01 آگوست 2016 - 10:06
شناسه : 118740
بازدید 126
پ
پ

عدنان داستوار
رابطه بین توسعه پایدار و محیط‌زیست یک رابطه دوسویه است و غفلت از محیط‌زیست مانع دستیابی به اهداف توسعه می‌گردد (ازکیا، 27، 1387) بر این اساس حفاظت از محیط‌زیست ستون اصلی توسعه پایدار به شمار می‌رود ((UNDP2006 همچنان که در کنفرانس ریو نیز با مطرح‌شدن دو بحث اصلی یعنی رسیدن به سطح مطلوب معیشت بدون نابودی فرصت‌های مردم و محیط‌زیست آینده و ساختن سیستمی سودمند اقتصادی که در آن محافظت مستمر و پایدار از محیط مهم باشد (WTO, 2002) بر این امر تأکید شده است ازاین‌رو می‌توان خط‌مشی اصلی توسعه را از دهه 1990 بر تأکید و تمرکز صریح بر محیط‌زیست و حفاظت از منابع طبیعی تبیین نمود (بریمانی و لفمجانی،1388، 128) چراکه توسعه پایدار از طریق حفاظت و مدیریت مطلوب دارایی‌های طبیعی حاصل می‌گردد و تخریب محیط‌زیست تمامی جنبه‌های دیگر رفاه شهروندان را تهدید می‌کند(Zommers,2010, 10).
ما جزئی از طبیعتیم نه‌ مالک آن
ما در محیط‌زیست و توسعه به دنبال بهبود شرایط مکان زندگی‌مان هستیم بنابراین محیط‌زیست و توسعه دو امر غیرقابل‌تفکیک هستند همین امر موجب گشته که رهبران جهان در قرن حاضر احترام به محیط‌زیست را به‌عنوان ضرورتی غیرقابل‌انکار پذیرفته و خواهان نظارت و حفاظت از محیط‌زیست باشند (UNDP2006) مؤثرترین گام نیز جهت حفاظت از محیط‌زیست ارزیابی عملکرد و ارتقای آگاهی‌های مردم محلی در ارتباط با محیط‌زیست و چگونگی رفتار و منش با آن است. آلدو لئوپولد می‌گوید: ما از طبیعت بدون حفاظت استفاده می‌کنیم زیرا آن را در مالکیت خود می‌بینیم زمانی که خود را جزئی از مایملک طبیعت بدانیم آنگاه رفتاری عاشقانه و مسئولانه خواهیم داشت (Pouyan, 2000) و دکتر مایکل کوهن نیز این گفته را این‌گونه تکمیل می‌کند که تحریفات و اشکالات ایجادشده در طریقی که انسان تفکر می‌کند موجب از دست رفتن ارتباط انسان با طبیعت شده است (گلکار، 1382، 1)
انتخاب بهترين و مستعدترین مکان‌ها جهت بهره‌برداری بهينه
مشخص و معلوم است كه از ديدگاه جغرافيايي قابلیت‌ها و مزیت‌های نسبي محلي و منطقه‌ای به دليل تأثیرپذیری از عوامل متعدد اجتماعي –اقتصادي و محيطي همواره متفاوت است. اين مهم سبب کاربردهای متفاوت وبرتری پاره‌ای از نواحي نسبت به نواحي دیگر می¬شود بدین منظور شناخت مزیت‌ها و توان‌های محيطي و منطقه‌ای از اصول بنيادين برنامه‌ریزی‌های توسعه و تصمیم‌گیری‌ها محسوب شده است. تصمیم‌گیری جهت انتخاب راهكارهاي عملي توسعه نيز با تبین وضع موجود معنا می‌یابد ازآنجاکه فضا همواره شفاف و خالي از عارضه نيست نگرش عقلاني به فضا ساده و پیش‌پاافتاده نخواهد بود اين پيچيدگي روابط در مكان و در محیط‌های مختلف اثرات و کنش‌های متفاوتي را به وجود می‌آورد.
تبين منطقي در خصوص نحوه ساماندهي فضايي و اولویت‌بندی مستلزم اتخاذ تصمیم‌های درست و عقلاني است در اين ميان استفاده از تئوری‌های مکان‌یابی به‌عنوان کلیدی‌ترین نظریه‌های جغرافيايي بر آن است تا بر اساس واقعیت‌های موجود قوانيني عمومي ارائه دهد كه بهترين و مستعدترین مکان‌ها جهت بهره‌برداری بهينه از مزیت‌های اقتصادي و اجتماعي فراهم شود.
