سرمایه داری و محیط زیست
07 مارس 2016 - 9:28
شناسه : 118102
بازدید 70
پ
پ

کویستان احمدزاده‌

انحصار زمین و منابع، مشخصه­ی دوره­ی سرمایه­داری نیست بلکه در نظام فئودالیسم هم مالکیت خصوصی به درجاتی تکامل  یافته بود و عمده مالکانی وجود داشتند که زمین­های بزرگی را در انحصار خود  داشتند. اما با پیداش سرمایه­داری بود که این امر به مقیاس گسترده­ای  شکل گرفت و  به صورت غیر طبیعی، نیروهای مولد از ابزار تولید ازجمله زمین رانده و جدا گشتند. دهقانان به طور گسترده  تبدیل به حاشیه نشین شهری شدند و پرولتاریای نوین را به­وجود آوردند .

مقدمه­ی پرداخت ساختار نوین اقتصادی و اجتماعی، همانا تسلط بر زمین و منابع طبیعی  بود. نیتروژن، فسفر و پتاسیم از خاک مزارع غارت شد و به صورت مواد، غذا و الیاف  به شهرها منتقل شد و هم­زمان بر آلودگی شهرها با تراکم جمعیتی زیاد، افزود و خاک را از عناصر اصلی خود محروم کرد و بر اساس تحلیل مارکس، این آغازگاه قهر انسان از طبیعت بود.

  و این شیوه در ارتباط میان مرکز و پیرامون، در نظام سلطه­ی سرمایه­داری بسیار آشکارتر است زیراکه حمل، غذا و الیاف  در مقیاس بزرگ و مسافت طولاتی،  شکاف سوخت و سازانه­ی مشهودی در ایجاد گسیختگی اکولوژیک میان شهر و روستا ایجاد نموده و این شکاف جنبه­ی جهانی شده به خود گرفت و مزید برعلت، جهت افزایش سلطه­ی جهانی شد. با این حال قدرت مداران و سلاطین جهان به هیچ وجه درسدد اعمال قدرت خود در راستای انجام تغییرات ضروری نیستند و حل معضلات با تغییر تمایلات شخصی کرسی نشینان قدرت، امکان پذیر نیست. لذا ماهیت، ساختار قدرت است که از بدحادثه، همین ماهیت است که آنان را بر مسند قدرت نشانده است. در این ساختار موجود است که هر بخش از آن باواسطه یا بلا واسطه، بر پایه­ی اصالت سودی رذیلانه و آنی بنا گشته است و اگر هر بخش از سیستم نتواند خود را با آن  شرایط تطبیق دهد، حذف یا به حاشیه رانده می­شود. به عبارت دیگر، از جمله ملزومات تکیه بر اریکه­ی قدرت، دارا بودن همان دیدگاه  سود محور است. پیامد ظهور این دیدگاه، تخریب کوچک مقیاس طبیعت نیست بلکه به درازای تاریخ،  عمر دارد و در مقیاسی بزرگ، بیابان­زایی  و غارت منابع حیاتی کره­ی خاک را درپی آورده است، مصادق این مورد، انفجار نخستین بمب هسته­ایی در ژوئن سال 1944 بود. مسابقه­ی تسلیحاتی، استعمار، انحصار و استفاده­ی  نابهینه از منابع خاکی وآبی، زباله­های ناشی از تولید مواد زائد، به پدیده­ی مشهود و وافر تبدیل شده است. به نظر می­رسد که انسان بر خلاف سرشت طبیعی، اعلام جنگ­جهانی بر علیه­ی پیرامون خود نموده است. البته این بدین معنی نیست که بدونه تغییر ساختار قدرت، نمی توان هیچ  تغییر   مفیدی به نفع محیط زیست به بار آورد؛ زیرا محتمل است که به عنوان مثال: تولید و استفاده از انرژی خورشیدی می­تواند در بسیاری از عرضه­ها ارزان­تر پاک­تر از سوخت سنگ­واره تمام شود و یا استفاده از وسایل حمل و نقلی مانند اتومبیل که خود به خود آلودگی­زا هستند به حداقل رسیده و وابستگی بشر به مصرف دیوانه­وار سوخت کاهش یابد. مراکز تولیدی و مصرفی در طرح­های جامع، تغییر مکان یابند و فناورهای آلاینده، در حد امکان کاهش یابند. این بدین معناست مقاومت فردی و اجتماعی در برابر موارد ذکر شده، نیاز به مدت زمان زیادی در جهت هر چه بیشتر  آثار مخرب به جای مانده در دل زمین، دریا و هوا دارد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.