20 ژانویه 2016 - 9:50
شناسه : 117967
بازدید 231
پ
پ

محمدصدیق زاهدی (دکترای زبان­شناسی)

       زبان پدیده­ای شگفت­انگیز و چندبٌعدی با نقش­ها و عمل­کردهای متعدد و متفاوت است. پدیده­ای بسیار ساده و معمولی و در عین حال، بسیار پیچیده و غامض. ساده است زیرا هر فرد انسانی با هر سطحی از هوش و استعداد و تحصیلات، به سادگی و بدون زحمت، آن را می­آموزد و در زندگی روزانه­ی خود آن را برای برقراری ارتباط کلامی مورد استفاده قرار می­دهد. به همین دلیل هم هست که هر کسی به خود اجازه می­دهد و خود را محق می­داند در مورد آن نظر بدهد و به قضاوت بنشیند و دیدگاه و نظر خود را در این زمینه، صائب­تر از دیگران بپندارد. از سوی دیگر، با وجود این که پیشینه­ی مطالعات زبانی به اندازه­ی تاریخ علم قدمت دارد و زبان از دیرباز مورد توجه فلاسفه و متخصصین حوزه­های دیگر علم و دانش بوده است، هنوز ابعاد زیادی از آن ناشناخته مانده یا در مورد آن­ها تنوع و تفاوت آراء وجود دارد که در قالب مکاتب مختلف زبان­شناسی مانند ساختارگرایی، صورت­گرایی، شناخت­گرایی و غیره خود را می­نمایاند. وسعت کاربرد و کارکردهای زبان و نیز ارتباط چند لایه و چند سویه­ی آن با جامعه، فرهنگ و پدیده­های انسانی و نیز رشته­های علمی مرتبط با حوزه­ی علوم انسانی چنان شبکه­ی پیچیده­ای را به وجود آورده­است که حتی ارائه­ی تعریفی جامع و کامل از زبان را که مورد پذیرش اکثریت نسبی محققین این حوزه باشد، تا به امروز، غیرممکن نموده است.

       زبان بارزترین ویژگی و مشخصه­ی ممیز انسان از دیگر جانداران و پدیده­ و نهادی اجتماعی است که با تمام جنبه­های هویت فردی، فرهنگی و اجتماعی انسان ارتباط دارد و یکی از مهم­ترین پایه­های تشکیل­دهنده­ی هویت فرهنگی انسان­هاست به طوری که، مردمی كه به زبانهای متفاوت صحبت می­كنند تفكر و درك متفاوتی درباره­ی جهان پیرامون خود دارند. به همین دلیل مطالعه­ی زبان وجه مشترک اکثر رشته­های مرتبط با علوم انسانی و اجتماعی همچون روانشناسی، جامعه­شناسی، مردم/فرهنگ­شناسی و غیره است. طی چند سال اخیر هم برخی رشته­های جدید با هدف مطالعه­ی تأثیر متقابل زبان و محیط زیست بر هم به وجود آمده­اند مانند زبانشناسی زیست­شناختی (biolinguistics)، زبانشناسی بوم­شناختی (ecolinguistics) و غیره که حاکی از اهمیت ارتباط متقابل زبان و محیط­زیست بر همدیگر است.

       برخی از این زبانشناسان بر این باوراند که برای حفظ محیط­زیست باید به صورتی آگاهانه به برنامه­ریزی زبانی پرداخت و کاربرد برخی واژه­ها و ساختارهای صرفی و نحوی را محدود نمود و در مقابل بعضی دیگر را گسترش داد. به عنوان مثال، در اکثر زبان­های هندواروپایی اسم بسیاری از منابع طبیعی مانند آب و غیره، غیرقابل شمارش و به اصطلاح توده یا کٌپه (mass noun) است که در ذهن انسان تصور مبهمی از مقدار و میزان آن به وجود می­آورد و در نظرش پایان­ناپذیر جلوه می­کند. امری که ممکن است به مصرف بی­رویه­ی آن منجر شود. همچنین، در حالی که دولت­ها در سطح کلان، و سازمان­ها و بنگاه­های اقتصادی، تولیدی و غیره، مصرف بی­رویه­ی منابع طبیعی و تخریب محیط زیست را با به کاربردن واژه­های مثبت همچون افزایش تولید و بهره­وری و تولید ناخالص ملی و پیشرفت اقتصادی و غیره و با به کاربردن جملات معلوم توصیف می­نمایند که خود فاعل آن می­باشند؛ اخبار مربوط به آتش­سوزی­ها و قطع درختان و کشتار حیوانات و اعمال دیگر از این دست را با به کاربردن جملات مجهول بیان می­کنند که فاعل و انجام­دهنده­ی آنها معلوم نیست و این تصور را القاء می­­نماید که می­توان نابود کرد و به اصطلاح، قِسِر در رفت.

       از طرف دیگر، بومیان و ساکنان یک منطقه­ی جغرافیایی تجربیات و دانش خود را در مورد چگونگی تعامل با محیط زندگی­شان که حاصل صدها سال زندگی آنها در آن محیط است و معمولاً، دربردارنده­ی مناسب­ترین شیوه­های تعامل با آن می­باشد. دانش و تجربه­ی برگرفته از این تعامل از راه زبان مورد استفاده­ی این مردم، نسل به نسل منتقل شده و به سلامت در اختیار نسل­ امروز قرارگرفته است. به طوری که، وضعیت فرهنگی و زیست­محیطی کنونی هر منطقه­ای پیامد تعامل ساکنان آن مناطق با محیط زندگی آنها در طی چندین سده است.  به همین دلیل است که محققین امروزه برای حفظ محیط­زیست هر منطقه، بر حفظ زبان مردم آن منطقه به عنوان عاملی حیاتی و مهم، تأکید می­­ورزند.

این مطلب در شمارە یک ماهنامه چیا به چاپ رسیده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.