میکند.
به گفته هراکلیتوس شما نمیتوانید دو بار در یک رودخانه قدم بگذارید چون آبها جاری هستند و از شما میگذرند یعنی همه اشیا در یک حالت جریان و سیلان دائم هستند.
هراکلیتوس به دلیل بیزاری از مردم محل اقامتش را ترک کرد و در کوهها و دشتها زندگیاش را ادامه داد و در این مدت از گیاهان کوهی تغذیه میکرد که به دلیل ابتلا به بیماری استقصا جان خود را از دست داد.
منابع:
کاپلستون جلد 1
تاریخ فلسفه غرب. مصطفی ملکیان
فیلسوفان یونان. دیوگنس لائرتیوس
تاریخ اندیشه یونان و روم باستان. امیرجلال الدین اعلم
هراکلیتوس. برتراند راسل
این مطلب در شمارە 23 ماهنامە چیا بە چاپ رسیدە است.
آدرس کانال رسمی انجمن سبز چیا در تلگرام: @chya2716
ثبت دیدگاه