هیچ کولبری زنده از مرز بازنمیگردد
محمد دانش
عکسی خوب و گویا، تعدادی نیروی ضد شورش مسلح به باطوم، کلاهخود ضدضربه، سپر دفاع در خیابانی نهچندان عریض و اما جلوشان مردی نزدیک به پنجاه سال سن و قدی متوسط، موهای کمپشت، ریشی جوگندمی با پیرهنی نارنجی و شلوار کوردی و کفشهای صندل. مرد ایستادە محکم و بااراده سرش را بالا و دستهایش را پشتش قرار داده و سعی دارد هجوم نیروهای ضد شورش را به چالش بکشد.
دید مرکزگرایانه و مطرود کردن حواشی نشینان کشور
بعد از کشته شدن دو کولبر از هالی بانه به اسامی حیدر فرجی (21 ساله) و قادر بهرامی (41 ساله)، به تاریخ سیزدهم شهریور سال جاری، فضای عمومی کوردستان ملتهب و مردم عصبانی از تداوم این کشتارها بودند. شهرستان بانه با تعطیلی بازار اعتصاب عمومی اعلام کرده و با آمدن به جلو درب فرمانداری و دیگر اماکن عمومی و دولتی، خیابان را برای تریبون اعتراضات خود انتخاب کردند. تصویر مرد ایستادهی بانهای نمادی گویا از اعتراضات مدنی ست، مرد ایستاده فرار نمیکند چراکه با اعتمادبهنفس حقش را میخواهد، مرد ایستاده بانهای از ضرب و شتم احتمالی عناصر نظامی هراسی ندارد چراکه معتقد است برای به دست آوردن حق باید هزینه داد، باید ایستاد.
دیگر شهرهای کوردستان نیز اعتراضات و اعتصاباتی را اعلام و به شیوههای مختلف و پراکنده برگزار کردند؛ اما بهمانند اتفاقات مشابه قبلی در جایجای کوردستان، جو متشنج کمرنگ شده و علیرغم خونهای ریخته شده و بهجا ماندن فرزندان یتیم، غائله مختوم و مواضع افکار عمومی منتج به نتیجه ملموسی نشد. قربانیان به خاک سپرده شدند و از فردای اتمام اعتراضات برادرانشان بساط کولبری را برداشته و رفتند تا که شکار بعدی مرزبانان باشند.
بهراستی چه کسی مقصر است؟ مرزبانان؟ اختلاس گران؟ مدیران توسعه کشوری و استانی؟ دید مرکزگرایانه به اقتصاد؟ عقدههای نهفته به دلایل گوناگون؟ متولیان اشتغال؟ سرمایهداران و صاحبان اصلی کول ها؟ خود کولبران؟
راهحل کدام است؟ تغییر نگرش به معیشت؟ ایجاد فرصتهای شغلی و جایگزینهای مناسب؟ اعتراضات مدنی؟ حرکتهای نمادین؟ استفاده از مجراهای قانونی؟ و …
شاید اگر ریزبینانه تر به موضوع نگریست، مقصرین و راهحلهای فراوانی یافت؟ اگر ارادهای در حد کلان مجالس قانونگذاران و محافل قدرت برای حل این بحران میبود کار به اینجاها نمیکشید. کولبری از عدم اهتمام مسئولین ردهبالا و نمایندگان کوردستان در مجلس شورای اسلامی رنج میبرد. کولبری و حواشی آن تبدیل به امری عطف به تغییر رویکرد جدی نشده است، دید مرکزگرایانه و مطرود کردن حواشی نشینان کشور مانع بررسی چنین موضوعی است و کولبران بهمراتب خونی کمرنگتر از مرکزنشینان دارند.
کولبر دچار خود استثماری میشود؛ اول عزتنفس خود را میبازد و سپس غرور انسانیاش را
و اما رسالت فعالین مدنی، کنشگران حوزه حقوق بشر، داعیهداران حقوق کارگران و مدافعین طبقه پاییندست جامعه چه میتواند باشد؟ کولبری کاری سخت، پراسترس و تحقیرکننده میباشد، کولبری شامل هیچکدام از آیتمهای جهانی و حتی ایرانی شغل نمیباشد، فاقد بیمه، فاقد مرخصی و عیدانه، فاقد بازنشستگی، فاقد امنیت و … است. اولین کسی که به کولبر رنج روا میدارد خود اوست، کولبر دچار خود استثماری میشود، در اولین اقدام عزتنفس خود را میبازد، غرور انسانیاش بعدها پایمال میشود و عملاً دچار بحران هویت انسانی میشود. هیچ کولبری زنده از مرز بازنمیگردد، یا جسمش را جا میگذارد یا روح و روانش را. با این اوصاف دفاع از کولبری نمیتواند کنشی انسانی باشد، چراکه انسان در شان اینهمه رنج نیست، کولبر بهمثابه یک انسان باید تفکیک از این کنش گردد. کنشگر نماها خیلی اوقات دچار این مغلطه میشوند، کسانی که رنج انسان را در فضای مجازی در راستای بالا بردن لایک هایشان به نمایش میگذارند، کسانی که قبح خُرد کردن کرامت انسانی را میشکنند.
“یک انسان باشرف که به دیدار کولبران رفته است”؛ این عنوان ویدئویی یک و نیم دقیقهای است که یک مرکز نشین مرفه با تیپی شیکوپیک تهرانی با دوربینی به کوههای هورامان رفته و مسخ انسان را فیلم میگیرد، انسان باشرف (!) از کولبری که حین حمل کول، موسیقی گوش میدهد به شعف آمده و بهمانند کشفی خارقالعاده از آن حرف میزند. انسان باشرف (!) حین نمایش تحقیر بردهها لنز دوربین را به طرف خود گرفته و با این کار اورجینال فیلم را به نام خود ثبت میکند! فراواناند کسانی که در فضای مجازی با جمله هائی چون: من نیز کولبرم”، “کولبر قهرمان است”، “کولبران شریفترین انسانها هستند” و … صورتمسئله را به گند میکشند. البته که حذف و تعویض صورتمسئله راهحلی مرسوم از سوی نهادهای حکومتی است، ساماندهی کولبران، صدور کارت کولبری، مژده برای ایجاد معابر جدید، تفکیک کولبر و قاچاقچی (کارت دار و بیکارت)، ازجمله تلاشهای دولت است برای چنین امری.
قهرمانان حبابی و موجسواران در پی بزرگنمایی شخصیتشان هستند
پروسه پاستوریزاسیون کردن مواضع از سوی کنشگر نماها به اینجاها ختم نمیشود بلکه بهمرورزمان نسخهای مسخشده از فعالیت مدنی را عرضه میکنند که فاقد هرگونه تأثیری در حل مشکلات پیش روی جامعه میباشد. کاربران فضاهای مجازی با شعارهای آب و تابدار چنان به عوامل رخدادها میتازند که مخاطب از اینهمه جسارت متعجب میشود، اما عرصه عمل سوتوکور است. کنشگر نماها موضوعات داغ روز را که بهشدت لایک آور است و در راستای بزرگنمایی شخصیتشان است انتخاب نموده و در این کار موجسواران قهاری هستند، ایشان با این کارهای لوس شده ارضا میشوند و رسالت انسانی خود را صرفاً در آن میبینند. قهرمانان حبابی کاروان حرکتهای حقطلبانه را به ناکجاآباد هدایت میکنند و این زنگ خطری جدی است که نباید آسان از کنار آن گذشت.
چاپ شدە در شمارە 24 ماهنامە چیا.








ثبت دیدگاه