آیا تابهحال به این فکر کردهاید که نوادگان ما در آینده، دربارهی ما چه خواهند دانست؟ در هزارهی پیشرو، باستان شناسان چه شواهدی از نحوهی زندگی امروزی ما در اختیار خواهند داشت، چه چیزی دوام خواهد آورد و چه چیزی محو خواهد شد؟
مرز و حدودی برای تخیل انسان وجود ندارد و ما در این مطلب به آیندهای بسیار دور سفر خواهیم کرد و نگاهی به تصویری از یک تمدن ابتدایی در سال 2016 خواهیم انداخت. قطعاً باستانشناسی بهترین راه برای انجام این کار است. آرشیوها و موزههای امروزی ما هم ممکن است مشابه بلایی که بر سر کتابخانه اسکندریه آمد، در یک آتشسوزی کوچک نابود شوند. فکر میکنید باستانشناسانی که 100 هزار سال دیگر کار میکنند، در مورد ما چه خواهند دانست؟ تنها خوششانسترین مصنوعات امروزی ما، از شکستن و خورد شدن و تجزیه شدن نجات خواهند یافت و مورد کاوش باستان شناسان آینده قرار خواهند گرفت. شاید این دورنگری من، بسیار اغراقآمیز باشد و در هزار سال آینده اصلاً زندگی روی زمین باقی نماند؛ اما میخواهم بعضی چیزها برایمان روشن شود، برای نمونه: در موزههای آینده در 100 هزار سال آینده، در کنار سنگهای درخشانی مثل الماس، لیوانهای “پلیاستر” یکبارمصرفی که امروزه برای نوشیدن قهوه و چای استفاده میکنیم هم به نمایش درخواهد آمد؛ باورتان نمیشود چه چیزی را در آغوش طبیعت به میراث خواهیم گذاشت؟ اما اینیک حقیقت است، چون هیچ میکروارگانیسم شناختهشدهای روی زمین، توان تجزیه “پلیاستر” را ندارد.
رخدادهای فاجعهآمیز
خب به آینده برویم؛ خود شما بهاحتمال بسیار زیاد، هیچچیز باارزشی را از خود باقی نخواهید گذاشت که چنین مدت طولانی دوام بیاورد. برای اینکه بفهمید چرا، کافی است که زمان را تقریباً همینقدر به عقب بازگردانید؛ تقریباً 100 هزار سال پیش انسانهای مدرن در حال مهاجرت از آفریقا و آغاز تسخیر جهان بودند. بخش عمدهای ازآنچه ما در مورد آنها میدانیم بر پایهی حدس و گمان است، چون تنها چیزهایی که از آن زمان باقیمانده است، ابزارهای تیز سنگی و چند فسیل هستند. مخصوصاً در مورد شما، احتمال باقی ماندن استخوانهایتان خیلی کم است. فسیلشدگی رخداد نادری است؛ مخصوصاً در مورد حیوانات خشکی زی مانند ما (هرچند در میان 7 میلیارد نفر انسان امروزی، دستکم چندتایی به شهرت ابدی خواهند رسید). کمیابترین فسیلها، “فسیلهای آنی” هستند؛ اینها زمانی شکل میگیرند که افراد یا حیوانات در برکههای فصلی و تالابهای سرشار از کلسیم، یا در غارها بمیرند؛ استخوانها تبدیل به مواد معدنی میشوند و در مقابل تجزیه پیروز خواهند شد. کاوشگران آیندهی فسیل در قبرستانها دنبال ما نخواهند گشت؛ چراکه افراد دفن شده در چنین جاهایی در عرض چند قرن تبدیل به خاکستر میشوند. غنیترین بستر استخوانهای بشر در زیر آوار رخدادهای فاجعهآمیز پیدا خواهد شد؛ چیزهایی مانند خاکستر آتشفشانی یا رسوبات ریز ناشی از سونامیها و کسانی که در معادن زغالسنگ و بیابانها بهطور طبیعی مومیاییشدهاند و اما احتمال فاسدشدن آنها هم در بازهی زمانی 100 هزارساله وجود دارد.
آیندگان ما را با زبالههایمان میشناسند
چند مصنوع بشری مانند معدنهای روباز آمریکای شمالی، انبار ضایعات هستهای فنلاند، سد “هوور” در ایالاتمتحده و سد “سه دره” در چین، بهگونهای طراحیشدهاند که حداقل بخشی از آنها حتی بیش از 100 هزار سال دوام بیاورند. همچنین نسل ما مشغول ساخت یک میراث عظیم دیگر بوده که بزرگترین محصول ما برای باستان شناسان آینده خواهد بود: زباله. زمینهای دفن زباله که بخش عمده ضایعات ما درنهایت در آنجا دفن میشوند، جای ایده آلی برای نگهداری درازمدت هستند. هنگامیکه زمینهای پر و مدرن دفن زباله با یکلایه غیرقابل نفوذ گل پوشانده میشوند، محتوای آنها بهسرعت خالی از اکسیژن میشود که بزرگترین دشمن نگهداری است. در چنین شرایطی، حتی برخی از مواد آلی مانند الیاف طبیعی و چوب هم میتوانند از فاسدشدن نجات یابند. بشقابهای سرامیکی و فنجانهای قهوه هم عمری نامحدود خواهند داشت، درست همانند تکه سفالهای انسانهای اولیه. برخی فلزات مانند آهن بهسرعت خورده میشوند ولی آلومینیوم، فولاد ضدزنگ، طلا و فلزات مشابه عمری بسیار طولانی دارند. طلای “توت عنخ آمون”، باوجود گذشت 5 هزار سال تقریباً هیچ تغییری نکرده است.
حالا ما انسانهای 2016 که از تمدنهای ابتدایی بشریت در آینده خواهیم بود، بهتر نیست به فکر برجا گذاشتن آثاری گرانبهاتر از خود باشیم؟ یا اینکه آیندگانمان ما را با زبالههایمان بشناسند و کاوش کنند؟ مطمئناً راهکارهای جایگزینی وجود دارد که موزههای آینده آثار پرافتخاری را از ما به نمایش بگذارند؛ نه اینکه در هرجایی از زمین (دریا، جنگل و…) که قدم بگذارند، آثار بیفرهنگی ما را مشاهده کنند و از ما بهعنوان بیتمدن اسم ببرند.
این مطلب در شمارە هشتم ماهنامە چیا (خرداد ۱۳۹۵) بە چاپ رسیدە است.









ثبت دیدگاه