صنایع آلاینده‌ نباید در مریوان و سروآباد دایر گردند
درواقع تصمیم‌گیری در مورد توسعه مناطق بايد به ترتيبي اتخاذ گردد كه به پتانسیل‌های محل توجه كامل نموده و به قول جغرافيدانان بايد تركيبي و جامع به موضوع نگريسته شود. حال وقتی شهرستان‌های مریوان و سروآباد را بررسی می‌کنیم و مقالات متعدد نگاشته شده در مورد پتانسیل‌های این مناطق را مطالعه می‌کنیم. درمی‌یابیم که مهم‌ترین پتانسیل این مناطق مناظر بکر و جاذبه‌های منحصربه‌فرد طبیعی چون زریبار و مناطق هه¬ورامان می‌باشد؛ که بحث گردشگری و توسعه گردشگری را می‌توان مهم‌ترین نسخه توسعه برای این مناطق ذکر کرد. ایجاد زیرساخت‌های لازم برای ورود گردشگران و ماندگار شدن آنان می‌تواند در رفع معضل بیکاری و فقر مردمان این مناطق راهگشا باشد. گردشگری از دو طریق می‌تواند به اقتصاد این مناطق کمک کند. ا-افزایش درآمد 2- ایجاد شغل درواقع با نگاهی گذرا به منطقه هه¬ورامان از دزلی تا هه¬ورامان تخت متوجه می‌شویم که با کمترین زیرساخت، ورود گردشگر حتی برای تفریح یک‌روزه چقدر در ایجاد اشتغال مردم محلی روستاهای این منطقه مؤثر بوده است. با این اوصاف جای تعجب است کسانی که خود را دلسوز این مردمان می‌دانند بعضاً از ایجاد صنایعی سخن می‌گویند که نه‌تنها با پتانسیل موجود سازگاری نداشته بلکه کاملاً به‌طور واضح مخرب و اثرات نامطلوبی بر طبیعت منطقه بر جای می‌گذارند. به‌عنوان‌مثال چندی پیش بحث احداث کارخانه سیمان در گلوگاه هه¬ورامان ورودی دربند دزلی مطرح گردید…هیچ‌کس که خود را دلسوز و متعهد بداند مخالف توسعه این منطقه نیست ایجاد صنایعی که با الگو و پتانسیل توسعه منطقه سازگار باشد نیز نه‌تنها حساسیتی به دنبال ندارد بلکه مورد استقبال مردم منطقه است؛ اما ایجاد صنعتی آلاینده چون کارخانه سیمان آن‌هم در گلوگاه هه¬ورامان توجیه زیست‌محیطی دارد؟ و با مقوله توسعه پایدار می‌تواند هم‌خوانی داشته باشد؟ چرا دوستان تجربه ایجاد کارخانه سیمان و اثرات در شهرهای دیگر کشور به‌عنوان‌مثال دورود لرستان را مطالعه نمی‌کنند. جالب‌تر اینکه اگر دل درگرو توسعه منطقه دارند چرا در کارخانه و صنایع سازگار دیگر چون صنایع تبدیلی و کارخانه‌های آب‌میوه و…با توجه به اینکه سالانه هزاران تن انگور مریوان به استان‌های دیگر برای کارخانه‌های آن مناطق صادر می‌شوند سرمایه‌گذاری صورت نمی‌گیرد. یا آیا تابه‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید سالانه چند تن گوجه‌فرنگی و … در این منطقه هدر می‌رود. آیا از تمام ظرفیت‌ها درزمینه کاشت و فراوری توت‌فرنگی در کردستان که قطب تولید می‌باشد. استفاده‌شده و بسیاری مباحث دیگر. لازم به ذکر است باوجود مطالعات و تجربیات به‌دست‌آمده بحث آزمایش و خطا در مورد مکان‌یابی صنایع بی‌معنی بوده و طبیعتی که در اختیار ماست تاب و تحمل گذشته را نداشته و کلام آخر اینکه در تصمیم‌گیری در مورد توسعه مناطق بايد به ترتيبي اتخاذ گردد كه به پتانسیل‌های محل توجه كامل نموده و به قول جغرافيدانان بايد تركيبي و جامع به موضوع نگريسته شود.

این مطلب در شماره نهم ماهنامه چیا به چاپ رسیده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.